خوش گذرانی لاکچری نرگس محمدی در خارج از کشور کنار آبشار نیاگارا

نرگس محمدی بازیگر سینما و تلوزیون به همراه همسر خود علی اوجی به خارج از کشور رفته است و دائما عکس هایی از مکان های دیدنی عکس هایی را به اشتراک می گذارد
نرگس محمدی که به همراه همسر خود به سفر لاکچری خارج از ایران رفته اند دائما عکس هایی از این سفر لاکچری خود به اشتراک می گذراند این بار عکس نرگس محمدی در خارج از کشور در کنار آبشار نیاگارا گرفته شده استنرگس محمدی با همراهی هنرمندانی که به برزیل سفر کرده بودند در جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ برزیل با حضور در ورزشگاه آرنا دا بایشادا در شهر کوریتیبا تماشاگر نخستین بازی ایران در جام جهانی بودند. حریف ایران در این بازی نیجریه بود. جزئیات بیشتر درباره این خبر را در نیک صالحی بخوانید
جدیدترین عکس نرگس محمدی در خارج از کشور
نرگس محمدی ۹ فروردین ۱۳۶۴ در تهران متولد شد. وی ابتدا به تئاتر مشغول شد. نخستین
حضور جدی سینمایی وی در فیلم ریسمان باز بود. وی با بازی در فیلم آناهیتا نشان داد که استعداد خوبی
در این زمینه دارد و پخش مجموعهٔ تلویزیونی ستایش نیز زمینه شهرت وی را فراهم کرد. وی دارای مدرک
کارشناسی پرستاری میباشد.
او در سال ۱۳۹۶ با علی اوجی ازدواج کرد
نرگس فرزند بزرگ خانواده است و یک خواهر و برادر به نام های سارا و محسن دارد. خانواده او نسبت
به بازیگری گارد منفی نداشتند و از حضورش در عرصه هنر استقبال هم می کردند.
نرگس محمدی می گوید مادرم کارمند صدا و سیما بود و با محیط های هنری آشنایی داشت
، از طرفی تمام اعضای خانواده ام به فیلم علاقه مند بودند. اما موضوعی که وجود داشت این بود که
خانواده ام اصرار داشتند اول درسم تمام شود و بعد به طور جدی وارد عرصه بازیگری شوم که خدا
را شکر این اتفاق هم افتاد.
مادر نرگس محمدی میگوید: «من از نرگس در مورد کارهای خانه راضیام. نرگس تنها دوست من
بوده و همیشه در کنار من حضور داشته، البته این چند ساله به دلیل مشغله کاری کمی، در انجام
کارهای منزل تنبل شده که آن را هم میگذاریم به حساب مشغله کاریاش، گرچه باید بگویم نرگس
بهترین دوست من است!(باخنده) البته تصورتان این نباشد که من بین بچهها فرق میگذارم، به این
دلیل که نرگس بیشتر در کنار من است. نرگس خانم هم میگوید: «مادر، عزیزترین و بهترین نعمتی
است که خداوند به بندههایش مرحمت میکند، برای من هم عزیزترین موجود روی زمین، «مادرم»
است که با تمام وجود دوستش دارم…»