
شعر وداع جوانی شهریار , او تحصیلات خود را در مدرسهٔ متحده و فیوضات و متوسطهٔ تبریز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکدهٔ طب شد.
شعر وداع جوانی شهریار
شعر وداع جوانی شهریار , سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسیگوی آذریزبان، در سال ۱۲۸۵
هجری شمسی در روستای خشکناب در بخش قرهچمن آذربایجان متولد شد.
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار در کنار رهبر انقلاب
او تحصیلات خود را در مدرسهٔ متحده و فیوضات
و متوسطهٔ تبریز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکدهٔ طب شد.
وی سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانهٔ پربار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و
بنا به وصیت خود در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار
در ادامه شعر وداع جوانی شهریار را خواهید خواند : جوانی حسرتا
با من وداع جاودانی کرد وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام
به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد قضای آسمانی بود مشتاقی و مهجوری چه تدبیری توانم
با قضای آسمانی کرد شراب ارغوانی چاره رخسار زردم نیست بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد هنوز از آبشار
دیده دامان رشک دریا بود که ما را سینه آتشفشان آتشفشانی کرد چه بود ار باز می گشتی به روز
من توانائی که خود دیدی چها با روزگارم ناتوانی کرد جوانی کردن ای دل شیوه جانانه بود اما جوانی هم
پی جانان شد و با ما جوانی کرد جوانی خود مرا تنها امید زندگانی بود دگر من با چه امیدی
توانم زندگانی کرد جوانان در بهار عمر یاد از شهریار آرید که عمری در گلستان جوانی نغمه خوانی کرد گردآوری
گروه فرهنگ و هنر نیک صالحی