باشگاه خبرنگاران- “هیچکاک” خودش گفته است که به دلیل تحصیل در یک مدرسه مذهبی در زمان کودکی اش دچار یک ترس شدید شده است؛ نوعی ترس اخلاقی از آلوده شدن به بدی و گناه، که می توان این حس ترس و وحشت از گناه را در اغلی شخصیت هایش ردیابی کرد.اساسا یکی از مؤلفه های […]
ترس شدید شده است؛ نوعی ترس اخلاقی از آلوده شدن به بدی و گناه، که می توان این حس ترس
و وحشت از گناه را در اغلی شخصیت هایش ردیابی کرد.
اساسا یکی از مؤلفه های آشنای هیچکاک این است که فردی را به اشتباه جای یک فرد گناهکار می گیرند
و او را در مظان اتهام قرار می دهند و هر چند در نهایت فرد از مخمصه ای که گرفتارش
شده، نجات می یابد، اما در این تجربه ای که از سر گذرانده، ترس و دلهره ای رااز انتقال حس
گناه به خود تحمیل می کند که از دل آن به نوعی تزکیه و تطهیر درونی می رسد.
فیلم “اعتراف می کنم” درباره کشیشی به نام “پدر لوگان” است که به اعتراف خادم کلیسایش که مرتکب قبل شده
گوش می دهد، ولی با وجودی که همه سوءظن ها متوجه او می شود، حاضر نیست او را معرفی کند.
اگر “پدر لوگان” از خود دفاعی نمی کند و برای تبرئه خویش دست به اقدامی نمی زند، فقط برای این
نیست که می خواهد به رازدای اش وفادار بماند و از اصول یک روحانی کلیسا تخطی نکند، بلکه به این
دلیل است که او هر چند مرتکب جنایتی که به او نسبت می دهند، نشده است، اما به خاطر علاقه
ای که به زن محبوب سابق خود دارد، احساس گناه می کند و این علاقه زمینی را در تضاد با
انتخاب راه خدا به عنوان کشیش می داند.
بنابراین سکوت و تسلیم “پدر لوگان” در دادگاه این تلقی را به وجود می آورد که گویی او می خواهد
خود را مجازات کند و به خاطر احساس گناه درونی و پنهانی اش عقوبت پس دهد و تطهیر شود.
به همین دلیل بعد از اینکه در دادگاه تبرئه می شود، خودخواسته به استقبال مردمی می رود که او را
مورد تحقیر و نفرت قرار می دهند و به او حمله می کنند و “پدر لوگان” در سکوت رنج سرزنش
و ملامت دیگران را تحمل می کنند و بعد با اعتراف همسر قاتل هر گونه شبهه و سوءظنی نسبت به
او از بین می رود و قداست و روحانیت لکه دار شده اش پاک می شود و به آرامش و
بخشایش درونی نسبت به خودش می رسد.
“هیچکاک” در این فیلم بر آسیب پذیری و شکنندگی شخصیت معنوی یک کشیش دست می گذارد و نشان می دهد
قرار گرفتن در چنین جایگاهی چه دشواری ها و چالش های درونی را به فرد تحمیل می کند.