چهارشنبه یازدهم دی ماه ۹۸ در اولین ساعات روز قرار بود آرمان به دار آویخته شود، ولی دو نفر از سه قاضی که رای بر محکومیت آرمان به قتل عمد داده بودند، اعلام کردند برای آنها در وقوع قتل، شک به وجود آمده است.
غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن سال ۱۳۹۲ برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و هیچگاه به خانه بر نمیگردد؛ و اکنون پس از گذشت ۶ سال قرار بود آرمان چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸ اعدام شود. حکم قصاص آرمان که اکنون ٢۴ دارد اجرا نشده و او در این مدت علاوه بر اخذ مدرک مهندسی کامپیوتر در زندان موفق شد در کنکور ارشد سالجاری در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه تربیتمدرس پذیرفته شود. در ادامه فیلم جدید مصاحبه ناهید شکوهی مادر غزاله را ببینید
مصاحبه جدید ناهید شکوهی مادر غزاله
مصاحبه کامل با ناهید شکوهی مادر غزاله که گفته شده به دست آرمان عبدالعالی به قتل رسیده است را ببینید
مصاحبه جدید مادر غزاله با شاهین صمدپور
ماجرای آشنایی آرمان و غزاله اما ماجرای
این پرونده در اواخر اسفندماه سال ٩٢ کلید خورد.
اواسط اسفند ماه آن سال بود که پدر غزاله پس از ناپدید شدن عجیب دخترش
به پلیس مراجعه کرد و آنها را در جریان این اتفاق قرار داد. خداحافظی و خارج شدن
از خانه برای رفتن به مطب یک پزشک آخرین تصویر خانواده غزاله از او بود.
ناپدیدشدن مرموز این دختر جوان به سرعت در دستور کار پلیس و ماموران آگاهی قرار گرفت.
در روند تحقیقات و در بررسی آخرین تماسهای دختر جوان ماموران به پسر جوانی مشکوک شدند
که غزاله قبل از ناپدیدشدن چندباری با او تماس گرفته بود. در همان مراحل ابتدایی بازجویی
صحبتهای ضدونقیض پسر جوان، ماموران را بیش از پیش مشکوک کرد و درنهایت با بررسیهای بیشتر مشخص شد
که متهم جوان آخرین کسی بوده که غزاله را ملاقات کرده است
اعترافات اولیه آرمان عبدالعالی
در مراحل بازجویی پسر جوان لب به اعتراف گشود و به رابطه دوستی
که بین او و غزاله شکل گرفته بوده، اعتراف کرد. آشنایی غزاله و پسر جوان از آنتالیای ترکیه
آغاز شده بود. این دوستی ادامه پیدا کرد و در تهران هم چندباری همدیگر را ملاقات کردند.
پسر جوان با وجود اینکه چندماهی از غزاله کوچکتر بود، به او علاقهمند شد و حتی چندباری
پیشنهاد ازدواج را با غزاله مطرح کرد، اما دختر جوان با این خواسته مخالف بود.
او میخواست برای ادامه تحصیل به خارج کشور برود، به همین دلیل هم از پسر
جوان خواست تا این رابطه را فراموش کند.
اما ارتباط آنها بهطور کامل قطع نشد،
تا اینکه یک روز «الف-ع» از نبود پدر و مادر پزشکش در خانه استفاده کرد و از غزاله خواست
به خانه آنها برود: «من وقتی دیدم کسی در خانه نیست، غزاله را به خانه دعوت کردم. اما او وقتی
به خانهمان آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند،
خیلی عصبانی شدم، بین ما مشاجره لفظی درگرفت و وی را هل دادم،
سرش به جایی خورد، سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به او زدم. آنجا بود
که متوجه شدم غزاله نفس نمیکشد.» پسر جوان آشفته و هراسان پیکر بیجان غزاله
را داخل چمدان بزرگی قرار داد و بعد آن را به سطل زباله خیابان میرداماد انداخت،
سپس به خانه بازگشت و سعی کرد همه آثار جرم را از بین ببرد.
اینستاگرام