یک دختر استقلالی در مقابل دادگاه خودش را به آتش زد در ادامه ناگفته های پدرش را بخوانید
اخیرا یک دختر استقلالی که علاقه زیادی به تماشای فوتبال در استادیوم داشت
با ظاهری مردانه وارد استادیوم آزادی شد تا بازی استقلال را از نزدیک تماشا کند
اما ماموران توانستند او را شناسایی و دستگیر کنند و به دادگاه رفت و بعد از بیرون
آمدن از دادگاه خودش را آتش زد و با ۹۰ درصد سوختگی در بیمارستان بستری شد
بعد از این ماجرا با پدرش گفت و گویی داشتند که پدرش اعلام کرد که او بیماری
اعصاب و روان داشته است در ادامه ماجرای خودسوزی دختر استقلالی و ناگفته های پدر او را در نیک صالحی بخوانید.
خودسوزی دختر استقلالی
ماجرای دختر فوتبالی از پنج روز پیش، جنجال زیادی به پا کرده است. دختر ۳۰
سالهای که خودش را در مقابل دادگاه انقلاب به آتش کشید و هنوز هم روی تخت
بیمارستان خوابیده؛ او خودش را سوزاند و مشخص شد که به عشق فوتبال
و تماشای آن از نزدیک به چنین سرنوشتی دچار شده است. حالا پدر او روایت
تازهای از ماجرای خودسوزی دخترش را توضیح میدهد و از عشق زیاد دخترش به فوتبال و پلیسشدن گفته است.
بخشی از حرفهای پدر دختر فوتبالدوستی که خود را آتش زد:
* جانباز هستم و ۶ دختر و دو پسر دارم.
* اگر می دانستم که دخترم به استادیوم میرفت جلویش را می گرفتم.
* نه عقاید من قبول می کند و نه عرف جامعه که یک دختر بین آن همه مرد به استادیوم برود.
* دخترم دو لیسانس زبان و کامپیوتر داشت ولی مبتلا به بیماری اعصاب و روان بود و یک بار هم در دانشگاه خودکشی کرد.
ماجرای خودسوزی دختر استقلالی
* در مدتی که دخترم بستری است هیج کس سراغم نیامده و هیچ بازیکنی پیگیر پرونده دخترم نشده است.
* قبل از اینکه دانشجو شود، میگفت دلش میخواهد پلیس شود تا بتواند آدمهای
بد را از جامعه جمع کند، ولی من به او گفتم نمیتوانی این کار را انجام دهی، تو دختری و جثه ضعیفی داری.
* او بیماری اعصاب و روان داشت، حالش اصلا خوب نبود، چند سالی قرص و دارو میخورد،
البته مادرش یواشکی به او دارو میداد، چون خودش معتقد بود که بیماری ندارد. مرتب دارو
را در چایی و نوشیدنی به دخترم میداد، ولی از یکسال پیش دارو را قطع کرد. دکتر گفته
بود وقتی دارو را قطع میکنید، باید مواظبش باشید، چون ممکن است کارهای خطرناک کند.
* او یک بار در دانشگاه خودکشی کرده بود.
* در خانواده ما فقط او بود که به فوتبال علاقه داشت، حتی پسرهایم هم سرشان به
کار و درس گرم بود و زیاد به فوتبال توجه نمیکردند، ولی او عاشق فوتبال بود. او هم
خیلی دختر سادهای بود، اما از پنج سال پیش بود که ناگهان عاشق فوتبال شد، آن هم تیم استقلال.
* اوایل جلوی تلویزیون مینشست و برای پیروزی تیم محبوبش با تسبیح صلوات میفرستاد،
آخر هم سر همین ماجرا هم خودش را سوزاند و هم ما را؛ الان چند روز است که زندگی نداریم.
یک پای من تهران است و یک پایم قم. دخترم هم خودش را نابود کرد و هم ما را.
روزنامه شهروند