
ملیکا آیندهای درخشان در فوتبال داشت و بسیاری معتقد بودند که او میتواند به یکی از بهترین بازیکنان فوتبال زنان جهان تبدیل شود. اما فرشته مرگ این استعداد ناب را از فوتبال بانوان گرفت.
ملیکا محمدی، فوتبالیستی که در سن کم و در اوج جوانی، به دلیل یک حادثه ناگوار از میان ما رفت، همچنان در قلب فوتبال ایران و به خصوص در یاد هواداران فوتبال زنان جا دارد. اولین سالگرد درگذشت این ستاره جوان، فرصتی است تا به یاد او باشیم و به دستاوردها و تأثیراتش بر فوتبال ایران ادای احترام کنیم. تصاویری از درگذشت ملیکا محمدی را در نیک صالحی ببینید.
درگذشت ملیکا محمدی
برای «ملیکا»دختر ایران
اولین سالگرد ملیکا محمدی ورزشکار تیم ملی فوتبال کشور
تسلیت فدراسیون فوتبال در سالگرد درگذشت ملیکا محمدی
فدراسیون فوتبال کشورمان در سالگرد درگذشت ملیکا محمدی از این فوتبالیست زن یاد کرد و به خانواده او تسلیت گفت.
یک سال از شب شومی گذشت که فوتبال ایران ملیکا محمدی دختری که سرشار از شور زندگی بود را از دست داد اما هنوز این اندوه تازه است، کهنه نمیشود.
آفتاب بارها طلوع و غروب کرد، همبازیهایش با قلب شکسته به میدان برگشتند، بعد از گلزنی نامش را فریاد زدند، کنار عکسش شاخه گل گذاشتند، در شبکههای اجتماعی خاطراتش را مرور کردند اما هنوز این رنج را سر باز ایستادن نیست.
انگار واژه ها توان نشان دادن حجم سوگ دختر ملیپوش و دانشآموخته ایرانی را ندارند که در ۲۳ سالگی پیراهن سفید تیم ملی را با کفن سفید عوض کرد.
او به نسلی تعلق داشت که به خیلی از دختران شجاعت درخشیدن در فوتبال آسیا را داد، به خیلی از خانواده این اعتماد را بخشید که دختران ایران در فوتبال هم میتوانند پرچم را بر بام آسیا بنشانند، در جام جهانی نمایش محترمی داشته باشند. او به نسلی تعلق داشت که تازه فصل شکوفاییاش بود اما داس فلک به جدال با تن نحیفاش آمد.
ملیکا محمدی متولد ۹ فروردین ۱۳۷۹، هافبک تیم ملی ایران و باشگاه فوتبال خاتون بم، سوم دیماه ۱۴۰۲ در یک تصادف رانندگی جان باخت. همراه او بهناز طاهرخانی و زهرا خواجوی نیز مجروح و راهی بیمارستان شدند که خوشبختانه سلامتیشان را بازیافتند. روزی که پیکر او را در ورزشگاههای آزادی، حافظیه شیراز و فجر بم تشییع کردند آسمان از آن حجم اندوه بغض کرد. اینکه تقدیر دختر شیرازی ایران را به آمریکا بُرد، دوباره برگرداند و در کنار نخلهای بم به جایی در آسمان فرستاد بیشتر به قصهها شباهت داشت اما واقعی بود، تلخ ولی واقعی.
درست مثل زلزله بم.
بم به لطف سختکوشی مردم کویر «دوباره شاداب و جوان شد»، نخلهای شکسته دوباره خرما دادند، ارگ با سرپنجه هنرمند مرمتکاران سر پا ایستاد، خانههای گلی و خشتی جایشان را به بناهای محکمتر دادند و تیم فوتبال دخترانش بر بام فوتبال ایران ایستاد. حالا امیدوار و ناگزیریم این اندوه هم بعد از یکسال جایش را به آرامش بیشتری بدهد، زندگی ادامه دارد و باید دست به زانو گرفت، دوباره ایستاد و جنگید. حتی با زخمهایی که دیر جایش خوب میشود.
تسلیت به خانواده محترم و صبورش، تسلیت به فوتبال، تسلیت به ایران. روحش در آرامش ابدی که حتی با رفتنش هم به دیده شدن فوتبال زنان کمک کرد، دختری که آرزویی جز حال خوب سرزمین مادری نداشت…