
روایت پوریا شکیبایی از آخرین روزهای پدرش، تصویری پیچیده و چندوجهی از رابطه یک پدر و پسر، در سایه شهرت و بیماری ارائه میدهد. این روایت، نه تنها لحظات دردناک و تکاندهندهای را به تصویر میکشد، بلکه به چالشهای هویتی و حرفهای فرزندان افراد مشهور نیز میپردازد.
روایت پوریا شکیبایی از آخرین روزهای زندگی پدرش، خسرو شکیبایی، بازیگر بیبدیل سینما و تئاتر ایران، بسیار تکاندهنده و پر از احساسات متناقض است. او در این روایت، تصویری صریح و بدون پرده از روزهای سخت بیماری و درگذشت پدرش ترسیم میکند و به برخی از مسائل و دلخوریهای شخصیاش نیز اشاره میکند. ماجرای فوت خسرو شکیبایی از زبان پدرش را در نیک صالحی ببینید.
فوت خسرو شکیبایی
روایت عجیب پوریا شکیبایی از دو روز پیش از فوت خسرو شکیبایی:
💢 سه بار پُشت سرِ هم، به من سیلی های محکمی زد
💢 وسط استرالیا راننده کامیون شده بودم!
💢 چرا من باید اَدای پدرم رو دربیارم یا صدایش رو تقلید کنم؟
💢 می گفت تو منو دوست نداری؟ می گفتم چرا؟ می گفت چون به جای اینکه بهم بگی بابا، می گی آقا!
💢 اگر خوب بازی کنم، می گن خب پسر خسرو شکیبایی دیگه؛ باید خوب بازی کنه. اگر بدم باشم، می گن داره آبروی پدرش رو می بره
سریال های پوریا شکیبایی
پوریا شکیبایی در زمستان ۱۴۰۰ با سریال برف بی صدا می بارد ، تجربه بازی در تلویزیون را نیز به دستآورد. شباهت سلمان فرخنده بازیگر سریال «بچه مهندس» این شبهه را به وجود آورده که پوریا در این سریال بازی کرده است اما برف بی صدا می بارد اولین سریالی است که پسر استاد شکیبایی در آن درخشیده است.
فصل اول سریال «برف بیصدا میبارد» بهکارگردانی پوریا آذربایجانی ، تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی زندهیاد مسعود بهبهانینیا است که از دی ماه ۱۴۰۰ به روی آنتن تلویزیون رفت.
یکی از نکات جالب در این سریال حضور آقای پوریا شکیبایی فرزند خسرو شکیبایی میباشد. او در این سریال ایفاگر شخصیت حبیب یکی از کاراکترهای اصلی است که نقش بسیار خوب و تاثیرگذاری نیز میباشد.
بازیگر سریال تاسیان از خاطرات پدرش در مصاحبه های مختلف می گوید.