اینستاگرام شبکه ای اجتماعی و با محبوبیت بسیار زیاد است افراد زیادی عضو ان هستند و برخی هم از طریق ان به ثروت های نجومی رسیده اند. اما این فضا برای برخی هم بهترین موقعیت را فراهم می کند که با مردم ارتباط برقرار کنند.
مشکلات و مسائل اجتماعی معمولا از طریق تریبون های متفاوت مطرح میشود. برخی افراد مشهور تصمیم گرفته اند نسبت به موضوعات اجتماعی احساسات خود را از طریق فضای مجازی به اشتراک بگذارند. ویدیو دردناک داریوش فرضیایی در اینستاگرام را در نیک صالحی ببینید.
داریوش فرضیایی در اینستاگرام
ویدیو دردناکی که عموپورنگ در اینستاگرامش منتشر کرد
در نیمهی دوم قرن بیستم، آنهنگام که بحث در باب عدم موجودیت فردیت در انسانها فزونی گرفته بود، برخی جامعهشناسان گفتند وجود اتاق شخصی، هویت فردی و موارد این قبیل موجب گشتهاند که آدمیان بر این پندار روند که فردیتی دارند و هر یک بهتنهایی جدای از جامعه اند و جامعه با جمعشدن آنها پدید میآید و خلاصهی سخن آن که هر یک سوژهای اندیشنده اند. اما امروز اینستاگرام بهتنهایی، و آن هم با اختلافی بسیار زیاد نسبت به سایر پدیدههایی که توهم فرد بودن را پدید میآورند، در بروز حس فرد بودن در آدمیان مؤثر است.
حضور در فضای مجازی
هر انسانی در این شبکه از یک یا چند اکانت برخوردار است و نظریات خود در باب موضوعات مختلف را به اشتراک میگذارد. او از زندگی «شخصیاش» صحبت میکند، تصاویر زندگیاش را در معرض نمایش میگذارد و گاه اکانت خود را پرایوت یا شخصی کرده و آن را به آشنایان نزدیکاش محدود میکند.
این حس در او بزرگ میشود که او فرد است و شخصیتی جداگانه دارد و بهمثابهی یک «فرد»
این حق را دارد که در باب بسی چیزها ابراز عقیده کند. اما این شخص غافل است
از این که هیچ فردیتی در پس پشت جسماش ندارد و محصولی از جامعه است و اصلاً شاخهای از درخت جامعه است که اگر از جامعه جدا شود «هیچ» است. در باب اینکه چرا او فردیتی ندارد و شاخهای از درخت جامعه است، در این مختصر نمیتوان صحبت کرد.
اینستاگرام همچون توییتر و برخلاف فیسبوک شبکهای است که اجازهی درج متون طولانی را نمیدهد. این مکان جایی برای گردآمدن افرادی است که سالبهسال کتاب نمیخوانند چون اصلاً حوصلهی متون طولانی را ندارند، افرادی که عادت به دیدن تصویر و ویدئو [آن هم ویدئوهایی کمتر از دو دقیقه و آن هم با کلی جلوههای بصری] کردهاند. همین امر است که موجب میشود – همانطور که در بالا بحث کردم – برخی با خواندن یکی دو کتاب حس اینشتینبودن داشته باشند. این افراد چون میبینند که اطرافیانشان مشتی انسان سطحی هستند اما خودشان یکی دو کتاب خواندهاند خود را دانا میپندارند.
خلاصه آنکه در اینستاگرام ملت عادت به متون چند خطی با نام «کپشن» و تصاویر و ویدئوهایی با جلوههای زیبا کردهاند و همین امر موجب شده که همان چند درصد احتمالی که ممکن بود روزی یک کتاب در دست گیرند و بخوانند نیز از بین رود.
اینستاگرام ـ لوکئوم