همسر افسانه جباری اولین بانوی موتورسوار ایرانی به خاطر افسانه موتورسواری را کنار گذاشت تا به او برای رسیدن به هدف هایش کمک کند
موتورسواری یکی از رشته های محبوب اکثر پسرهاست. کمتر پسری را می بینید که به موتورسواری علاقه نداشته باشد. اما امروز ما در نیک صالحی میخواهیم دختری را به شما معرفی کنیم که عشق موتور و موتورسواری است و حتی مراسم ازدواجش را نیز در پیست موتورسواری برگزار کرد. در ادامه درباره زندگی اولین بانوی موتورسوار ایرانی بیشتر توضیح میدهیم.
جشن ازدواج اولین بانوی موتورسوار ایرانی
موتورسواری جزو رشتههای پرطرفدار و یکی از ۴ ورزش مهیج دنیاست، اما زنان موتورسوار تا ۳ سال قبل فقط نظاره گر مسابقاتی بودند که در پیست موتورسواری آزادی برگزار میشد. از سال ۱۳۸۵ که موتورسواری زنان در ایران به رسمیت شناخته شد، پیست آزادی هم رونقی دو چندان گرفته و حالا بانوان ایرانی هم که پیش از در پیست قدیمی شهران علاقهشان را دنبال میکردند پای ثابت مسابقات شدهاند.
جشن ازدواج نخستین بانوی موتور سوار ایرانی در پیست
افسانه جباری روزهای پرفراز و نشیبی را برای رسیدن روی سکوی قهرمانی کشور از سر گذرانده و در ۳۶ سالگی به موتورسوار بیرقیبی بدل شده که همه رقبا برای پایان دادن به قهرمانیهای متوالیاش تقلا میکنند. زندگی او به حدی با پیست، موتور و تمرین و مسابقه عجین شده که ۳ سال قبل، جشن جمع و جور ازدواجش را هم در پیست موتورسواری شهران برپا کرد تا اولین بانوی موتورسوار ایرانی باشد که با رخت عروسی قدم روی پست و بلندیهای پیست موتورسواری گذاشته است.
خانمها معمولا سراغ ورزشهایی میروند که با ظرافت زنانگی آمیخته است. چه شد که شما موتورسواری را که یک رشته ورزشی مردانه است انتخاب کردید؟
وقتی ۱۵-۱۴ سالم بودم پدرم موتورسیکلت شهری داشت و من هم ترکش سوار میشدم. همان موقع به موتورسواری فکر میکردم و علاقه به موتور در وجودم شکل گرفت. حدود ۸-۷ سال بعد، وقتی برای آموزش رانندگی به یکی از دوستانم به پارک کوهسار رفته بودم موتورسوارهایی را دیدم که از تپهها بالا و پایین میرفتند و مردم با شوق و ذوق آنها را تماشا میکردند. وقتی با موتورسوارها صحبت کردم متوجه شدم موتور آنها با موتورهای شهری به کلی متفاوت است و فقط با موتور کراس میتوان مسیرهای پرفرازونشیب را طی کرد. همان موقع برای رفتن به کلاسهای آموزش موتورسواری به صرافت افتادم.
زندگی اولین بانوی موتورسوار ایرانی
پدر با موتورسواری شما مخالف بود؟
پدر من آذری متعصب بود و بهشدت با موتورسواری من مخالفت میکرد. حدود ۳ ماه برای جلبرضایت
پدرم تلاش کردم، اما فایدهای نداشت و در همان احوال پیگیر خرید موتور کراس هم بودم.
وقتی موتور را خریدم پدرم همچنان ناراضی بود و به همین دلیل موتور را به خانه نمیآوردم.
پس میتوانیم بگوییم موتورسواری، ورزش پولدارهاست؟
با وضع فعلی میتوانیم بگوییم موتورسواری ورزش پولدارهاست. شاید اگر از روز اول میدانستم
موتورسواری اینقدر هزینه دارد رشته ورزشی دیگری را انتخاب میکردم. این شرایط برای من سختتر بود،
چون پدرم مخالف بود و به همین دلیل هزینههایم را پرداخت نمیکرد تا موتورسواری را کنار بگذارم.
موفقیتهایم را مدیون همسرم هستم
زندگی افسانه جباری با موتور و پیست و موتورسواری عجین شده و در ۸ سال اخیر پای ثابت
همه دورهمیها و مسابقاتی بوده که در پیستهای موتورسواری برگزار شده است. قهرمان
مسابقات موتورکراس کشور حتی جشن جمعوجور ازدواجش را در پیست موتورسواری
شهران و با حضور جمعی از دوستان موتورسوارش برپا کرد.
مراسم ازدواج اولین بانوی موتورسوار ایرانی
چه شد که تصمیم گرفتید جشن ازدواجتان را در پیست موتورسواری برپا کنید؟
برپایی جشن ازدواج ما در پیست شهران خیلی تصادفی بود و از قبل برنامهریزی آنچنانی نکرده بودیم.
طبق توافقی که با همسرم داشتم مراسم ازدواج نگرفتیم و به عقد محضری و سفر زیارتی به مشهد
اکتفا کردیم. دوستان زیادی که در پیست شهران با آنها تمرین میکردیم برای صرف شیرینی و
گرفتن عکس یادگاری مشتاق بودند و به همین دلیل تصمیم گرفتیم یک مراسم جمعوجور
همراه با صرف کیک و شیرینی و ناهار در پیست بگیریم.
البته همین جشن جمع وجور به یک مراسم خاص تبدیل شد.
بله، چون تا امروز هم کسی جشن عروسیاش را در پیست موتورسواری برپا نکرده. برای همین جشن جمعوجور، لباس عروسی با پوتین و کلاه ایمنی موتورسواری پوشیدم و از همسرم خواستم کت و شلوار و پوتین موتورسواری بپوشد. عکسهای یادگاری که با دوستان مشترکمان گرفتیم خیلی زود در فضای مجازی پخش شد و همه رسما از ازدواج ما باخبر شدند. ما این مراسم را با حدود ۵۰ نفر برگزار کردیم، اما اگر میدانستم رسانهای میشود حتما مجللتر میشد.
فردا