
در موضوع هنر تقلید صدا محققان دریافتند مغز افرادی که تقلید صدا می کنند عملکردی متفاوت دارد.
یکی از کارهایی که برخی افراد در آن مهارت ویژه ای دارند هنر تقلید صدا می باشد.این هنر که به تازگی طرفداران زیاد هم دارد توجه محققان را به خود جلب نموده و با بررسی های آن ها نتایج جالبی به دست آمده است.اگر شما هم اهل تقلید صدا هستید بد نیست این مطلب در نیک صالحی در مورد هنر تقلید صدا را از دست ندهید.
هنر تقلید صدا
تحقیقات جدید نشان می دهد هر زمان که افراد سعی می کنند سخنان یک دوست یا شخصیت مشهور سینمایی را
تقلید کنند، در قسمت های خاصی از مغز این افراد سوئیچ صورت می گیرد که باعث توانایی انجام این عمل
می شود.
گفتنی است، صدا یک کانال قدرتمند برای بیان هویت افراد است و وسیله انتقال اطلاعات مانند جنس، سن و محل
تولد، اما مهمتر از همه، بیان مکالمه می باشد.
بررسی ها نشان می دهند، هدف دانشمندان پیدا کردن اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی کنترل مغز از طریق این ابزار
ارتباطی بسیار انعطاف پذیراست که به طور بالقوه می تواند به درمان های جدید برای کسانی که پس از آسیب
مغزی یا سکته مغزی به دنبال بازیابی قدرت مکالمه خود هستند کمک شایانی کند.
دانشمندان با استفاده از اسکنر fMRI موردی برای ردیابی فعالیت مغز در زمان واقعی انجام تقلید صدا توانسته اند به
این نتایج دست یابند.
در موضوع هنر تقلید صدا آنها دریافتند که زمانی که فرد عمدا صدای خود را تغییر می دهد، دو منطقه از مغز تغییر می کنند
که سبب این اتقاق می شود.
دانشمندان در حال بررسی هرچه بیشتر برروی این قدرت می باشند و عملکرد مغز را در هر دو حالت تقلید
صدا و صحبت به لهجه دیگر بررسی می کنند تا تفاوت بین این دو عمل و عملکرد مغز برایشان آشکار
تر گردد.
بد نیست درباره تقلیدگری بیشتر بدانید
تا به حال متوجه شدهاید واکنشهای شما با فردی که با او صحبت میکنید هماهنگ است؟
یکی از رفتارهای معمول که با عنوان همانندسازی (Mirroring) شناخته میشود، مدت زیادی است
که مورد مطالعه روانشناسان قرار گرفته است. ما معمولا از حالات و حرکات افرادی که با آنها ارتباط
داریم تقلید میکنیم و این کار را ناخودآگاه انجام میدهیم. آیا علت خاصی برای این نوع رفتار ما وجود دارد؟
یک توضیح تاریخی
ریشه تقلیدگری یا شبیه ساختن روحیه و رفتار خود به دیگران را میتوان در انسانهای اولیه
جستوجو کرد. انسانها از همانندسازی به عنوان نوعی علائم عمومی استفاده کردهاند.
بشر برای زنده ماندن و تکامل باید چیزهای زیادی ازجمله رفتارهای اجتماعی پذیرفته شده را یاد میگرفت و ابداع میکرد.
افراد قابل احترامتر،
قویتر و باهوشتری در جامعه انسانی وجود داشتند که از جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار بودند
و دیگران باید برای نشان دادن احترامشان به این افراد، الگوهای رفتاری خاصی را درخود ایجاد
میکردند.
برای مثال، اگر این افراد قابل احترام، از یک دستبند به عنوان شیئی تزئینی استفاده
میکردند، سایر افراد گروه آن را یک رفتار مرسوم تلقی میکردند و دست کردن چنان دستبندی را برای خود یک باید میدانستند.
دیدگاه علمی تقلید
حالتهای عاطفی کسانی که با آنها روبهرو میشویم، احساسات ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
احساسات و روحیاتی مانند اضطراب و شادی میتوانند از فردی به فرد دیگر منتقل شوند.
این تقلید عاطفی به صورت خود به خود و ناخودآگاه رخ میدهد، اما علم چگونه این هماهنگسازی در ارتباطات را توضیح میدهد؟ همه چیز به یک سیستم
نورونی در مغز انسان بازمیگردد.
نورونهای خاصی، مسئول تشخیص چهرهها و درک حالتهای چهره هستند و تفسیری که این نورونها از حالات عاطفی طرف مقابل میکنند باعث میشود
شما در ارتباط با فرد مقابل، ابروهایتان را درهم بکشید یا لبخند به چهرهتان بنشانید. این نورونها
که مانند پلی بین مغزها عمل میکنند به شکل شگفتانگیزی قدرت تقلید غیرارادی اعمال مشاهده شده را به عهده دارند
و هم هنگام عملکرد خود فرد و هم هنگام مشاهده اعمال حسی
و حرکتی در افراد دیگر، از خود فعالیت نشان میدهند.
به عبارت دیگر، ما از نظر زیستی
برای تقلید از احساساتی که دیگران از طریق حالتهای صورت و حرکات بدنی به نمایش میگذارند،
برنامهنویسی شدهایم و با این کار، احساسات درونی دیگران را برای خودمان نیز اتخاذ میکنیم.
یک مثال خوب از نورونهای آینهای، گریه یک کودک با شنیدن صدای گریه نوزادان دیگر است.
آیا تاکنون بهتر شدن ناگهانی روحیهتان را وقتی اطرافیان با مزهای داشتهاید تجربه کردهاید؟ آیا افراد
بدبین باعث شدهاند احساس افسردگی پیدا کنید؟ اگر این حالتها را تجربه کردهاید میتوانید
مطمئن باشید همدلی خوبی دارید و نورونهای آینهایتان درست عمل میکنند.
منبع : باشگاه خبرنگاران – خبرگزاری صداوسیما