
آیا واقعا امواج این قدرت را دارند که امواج مشابه خود را جذب نمایند؟ چگونه میتوان این امواج را تغییر داد و آنها را کنترل کرد؟آیا واقعا این امواج هستند که آینده ما را تشکیل میدهند؟
آیا میدانید هاله انسان چیست؟ و قدرت این هاله چه تاثیری بر زندگی فردی و اجتماعی دارد؟هر انسانی یک هاله ای دارد که طول مغناطیسی مافاوتی از هود ساطع می کند این هاله ها در طول زمان های مختلف دیده شده و افراد به خودشناسی رسیده اند هاله چیزی جدای از زندگی ما انسانها نیست.شما هر روز عادت کردهاید با آن زندگی کنید.آن را لمس کنید.احساس کنید و حتی از آن استفاده کنید
هاله انسان
برای ترسیم شکل این هاله انسان آنها میدانهای مغناطیسی دور آهنربا را نمونه خوب و البته بسیار ساده هاله میدانند.
تاریخچه هاله انسان
هاله در طول زمان توسط افراد مختلف دیده شده و نامهای مختلفی گرفته است.مثلا در ادیان باستانی آن را آکاشا مینامیدند.زرتشتیان به آن آتش ذیروح یا آتش جاویدان میگفتند.در زبان سانسکریت نام آر به معنی پرده چرخ را برایش انتخاب کرده بودند چراکه این امواج شبیه چرخی از جسم به بیرون ساطع میشد.
انگلیسی زبانها لغت Aura به معنی هوا را مناسب نامگذاری هاله دانستند.اتریشیها به آن اود به معنی خود میگویند.روسها آن را انرژی بیوپلاسمیک و چکها به آن سایکوترانیک لغب دادهاند. در این میان بد نیست نامی هم از دکتر مسمر ببریم که حدود ۲۰۰ سال قبل به وجود این امواج پی برد و سعی کرد با به کارگیری آن بیمارانش را شفا دهد.او هاله را مغناطیس حیوانی دانست.
سبک او در درمان امروزه به مسمریسم شهرت دارد.اولین بار «بارون ریخن باخ» و «کاردل دویرل» اتریشی در سال ۱۸۶۷ به کشف هالهها علاقهمند شدند.تلاشهای این دو بعدا توسط «سیمون کرکیـن» روسی پیگیری و در نهایت به اختراع دوربینی منجر شد که به میکروسکوپهای الکترونی مجهز بود.این دوربین ویژه قادر بود با سرعت ۷۵ تا ۲۰۰ هزار ارتعاش در ثانیه از میدان انرژی عکسبرداری کند و این آغازی بود برای ورو به دنیای اسرارآمیز انرژی.
شما هم هاله انسان را دیدهاید؟
هاله چیزی جدای از زندگی ما انسانها نیست.شما هر روز عادت کردهاید
با آن زندگی کنید.آن را لمس کنید.احساس کنید و حتی از آن استفاده کنید.
بهتر است بگوییم تصور اینکه روزی پا در دنیایی بگذاریم که موجوداتش
هالهای نداشته باشند برای هرکسی دشوار است.
خیلیها اتقاقات غیر مترقبه و عجیبی را که در محیط اطرافشان رخ میدهد احساس میکنند.خصوصا اگر این اتفاق دامن عزیزانشان را بگیرد.مثلا در تاکسی نشستهاید.هوا سرد است و باران میبارد و شما شیشهها را بالا کشیدهاید.تاکسی پشت ترافیک با سرعتی حدود ۱۰ کیلومتر در حال حرکت است و شما به مردی که رویش به شما نیست و در پیاده رو راه میرود خیره شدهاید.به ناگهان متوجه میشوید او نگاه شما را درک کرده و سرش را به سمت شما برمی گرداند.
از داستانهای کتابها و رمانها که بگذریم،حتما اتفاق افتاده به یک مهمانی دعوت شوید و احساس خفگی کنید.بدون شک اگر بتوانید حتما در اولین فرصت آنجا را ترک خواهید کرد و گرنه دچار سنگینی نفس،بیقراری اندامها،سردرد،سرگیجه و علایم مختلفی میشوید که همگی از وجود چیزی غیر عادی خبر میدهند.
در بازار به دنبال یک مانتو مناسب برای سرکار رفتن میگردید که ناگهان کفشی ورزشی به چشم شما زیبا میآید،اگر با تجربه باشید به حرف دلتان گوش میکنید و آن را خریداری میکنید چون تجربه ثابت کرده این کفش مناسب شماست.به شرطی اینکه در خریداری کفش اهل هوسرانی نباشید.
از خیابانی رد میشوید و احساس میکنید آنجا را میشناسید.با خود میگویید لابد قبلا اینجا آمده ام یا اینجا را در خواب دیده ام.به طرز عجیبی علاقه مند میشوید از ماشین پیاده شوید و قدری در آنجا قدم بزنید.انگار هوای آنجا بویی آشنا میدهد.
هاله انسان از چند قسمت تشکیل شده است؟
به راستی عامل دیگری به جز میدانهای نامریی انرژی میتوانند این وقایع روزمره شما را توجیه کنند؟
تحقیقات دکتری به نام کیلز ثابت کرد که هاله اطراف بدن از سه باند مشخص تشکیل شده است:
۱- باند اول باند باریکی است که حدود نیم سانتیمتر ضخامت دارد و درست روی پوست ما قرار گرفته است.
۲- باند دوم حدود ۵ سانتیمتر عرض دارد و از همه لایههای دیگر روشنتر است که هالهبینها به آن اورای داخلی میگویند.
۳- لایه بعدی اورای خارجی است که حدود ۱۵ سانتیمتر پهنا دارد و دارای زمینه مه آلود و خاکستری رنگ است.اورای خارجی دارای ۴ باند رنگی است که در بین آنها معمولا یک رنگ غلبه دارد.
او همچنین کشف کرد در بین امواجی که از سمت چپ خارج میشوند رنگ سبز غلبه دارداین درحالیست که امواج راست ما استقلالی هستند و آبی را ترجیح میدهند.رنگ هاله فاکتوری متغیر است و هماهنگ با احساسات،هیجانات،تخیلات و افکار ما تغییر میکند و این تغییرات همانهایی هستند که همه قادر به درک آن هستند البته با شدت و ضعف.به طور کلی رنگ های روشن و ته رنگ های براق نشانگر انرژی مثبت یا خالص هستند.هرچه رنگها واضحتر و درخشانتر باشند شخص دارنده آنها دارای صفات مثبت تری است و هرچه این رنگ تیرهتر شود معنایش این است که فرد در شرایط خوب روحی قرار ندارد و به قول معروف انرژی منفی صادر میکند.
تاثیر هالهها ی انسانی بر هم چگونه است ؟
بهتر است دنیا را مملو از موجوداتی زنده و غیر زنده بدانیم که همگی
قادرند دور خود یک حوزه انرژی درست کرده و به این ترتیب بر یکدیگر
تاثیر بگذارند.این به این معناست که فقط شما نیستید
که بر محیط خود تاثیر میگذارید،بلکه تکتک اجزاء محیط به نوعی
بر شما موثرند و در نهایت این برایند انرژی است که مسیر حرکت یک موجود را مشخص میکند.در این سیستم شما به صورت فردی در درون سیستم پیچیده روابط در نظر گرفته میشوید.عجیب نیست که افکار،هیجانات و احساسات شما محیط را تغییر دهند و عناصر همخوان با خود را جذب نمایند.درست مثل فردی سرمایهدار و بازاری که تصمیم به ازدواج بگیرد.بیشک او یا دختری را پیدا میکند که بسیار اهل مال و منال دنیاست یا برعکس دختری فقیر.در واقع مهم نیست که همسر او پولدار است یا فقیر بلکه مهم اینست که هر دوی آنها به مقدار زیادی در مورد پول و ثروت فکر میکنند.اگر از آنها سوال کنید آدمها را چگونه میبینند،بیشک یکی از معیارهای آنها در تقسیمبندیهایشان وضعیت مالی آنهاست.
قانون جذب چه میگوید؟
یکی از رازهای زندگی ما قانون جذب است.قانون جذب بیان میکند
هر چیزی مشابه خود را جذب میکند.بنابراین وقتی تو راجع به چیزی
فکر میکنی،در همان زمان مشابه همان افکار را به سوی خودت
جذب میکنی.گویی افکار از جنس آهنربای مغناطیسی هستند
و موج میفرستند.بنابراین اگر فکری از ذهنت بگذرد،امواج آن به
اطراف منتشر میشود.
حال اگر این افکار را در ذهنت نگهداری و دایما به آن فکر کنی
و به قول معروف آنها را پرورش بدهی،قدرت مغناطیسی آنها
چند برابر شده و قادر خواهد بود تمام امواج مشابه و هم فرکانس
خود را به سوی خود جذب نماید و اینجاست که قانون جذب شکل میگیرد.
گویی مغز ما به مانند یک دکل مخابراتی است که دایما امواجی به کائنات میفرستد.کائنات نیز به این امواج پاسخ میدهند.
بیشتر بدانید
نسانهای اولیه قادر بودند آئورا را ببینند . در بسیاری از حکاکی های روی
سنگ و نقاشیهای کهن پوشش عجیبی به دور سر افراد نقش بسته است
. این پوشش بخصوص در طراحیهای به دست آمده از منطقه ی
وال کامونیا(Val Camonica) در شمال ایتالیا چشمگیر است .
عده ای از مولفان اظهار نظر کرده اند که در این مساله ثابت می کند
ما در زمانهای قدیم بازدید کنندگانی از کرات دیگر داشته ایم .
شاید این مسئله درست باشد اما احتمال زیادی هم وجود دارد
که این تصاویر ترسیمی ساده و ابتدایی از هاله نورانی باشد ،
بخصوص که بعضی از این نقاشیها به گونه ای رسم شده
که به نظر می رسد پرتوهایی دور سر را احاطه کرده است .
سربندهای روسای قبایل بومی آمریکا ممکن است ترسیمی
از هاله ی نورانی باشد کشیشهای مایان(Mayan) نیز سربندهای بنفش رنگ بر سر می کرده اند .
سلامت ایران / بلاگ اسکای