روانشناسان بزرگ جهان سعی دارند تا با نفوذ به مخیله انسان ها بتوانند نوع شخصیت و رفتارهای ذاتی او را بدست بیاورند که یکی از این کارها تحلیل رویاهاست
رویا و خواب اتفاقی است که هر شبانه روز در طی شب برای همه انسان ها اتفاق می افتد برخی
ها رویاهای خود را زود فراموش می کنند اما برخی دیگر دائما به یاد رویاهای خود هستند و با یادآوری
آن ها احساس به خصوصی پیدا می کنند تحلیل رویای فروید به انسان ها این امکان را می دهد
تا بهترین تحلیل را برای خواب های خود پیدا کنند و بتوانند خواب های خود را تحلیل کرده و بدانند
معنی خوابهایشان چه بوده است . تحلیل رویای فروید روانشناس مطرح جهان را در نیک صالحی بخوانید.
بهترین تحلیل رویای فروید
مردم عادی بر این گمان اند که دیدن ِرویاء ، خواب را مختل میسازد، بقدر کافی عجیب است که بگویم
ما به نظرگاهی مخالف روی آورده ایم و رویاء ها را نگاهبانان خواب بشمار می آوریم.” زیگموند فروید- ۱۸۹۸ فروید
سر آغاز و منشاء تئوری خواب برروی روان انسانی، و پیشقدمی در امر تحقیقات علمی درباره خواب و رویا ها
را در نخستین کتاب خود، ” تعبیر رویاها” در سال ۱۸۹۹ منتشر کرد
هرچند تحقیقات او در این زمینه تا
پایان عمر او ادامه یافت.رویکرد فروید در این زمینه ، رویکرد علمی ، از راه مطالعات بر روی “نوروآناتومی” و
تحقیقات وی در دانشگاه وین اطریش، ومقصود و هدف از این تحقیقات ، فهم علل و معنی رویا ها بود.
فروید طبیعت بدوی افکار را در زمانی که علوم طبیعی آغاز به شکفتن کرده بودند و اسطوره شناسی تبدیل روانشناسی
گشته بود ، مورد بررسی قرار داد.برای فروید، رویا راه رسیدن به ناخودآگاه بود..
در نظر فروید رویاها اصول کلیدی برای فهم ذهن ناآگاه بودند و او رویا را یک فرایندی میدانست که فرد
را به پسگرائی به مراحل توسعه بدوی می کشاند.
فروید همچنین تاکید بر این که تاریخجه شخصی زندگی بیننده رویاء به آنالیست این فرصت را میدهد که “زیر آگاهی”
بیمار و آرزو ها ی نهفته او را که بشکل نمادین در خواب آشکار میشوند را تمییز و تشخیص بدهد.
از نظر فروید نماد های نهفته زیرین ، راهی را می گشود که فهم رویاء را بسی آسانتر کند.قبل از
فروید رویاها به منزله قدرت های ماورائی و هدیه ای از فراسو و یا الهام و بینش و یا یک
نفرین و لعنت محسوب میشدند.
تحلیل رویای فروید برای انسان های عادی
برای انسانهای بدوی ، رویاهای پیش بینانه حاکی از اعلام خطر بودند.فروید تائید کرد که رویاهائی
که نزدیک به حقیقت اند ، از مباحث پزشکی نبوده و بلکه نظریه های متداول در زمانه خود که مورد
توجه قرار می گرفته اند ، محسوب میشدند.از طریق سایکوآنالیز بود که فروید قادر می گشت تا تحقیقات خود را
برروی رویاء و فرآیند آن انجام بدهد.
علاقه و توجه او به رویا و ارتباط سایکیک ( روانی ) آن با فرآیند ذهنی ، یا عملکرد بیولوژیکیِ
آن بود.او به جستجوی کشف اینکه آیا رویاها قابل تعبیر و یا معنی دار هستند و در ارتباط با ساختار
روانی فرد بیننده رویاء قرار دارند یا خیر ، تحقیقات دامنه دار خود را ادامه میداد.نظریه های زمانه او ،
نظریات فلسفی بودند که رویاء را با ریشه های مسائل روحی و ماوراء طبیعی در پیوند می دیدند و تصاویری
که فرد در رویا می دید را ناشی از ظهور قدرت های فراسوئی میدانستند.
از آنطرف هم عالم پزشکی آن زمانه
، رویا را تزاحم های اورگان های داخلی بدن میدانست و لذا رویاها خالی از معنا و کاملا مربوط به
گرفتاریها و بیماری های روان تنی تلقی میشد.اما فروید نه راه فیلسوفان و نه راه پزشکان ، بلکه راه نوینی
را در پیش گرفت که بنیان گزار آن خود او بود.
فروید بستر و مبداء رویا را در ارتباط با زندگی
روانی فرد در هنگام بیداری و اینکه آیا افکار متناقض عجیب و غیر عادی فرد در هنگام بیداری ، ناهماهنگی
میان تصاویر و احساسی که در فرد ایجاد می کنند و نوعی یادآوری ناقص و یا پس راندن این افکار
، باعث دیدن آن خوابها باشند
بررسی تحلیل رویای فروید
– همه اینها را در خور پاسخی میدانست که هرگز در زمانه او به
او داده نشد.فروید قصد داشت که این سوالات را پاسخ بدهد و تئوری روانشناسانه او در واقع بخش اعظم اش
مربوط به تحقیقات او درباره خواب و علل خواب دیدن اسنت.فروید رویا را افکار و احساسات تعالی یافته نیز میدانست.
بدین ترتیب او بر این امر تاکید داشت که خوابها را نباید دست کم گرفت و اینها فرآیند فیزیولوژیکی و
فعالیت های مغزی بی هدف در زمان خواب نیستند.
به باور فروید ، هر رویاء ، بدون استثنا، به یک واقعه
ای که در ظرف چند روز گذشته رخ داده و یا در جند روز آینده رخ خواهد داد ، مرتبط
است.فروید اصطلاح تعبیر خواب را جهت فرایندی که خواب را از محتوای نامکنون و پوشیده بیرون آورده و آن را
از راه ترجمه و تعبیر آشکار میسازد ،
بکار گرفت.در این فرآیند ، فردی که خواب دیده بطور آگاهانه خواب
را بازگو و فروید به دنبال نماد ها ی استحاله بخش گشته و آنها را بررسی میکرد.او خوابها را به
رویاهای معمولی ، و رویاها ی زمان کودکی با آرزوهای برنیامده ای که در خواب اشباع میشوند و نیاز به
تعبیر دارند توصیف کرد.یک نمونه مثال اینکه فردی در خواب تشنه اش باشد و در خواب بیبیند که دارد آب
می نوشد
تا به این وسیله رفع عطش کند هر چند که هنوز فرد در خواب میماند و خواب را
ادامه میدهد.در اینجا ضمیر ناآگاه که خشنود نشده است این آرزوهای برنیامده و خیالات را ارضاء و اشباع میکند.این نکته
فروید را به نظریه ” روانشناسی واپس رانده” کشانید.او در آغاز این تئوری در سالهای ۱۹۰۰ تصدیق کرد که این
نخستین رویکرد او به یک موضوع تقریبا ناشناخته است.
تاثیر تحلیل رویای فروید بر انسان
ساختار تصاویر منقوش در رویاء به این فرضیه فروید تقویت می بخشید.فروید اظهار کرد که امور پس رانده شده های
روزمره ، میتواند راهی به ناآگاه جسته و از خواب سر در بیاورند.فروید خودش در این زمینه میگوید: ” فیلسوفات
هیچ موقعیتی نداشته اند که نظر خود را نسبت به روانشناسی امور پس رانده شده ابراز نمایند.
بنابراین ما نخستین رویکرد
را در ایجاد و احداث تصاویر منقوش در طول جریانات واقع در خواب ، خواهیم داشت.این فرضیه ما مبنی بر
این است که دو واسطه در ساختار فکری نقش بسزائی دارند که دومین اش ، امتیاز داشتن دسترسی رایگان به
آگاهی است ” این دسترسی به مواد ناآگاهی ، بیشترین علاقه فروید در تحقیقات اش بود.
او این نکته را مطرح
میکند که بخش آگاهی قادر است که این مواد ناآگاهی را سانسور کند که البته برای فرد گران تمام میشود
بنظر او این سانسور کردن برای افکار قابل قبولی است که تنها آنها اجازه دارند وارد آگاهی بشوند.اما چون این
سانسور های آگاهی هرگز نمیتواند این مواد را پاک کند و از بین ببرد آنها در به شکل دیگری ظاهر
شده و حقانیت خود را می طلبند.
بسیاری از خوابها از همین مواد سانسور شده تشکیل شده اند..
فروید باور داشت که نیاز ما به خواب ، بر اساس انرژی ای است مایل به بیرون آمدن و دفع
کردن همین مواد سانسور شده هستند که در طول روز پس رانده شده اند.
او باور داشت که رویاها بعنوان نگاهبانان خواب از بدن نیازمند به خواب حمایت میکنند.”انباشتگی و جمع شدگی” و” جابجائی
و تغییر مکان” طبیعت سانسور کردن اتقافات روازنه بشکل ناقص ، فروید را به نظریه غلظت و جابجائی کشانید.
جزئیات تحلیل رویای فروید
فروید این
جنبه از رویا بینی را ، غلظت و انباشتگی نام نهاد که حاکی از انباشتگی دو ویا سه فکر مختلف
اصلی ولی همگی جمع شده در یک تصویر خاص است.تداعی معانی از امور روزانه در گذشته این رویاها را میسازد
که در یک وضعیت خاصی انباشته شده اند
.درست مثل تابلوی نقاشی یک هنرمند که چندین مفهوم و ایده مختلف در
این تابلو جمع شده باشند، این افکار پس رانده شده هم در یک نقش ای که در خواب ظاهر میشود،
مثل یک کولاژ، به دور هم جمع شده اند.رویاها که در آنالیز بررسی میشوند معمولا فرم غیر عادی دارند و
در یک زبان منثور که ذهن بتواند
آنها را بررسی کند نمی گنجند اما بشکل نمادین و تمثیلی مانند شعر
یک شاعر به او ظاهر میشوند.فروید کار تعبیر رویا را فرآیند استحاله از منطق و زبان رویاء ، به محتوای
رویا ، تعریف میکند که او آن را یک فرآیند خلاق نمی نامد و می گوید که رویا ها خود
به خود خیال تولید نمی کنند و هیچ قضاوتی و نتیجه گیری از خودشان ندارند.
( یعنی آتانومی ندارند) بلکه آنها
فقط جابجائی ِ غلظت و انباشتگی تصاویر مواد آگاهی ای هستند که بشکل نقش و تصویر در خواب ظاهر میشوند.جابجائی
و نقل مکان یک مکانیزم تدافعی است که جهت احساسات و عواطف را معطوف به جائی دیگر میکنند.
در این مورد ، رویاء یک جایگزین برای این قبیل افکار ای است که ذهن برای زدودن اضطراب آنها را
پس میزند و جابجا میکند.
نقش انسان در تحلیل رویای فروید
این جابجائی سبب میشود که فشار رانه ها و اعمال ای که تولید کلافگی و ناامیدی
توام با اضطراب هستند را پس رانده و تشکیل علائم بیماری را میدهد.انباشتگی و جابجائی برای فروید ، کاراکتریستیک فرآیند
های دیگر روانی ، منجمله رویاء هستند.اما تعدیل و تنظیم این فرم های تصویری مختص به تعبیر رویا است.تداعی آزاد
در خلال سایکو آنالیز ، فروید تکنیکی را بوجود آورد که جهت تعبیر رویاء بود.
بدین ترتیب که بیمار تشویق میشد
که هرچه به ذهن اش میرسد بدون کنترل کردن ذهن و یا جهت گیری دادن به زبان بیاورد.
این متد برای تعبیر رویا موثر بود و او با بکار گیری این روش ، تفکر انتقادی و عقلانی ذهن
را تعطیل ومواد ناآگاهی که پرسه زنان از این سو به آن سو میرفتند را مورد مداقه قرار میداد.با تداعی
آزاد ، بیمار عملا هر چه که به ذهن اش خطور میکند ،
اعم از خاطرات ، احساس ، عواطف
و یا تصاویری که ناگهان در ذهن او نقش می بنند ، بدون هیچگونه نقد عقلی و کنترل ذهنی و
احساس شرمساری ، بیان میکند.فروید نقظه شروع تداعی آزاد را از یک تصویر رویای بیمار شروع میکرد و همینطور تصاویر
دیگر پشت سر هم ظاهر میشدند و بدین تریتب فروید سعی میکرد که محتوای رویای بیمار را مورد تحلیل قرار
بدهد.این متد و این شیوه نوین در زمانه خودش ، بنیاد مکتب سایکو آنالیز است.
یعنی آوردن مواد پس رانده شده به آگاهی که توسط بیمار ضبط و عقب نگاه داشته شده اند.فروید اعلام کرد
که هیچ جیزی نمیتواند بیمار را شفا بدهد مگر تحلیل رویاهای او.آرزوهای پس رانده شده اشاره به این شد که
فروید به رویا ها به جشم آرزوهای برنیامده و محقق شده ای که فرد آرزو دارد در آینده اتفاق بیفتد
می نگرد و رویا ها را صحنه ستیزه و کشمکش امیال می انگارد.
تحلیل رویای فروید و در خواب
در خواب ، نیروی مکانیزم تدافعی که معمولا
مانع رسیدن این آرزوها به حیطه آگاهی میشوند ،تضعیف شده و مجال خودنمائی وبروز پیدا میکنند و بدین ترتیب نوعی
توافق و مصالحه میان نیروی پس زننده به ناآگاه و نیرویی که تصاویر را به آگاهی می رسانند در حاصل
میشود.آرزوها و امیال در رویا بصورت تغییر یافته و در قالب بدل به فرد ظاهر میشوند.گاهی این رویاها بصورت تکراری
و گاهی صحنه های دوران کودکی فرد است.
فروید در” فراسوی اصل لذت”، برای نخستین بار متذکر میشود که یک استثنا
در این فرضیه که رویا ء دیدن برای تشفی آرزوهای برنیامده هست و آن رویای بیماران ای است که ترامای
نوروسیس دارند که بر “اصل لذت” می چربد.
او به خوابهای اضطراری کودکان که ناشی از ترامای نوروسیس و جهش های آنی است ، بعنوان مثال اشاره میکند.کودکان
رویاهای ناخوشایند که حاکی از غریزه اضطراری است می بینند و همیطنوطر تجربه لذت شان هم از همین دست است.از
نظر فروید آسیب و یا تراما در کودکان ، ساختاری برگرفته از عطف به ماسبق دارد بدین معنی که همانطور
که یک کودک یک تجربه و یا یک وسوسه و گمراه شدگی را تجربه میکند که در آن هنگام نمیتواند
بفهمدش.
اما بعدها ، وقتی که کودک رشد پیدا کرد این تجربه که در ناآگاه مانده است در اتفاقات دوران میانسالی
ماشه اش کشیده شده و آنوقت فرد بالغ میتواند آن تجربه را دوباره زنده کرده و معنی آن را بفهمد.اما
این فهم نوین، این بار شبیه سازی و همانندی نمیتواند بکند و ذهن را را در آستانه درک موضوع ،
مجروح میدارد.
مدل تحلیل رویای فروید
در این مدل نه اتفاق آن دو تجربه به تنهائی ضربه روانی اند (بعنوان مثال هیجانات جنسی در موقعیتی
خاطره اش بر انگیخته شده است) ، بلکه آنچه منفجر کننده است ترکیب این دو تجربه با هم است.
محتوای پوشیده و نهفته رویاها به عطف به ماسبق می نگرد که فرآیند آنالیسیس است.
فروید نخستین کسی است که متوجه
نوروسیس ضربه روانی شدو نوروسیس ِتراما ضربه قبلی را که در دوران کودکی معمولا رخ میدهد
شناسائی کرد.این سهم بزرگ
ای بود که فروید به حوزه روانشناسی عرضه کرد.آثار فروید نقطه نظر نمادین و تمثیلی داشته و در تمام دوره
زندگی او ، تئوری رویا بینی در روانشناسی ،زمینه تئوری های دیگر روانشناسانه را هموار ساخت.
بد نیست بدانید که : برترین تحلیل رویای فروید و یونگ
از دیدگاه یونگ رویا بازیچه ای کودکانه نیست که به منظور ارضای یک خواسته و آن هم خواسته ای
کودکانه باشد بلکه یک شبکه روانی است که از کل روح عرضه می شود. نکته قابل تامل در اندیشه
یونگ بررسی خاستگاه رویا ست. به اعتقاد وی برخی از رویاها از حالت فردی فراتر رفته و خاستگاه
آنها را باید در تاریخ بشریت جستجو کرد.
از سوی دیگر یونگ به نقش اصلاحگری رویاها در زندگی افراد اشاره کرده و معتقد است ما باید بیش
از پیش به رویاهای خود اهمیت بدهیم زیرا رویاها را می توان به عنوان توصیفی خلاق و طبیعی از
ناخودآگاه در نظر گرفت. بدون شک چنین دیدگاهی مغایر با اندیشه فروید است که رویا را به عنوان
یک فعالیت آشفته ذهنی تعریف می کند. کتاب خواب و تحلیل رویا از دیدگاه یونگ، مشتمل بر
۸ فصل است که از آن جمله می توان به مروری بر نظریه و روش شناسی یونگ،
پیشینه خواب و رویا از دیدگاه یونگ، رویا و نمادگرایی و تحلیل رویا اشاره کرد. نویسنده کتاب، هدف
از نگارش کتاب را چنین بیان می کند: «این کتاب با همه ایرادهایی که در بردارد تنها حسنی که
می تواند داشته باشد شاید شروع خوبی باشد جهت معرفی و شناساندن نظرات یونگ در مورد
رویا و تحلیل آن، چرا که در زمینه تفسیر و تحلیل خواب، آنچه و آن که همواره معروف و مشهور
بوده است فروید است که روانکاوان دیگر را در سایه خود نگاه داشته است.» کتاب،خواب و تحلیل
رویا از دیدگاه یونگ، تالیف رحیم رابط توسط انتشارات دانش در بهار ۸۹ منتشر شده است.
parsianforum.com