عکس های اکران مردمی فیلم سینمایی «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا ، کارگردان مشهور فیلم مشهور آژانس شیشه ای را در ادامه ببینید.
«به وقت شام» فیلمی از ابراهیم حاتمی کیا است و بازیگران اصلی این فیلم بابک حمیدیان و هادی حجازی فر می باشند . فیلم به وقت شام در سی و ششمین جشنواره فجر ، سه سیمرغ بلورین در زمینه کارگردانی ، موسیقی متن و صداگذاری دریافت کرده است .
اکران مردمی فیلم به وقت شام
اکران مردمی فیلم «به وقت شام» با حضور ابراهیم حاتمی کیا و هادی حجازی فر پنجشنبه ۱۶ فروردین در سینماهای پرشین مهرشهر، ساویز و هجرت کرج برگزار شد.
هادی حجازی فر و ابراهیم حاتمی کیا
ابراهیم حاتمی کیا در اکران فیلم سینمایی به وقت شام
هادی حجازی فر و ابراهیم حاتمی کیا در اکران فیلم سینمایی به وقت شام
جزئیاتی از نقد فیلم به وقت شام
زمانی که مسئله اصلی فیلم به دیدگاه یا ایدئولوژی افراد برمیگردد و درام اصلی فیلم از روبروی هم قرار گرفتن ایدئولوژیهای مختلف پیش میرود معمولاً نمادسازی کمک میکند تا شخصیتها و خواستگاه ایدئولوژیکشان شناخته شوند. به عنوان نمونه یک پالتو طوسی و یک عینک دودی در فضای بسته در فیلم آژانس شیشهای ذهن را به سمت شخصیتهای هنری و روشنفکر میبرد. به طور مشابه شکل ظاهری افراد در «به وقت شام» خواستگاه ایدئولوژیکشان را به سرعت لو میدهد و اجازه پیچیده شدن درام را نمیدهد.
در فیلم ایرانی «به وقت شام» نیز یک تقسیمبندی و گروهبندی وجود دارد.
فیلمساز حتی بین داعشیها دستهبندی کرده و از هر گروهی نمایندهای گذاشته است.
در این تقسیمبندی دو مسئله اهمیت پیدا میکند:
اول آنکه شخصیتها (ایدئولوژیها) به درستی انتخاب شدهاند و روبروی هم قرار گرفتنشان امکان درام جذابی را محیا کرده است یا خیر؟
و دوم آنکه دیدگاه اخلاقی و ایدئولوژیک فیلمساز (که در این نوع درام نمیتواند پنهانشان کند!)
چیست و چقدر با ظرافت بیان میشود؟
تفاوت فیلم به وقت شام با آژانس شیشه ای
آنچه به وقت شام را با فاصله بسیار زیاد از آژانس شیشهای قرار میدهد انتخاب گروههای ایدئولوژیک فیلم است. مخاطب در تمام مدت فیلم هیچگاه درگیر انتخابی اخلاقی نمیشود زیرا میداند که داعش (و نمایندگانش در فیلم) گمراه هستند و ایرانیها (خلبانها) از جان گذشته و درستکار هستند.
این سیاه و سفید بودن شخصیتها یادآور نمونههای بد سینمای دفاع مقدس خودمان است.
عراقیها در اغلب فیلمها چاق، کودن و کند اما ایرانیها چابک، زرنگ و صادق بودند.
این نبردی نابرابر در ذهن مخاطب میسازد که از شروع داستان پاسخاش مشخص است.
حق با ایرانیهاست اما آنها مظلوم هستند.
هر چه مخاطب کمتر درگیر انتخاب اخلاقی شود فیلم ایدئولوژیکتر خواهد شد و اثربخشیاش را بر مخاطب از دست خواهد داد.
کارگردانی فیلم به وقت شام
حال در چنین درام صفر و صدی انتخاب فیلمساز هم اهمیت چندانی ندارد چراکه انتخاب دومی ندارد.
ایراد جدی آنجاست که نقطهای که فیلمساز برای روایت قصهاش انتخاب کرده است، دراماتیک نیست.
در حقیقت ماجرایی تعریف میشود و کاراکترها (به شکل فیزیکی و بیرونی) از نقطهای به نقطه دیگر میرسند اما از لحاظ درونی اتفاقی برایشان نمیافتد و فیلم از سطح یک اکشن هالیوودی با جلوههای ویژه زیاد و بیدلیل فراتر نمیرود. این اتفاق باعث میشود فیلم کممایه شود و در بخشی از لحظات حماقتِ کاراکترهای فیلم به کمدی ناخواسته تبدیل شود.
از نظر کارگردانی شکل دکوپاژ فیلم (پشت هم قرار دادن نماها و شکل حرکت دوربین و زوایه نگاه دوربین و …) یادآور اکشنهای هالیوودی است که از نظر زیباییشناسی قدم رو به جلویی برای حاتمیکیا به حساب نمیآید. متاسفانه خبری از اتفاقات مهیجی که در اکشنهای قبلی حاتمیکیا دیده میشد مثل سکانس درخشان پایانی «بادیگارد» یا صحنه سقوط هلیکوپتر در «چ» نیست.
متاسفانه خبری از دیالوگنویسیهای پرانرژی و جذاب «به رنگ ارغوان» یا «ارتفاع پست» نیست.
از همه مهمتر خبری از دغدغههای اخلاقی و خود درگیریهای شخصیت اصلی مثل «چمران» یا حاجکاظم در «آژانس شیشهای» هم نیست. اگر به دنبال دیدن اکشن همرده با اکشنهای درجه دو آمریکایی میگردید احتمالاً از تماشای به وقت شام لذت میبرید.
سینما تیکت – زومجی