نگار عابدی بازیگر کشورمان عکس های از خودش در کنار دخترش اما را در صحفه شخصی اش منتشر کرده است که مشاهده می کنید
نگار عابدی بازیگر ایرانی که با سریال های دودکش و شمعدانی به شهرت رسید همسر سابق هدایت هاشمی بازیگر کشورمان می باشد که از وی صاحب دختری به نام اِما می باشد که اکنون با مادرش می باشد. عابدی را بیشتر بر روی صحنه تئاتر می توان یافت و علاقه عجیب این بازیگر به تئاتر ستودنی می باشد. در ادامه عکس های از وی در کنار تنها دخترش اما را در نیک صالحی مشاهده کنید
عکس های نگار عابدی و دخترش
نگار عابدی بازیگر کشورمان عکس های جدیدی از خودش و دخترش را منتشر کرده است. عابدی همسر سابق هدایت هاشمی است که حاصل ازدواج آنها یک دختر بوده است.
بیشتر بدانید :گفتگوی متفاوت با نگار عابدی بازیگر سینما و تلویزیون
نگار عابدی بازیگر نقشهای آشنا در سریالهای« شمعدونی» و«پادری» برای خیلی از علاقهمندان سینما
با بازی در فیلمهای« یه حبه قند»، « دهلیز»، «آبنبات چوبی» و امسال با« سد معبر» به یاد آورده میشود.
او همان قدر نقش زنی جیغ جیغو، بدجنس، خودخواه، حساس، قدرنشناس و کم حوصله را در سریال« شمعدونی»
درخشان بازی کرد که در« پادری» و« دودکش» نقش زنی آرام، بامحبت، معصوم، پاکدل،
مهربان و فداکار را با تسلط و توانمندی.
چرا شیفته تئاتر هستید؟
چون همیشه آن تازگی، زنده، صمیمی و مادر بودن تئاتر به نسبت دیگر هنرها مرا خیلی بهخودش جذب میکند. بهعنوان بازیگر روی صحنه رفتن و نفس به نفس تماشاچی شدن شورانگیز است.
بازیگر همهچیز صحنه است.اوست که تأثیر میگذارد و اوست که بدن و صدایش روی سن یکه و یگانه است.
در تئاتر ناب(نه تئاتر سفارشی) چیزی به شما دیکته نمیشود؛ یعنی عین اندیشهای که از روح هنرمند میتراود
و روی صحنه جاری میشود. این موضوع هنر تئاتر را با ارزش میکند.
سینما چطور؟
از گذشته همیشه سینما را هم بعد از تئاتر خیلی دوست داشتم؛ چون در آثار بهخصوص سینمای رادیکال، خاص و هنری، ایدههای ارزشمندی مطرح میشود و نوآوری و خلاقیت در آن هست. به همین دلیل اینگونه سینما را به تئاتر نزدیک میبینم.
چه انگیزهای بیشتر از همه باعث شد از تئاتر به سمت تلویزیون بروید؟
این را با صداقت بگویم که بهخاطر انگیزههای مالی به سمت تلویزیون رفتم، اما اتفاقا زمینهای ایجاد شد
تا توانستم خودم انتخاب کنم در چه اثری بازی کنم. وقتی بازیگر تئاتر باشید، در تلویزیون حساب دیگری رویتان
باز میکنند و ناخودآگاه ورودتان به تلویزیون ورود خوبی میشود.
درحقیقت در پروژههایی شرکت کردم که درست و دلنشین بودند و با وجود محدودیتهای تلویزیون کارهای خوبی از آب درآمدند. به همینخاطرخوشحالم در آثاری بازی کردم که همه این ویژگیها را داشتند. حالا اینکه چقدر توانستم به آن آثار کمک کنم، مردم باید داوری کنند.
بهنظرتان بهترین راه برای پیشرفت زنان بازیگر سینمای ایران چیست. آرزو میکنید چه اتفاقی بیفتد؟
آرزو میکنم این باند بازیهای غلط از بین برود. ببینید! زمانی باند درست است؛ یعنی یک گروهی با هم همکاری درست میکنند، کارهای درخشانی هم تولید میکنند و همه از همکاری با آنها خوشحال هستند.
بنابراین اگر باند بازیهای غلط کنار برود و به توانایی افراد توجه شود و هرکس سر جای خودش قرار بگیرد، اتفاقات خوبی میافتد. اتفاقا من بازیگران زن و مرد را از هم جدا نمیکنم. به همین دلیل آرزو میکنم هر دو گروه در فضایی سالم کار کنند.
به حرفهتان چطور نگاه میکنید؛ با ریتم خاصی حال میکنید یا اینکه معتقدید هر چه پیش آید خوش آید؟ از طرف دیگر؛ متنهایتان را با حال و هوای مقطعی که فیلمنامه را میخوانید، انتخاب میکنید؟
خب! پیشنهادهایی میشود و آنها را با هم میسنجم و در نهایت انتخاب میکنم. گاه – همانطور که گفتید-
متن هایم را با حال و هوای مقطعی که دارم فیلمنامه را میخوانم، انتخاب میکنم.
با این حال، اغلب دست من نیست بهخصوص در فیلمها و سریالها، اختیار و انتخابهایمان به نسبت بازیگرانی که هستند خیلی محدود است.
خب! در چنین وضعیتی باید از میان پیشنهادهایی که میشود، بهترین آنها را که به روحیه و شرایطم نزدیک
است انتخاب کنم. در تئاتر دستم برای انتخاب باز است، بهطوری که اگر نخواهم، کار نمیکنم؛
چون تئاتر برایم مهم است و نمیخواهم الکی روی صحنه بروم.
از بین سالنهای تئاتری که در آنها بازی کردهاید، کدامیک را بیشتر دوست دارید؟
چون نمایش« بازگشت به خان نخست» در سالن قشقایی اجرا شد، همیشه برایم خاطرهانگیز است. همینطور سالن چهارسو که نمایشهای«مجلس نامه» و «مصاحبه» را همزمان در آن اجرا میکردیم.
در« یک حبه قند» علاوه بر خودتان دخترتان، « اِما» هم بازی کرد. گویا« اِما» علاوه بر سینما به موسیقی هم علاقه دارد. چقدر دوست دارد این راه را ادامه بدهد؟
اِما دختر با استعدادی است. صدای خوبی دارد. او استعداد بازیگری هم دارد پارسال با پدرش روی صحنه رفت و یکبار هم در نمایش عمویش بازی کرده است.
با اینکه من و پدرش از ته قلب دوست نداریم بازیگر شود، ولی فشاری به او نمیآوریم. اگر دوست داشته
باشد بازیگر شود، خودش در نهایت انتخاب خواهد کرد.فعلا که میگوید، دوست دارم خواننده و جراح قلب بشوم.
بچهها تا بخواهند بزرگ شوند هزار بار نظرشان تغییر میکند. ما فقط سعی میکنیم فضا را برایش
باز بگذاریم تا بتواند خودش انتخابکننده باشد.
در« یه حبه قند» سراغ شما میآمد و از شما میپرسید؛ مامان چی کار کنم!
به هیچ وجه! رهایش میکردیم؛ نه به دوربین کاری داشت نه به دیگران. آقای میر کریمی میگفت، این بچه به صحنهها جان میدهد. دوست داشت همه جا باشد. خیلی راحت و رها بود.
همشهری شش و هفت , صحفه شخصی نگار عابدی