
زرى خوشکام بازیگر قدیمی ایرانی مادر ستاره سینمای کشورمان و علی حاتمی که بعد از اتقلاب به نام زهرا حاتمی شناخته می شد به تاریخ بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ در سن ۷۷ سالگی دار فانی را وداع گفت… روحش شاد و یادش گرامی باد.
مادر ستاره سینمای کشورمان و همسر کارگردان فقید علی حاتمی که یکی از مطرح ترین چهره های عرصه فیلم سازی بوده است دار فانی را وداع گفت و برای همیشه از میان ما رفت. در ادامه ضمن تسلیت درگذشت زرى خوشکام بانوی پیشکسوت ایرانی جزئیاتی از زندگی وی را در نیک صالحی مشاهده کنید.
درگذشت زرى خوشکام
زری خوشکام بازیگر قدیمی ایرانی که پس از انقلاب با نام زهرا حاتمی شناخته میشود کارنامهی هنری پر باری دارد. او از سال ۱۳۵۰ وارد عرصه بازیگری شد، مدتی بعد با علی حاتمی ازدواج کرد و بلافاصله صاحب فرزندی به نام لیلا حاتمی شدند.
از حاتمیها گفتن چندان کار آسانی نیست، مخصوصاً اگر گفتنیها زیاد باشند و شنیدنی. پدر خانواده علی حاتمی است کسی که کارگردانیاش بیبدیل بود و خودش یکهتاز دیالوگ نویسی تا جایی که حتی نسل z هم با «هزاردستان» او آشنایی دارد.
مادر خانواده زریخوشکام، بازیگری به نام که پیش و پس از انقلاب بود. دختر خانواده هم که لیلا حاتمی است و بازیگریاش را دیدهایم.
شب گشته به تاریخ بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی، زری خوشکام در سن ۷۷ سالگی دارفانی را وداع گفت و حالا شاید از همان «هزار دستان»ی که اول ماجرا از آن صحبت کردیم، چندتن، آن هم به تعداد انگشت های یک دست در قید حیات باشند.
دوری سی ساله مادر لیلا حاتمی از سینما
در پی درگذشت زرى خوشکام او که پیش از انقلاب به خاطر خانه و خانواده و پس از تولد تنها فرزندشان لیلا در مهرماه سال ۵۱ عملاً از سینما کنار کشید و تا قبل از انقلاب تنها در یک نقش یعنی نقش خانم عزت الدوله در سریال «سلطان» صاحبقران ظاهر شد.
این بازیگر قدیمی بعد از ازدواج با علی حاتمی به زهرا حاتمی معروف شد و در همه جا به همین نام خوانده میشد. ترجیح داده بود تنها با همسرش کار کند، بعد از انقلاب، بخاطر ارشاد و سختگیریها تا سی سال هیچ فعالیتی انجام نداد.
روایت خودش از این ماجرا اما احساس ناراحتی را بیش تر می کند: «حضور دوباره در سینما آرزوی من بود. اصلا نمیتوانستم از سینما دور باشم. ۳۰ سال اصلا اجازه نداشتم جلو دوربین بیایم. مرا ممنوع الچهره کرده بودند.
ماجرای آشنایی و خواستگاری خوشکام با علی حاتمی
خوشکام در مصاحبهای روایت میکند که آشناییاش با و علی حاتمی از اواخر سال ۴۹ آغاز شد. محمدعلی فردین در تدارک تهیه فیلم «مترسک» بود که کارگردانی آن بر عهده علی بود، روزی از طرف آقای فردین به دفتر کارشان دعوت شدم.
برای اولینبار آقای حاتمی را در آنجا دیدم. این دیدار صرفا جلسه معارفه و آشنایی بود و خیلی جدی درباره کار صحبت نکردیم؛ حتی خلاصه قصه را هم برای من تعریف نکردند. جلسه به دلیل دنداندرد علی حاتمی و قرار دندانپزشکی ایشان نیمهکاره ماند و مابقی صحبتها به جلسه بعدی موکول شد.
در جلسه دوم آقای حاتمی قصه را برایم تعریف کردند؛ خیلی خوشم آمد، اما گفتم این روزها درگیر کار آقای میرلوحی در اسالم هستم. ایشان هم اطمینان دادند که لوکیشن «مترسک» قرار است همانجا باشد.
درگذشت زرى خوشکام و زندگی او
دو، سه روز بعد به محل استقرار تیم تولید «مترسک» دعوت شدم. قرار بود بخشی از صحنههای مربوط به حضور من فیلمبرداری شود. بخشهایی از کار گرفته شد و همهچیز طبق برنامه به خوبی و خوشی پیش رفت.
فردای آن روز اما آقای حاتمی سر صحنه نیامد و فقط آقای شیرازی، من، آقای کسبیان و یکی، دو نفر دیگر سر صحنه حاضر شدیم، من گفتم تا زمانی که کارگردان نباشد، کار نمیکنم. وسایل را جمع کردیم و به هتل برگشتیم.
موقع شام آقای حاتمی سؤال کردند که چرا کار نکردید و من هم گفتم تا کارگردان نباشد، من کار نمیکنم، اگر قرار است کار بدون حضور شما انجام شود به من هم بگویید تا درباره ادامه همکاری تصمیم بگیرم.
گفتند راجع به این موضوع بعد از شام و کنار ساحل صحبت کنیم. آن شب توضیح دادند که دلیل غیبت امروزشان اختلافنظر کوچکی با فردین بوده که برطرف شده و از فردا همهچیز طبق روال پیش خواهد رفت.
با اطمینان از حضور آقای حاتمی، طبق برنامه پنج صبح از خواب بیدار شدیم و به سمت لوکیشن حرکت کردیم. آن زمان همهچیز؛ از گریم گرفته تا وسایل و لباس و… برعهده بازیگر بود.
سر صحنه بعد از هماهنگی لباس که خود آقای حاتمی و کامران قدکچیان برعهده داشتند، نوبت به کلاهگیس که رسید، من متوجه شدم فراموش کردهام آن را از هتل بردارم. فاصله لوکیشن تا هتل حدود یکساعتونیم بود.
زندگی پدر و مادر لیلا حاتمی
آقای حاتمی بلافاصله از آقای افشار (مدیر تهیه) خواستند که هرچه سریعتر کلاهگیس من را از هتل بیاورند. منتظر بازگشت آقای افشار بودیم که در همین حین آقای فردین به لوکیشن رسیدند و گفتند چرا کار نمیکنید، همهچیز که حاضر است؟
آقای حاتمی ایشان را کنار کشیدند و در حال توضیح برای دلیل این تعلل بودند که یکدفعه صدای آقای فردین بلند شد که «معلوم است وقتی کارگردان بازیگرش را تا ۱۲ شب میبرد لب دریا، بازیگر یادش میرود که کلاهگیسش را بیاورد».
خلاصه اینکه آن روز اوج عصبانیت آقای فردین بود و گفتند اصلا بساط فیلم را جمع کنید. همه ما ناراحت از اینکه کار انجام نمیشود، چارهای نداشتیم جز اطاعت از ایشان. همه وسایل و گروه را جمع کردیم و طبق دستورشان همان روز به سمت تهران حرکت کردیم. خودشان که درگیر فیلم آقای مقدم بودند، همانجا ماندگار شدند.
مهریه ۵۰۰ هزار تومانی و قهر فردین
من به همراه علی حاتمی و کامران قدکچیان به سمت تهران حرکت کردیم. در میانه راه برای رفع خستگی پیاده شدیم و در حال قدمزنی بودیم که آقای حاتمی بیمقدمه به من گفتند: «زن من میشی؟» لحن و فضای طنز کلامشان را حس کردم و من هم در پاسخ به شوخطبعی ایشان بلافاصله گفتم: «بله».
از فردای روزی که به تهران برگشتیم، حدود یک هفته تا ۱۰ روز برای آشنایی بهتر با هم قرار ملاقات و شناخت بیشتر داشتیم، من هم درباره احساسم نسبت به حاتمی به اطمینان رسیدم و در نهایت ایشان به شکل جدی اعلام کردند که قصد دارند برای خواستگاری به خانهمان بیایند.
ایشان به خواستگاری آمدند، خانواده شروطی را گذاشتند که علی با جان و دل قبول کرد؛ پدر از او خواست که دیگر فعالیتی در سینما نداشته باشم و ایشان هم قبول کردند که فقط در فیلمهای خودشان حضور داشته باشم.
درواقع قبل از ازدواجم، فقط حدود یکسال در سینمای ایران کار کردم. سال ۵۰ که ازدواج کردم، انقلابی در خودم بهوجود آوردم. ما میخواستیم کانون گرم خانواده تشکیل دهیم. بهخصوص که من سه ماه بعد از ازدواجم هم باردار شدم و دیگر نتوانستم تا مدتی کار کنم. همان زمان که ازدواج کردیم، ۱۵ قرارداد ۲۰۰ هزار تومانی داشتم که آن زمان قراردادهای واقعا گرانی محسوب می شد.
درگذشت زرى خوشکام همسر علی حاتمی
با ۲۰۰ تومان میشد یک آپارتمان ۲۰۰، ۳۰۰متری در منطقههای خوب تهران خرید. ولی با وجود این، همه را پس دادم و پیشقسطهایی که گرفته بودم را حتی برگرداندم و دیگر کار نکردم. یکجور تبادلنظر و همفکری و توافق بین من و همسرم بود که نتیجهاش این شد که پس از آن، فقط در فیلمهای او بازی کنم.
من و علی همان روز خواستگاری حلقهمان را خریده بودیم و وقتی پدرم نظر مثبتش را اعلام کرد با اشاره علی بیمعطلی به طبقه دوم خانه رفتم و از اتاقم حلقههایمان را آوردم. پدرم هم شاکی و ناراحت شد که «پس بفرمایید این مراسم فرمالیته بوده و…» ما هم خجالتزده سر به زیر انداختیم و سکوت کردیم.
یک هفته مشغول تدارک لباس و مراسم بودیم و بعد هم مراسم عقد خصوصی فامیلی برگزار کردیم. روحشان شاد فقط ناصر ملک مطیعی و آقای علی عباسی در مراسم حضور داشتند. آن روز آقای مطیعی سر میزان مهریهای که مادرم اصرار داشت حتما ۵۰۰هزار تومان باشد، کلی با مادرم چانه زدند.
زهرا خوشکام، زری خوشکام یا زهرا حاتمی علاوه بر حضور خودش در سینما، زندگی سینمایی و دراماتیکی هم داشت که شاید اگر کتابی درباره زندگی خودش نوشته بود منبع بسیار خوبی برای یک سریال یا مجموعه نمایشی میشد درباره زندگی و اتفاقات زیاد یک هنرمند زن در سینمای ایران.
خبر آنلاین , عصر ایران