داریم در کنار عکس هایت هفت سین می چینیم.امسال اولین سالی بود که بدون تو تحویل شد اما حضورت را در قلب هایمان احساس می کنیم، مادرت می گفت: «سیب دوست داری و به خاطرت سین اول هفت سین امسال مان سیب بود.» پدرت می گفت: «مرتضی را خدا خرید.راست گفت تو را خود خدا […]
داریم در کنار عکس هایت هفت سین می چینیم.
امسال اولین سالی بود که بدون تو تحویل شد اما حضورت را در قلب هایمان احساس می کنیم، مادرت می
گفت: «سیب دوست داری و به خاطرت سین اول هفت سین امسال مان سیب بود.» پدرت می گفت: «مرتضی را
خدا خرید.
راست گفت تو را خود خدا خرید.
راستش هر جور که فکر می کنم می بینم نمی شود گفت نیستی …
وقتی صدایت، نجوای عاشقانه هایت و یادت همیشه سبز است، سبز…
مرتضی پاشایی مرد مردادی بدان که در قلب هایمان همیشه جای داری.
هنوز هم می گوییم یکی هست که هنوز هم هست
روحت شاد…
در کنار خانواده پاشایی ساعاتی را گذراندیم و به یاد مرتضی پاشایی گپ زدیم که خواندنش خالی از لطف نیست.
*******
اولین سوال را از پاشایی بزرگ پدر مرتضی می پرسم، این روزهای خانواده پاشایی چطور می گذرد؟
– پدر: این روزهایمان می گذرد اما با دلتنگی زیادی که برای مرتضی داریم و جای خالی اش دل
مان را تنگ تر می کند.
سعی می کنید با چه چیزی خودتان را آرام کنید و دلتنگی تان را التیام دهید؟
– پدر: من با صدای مرتضی آرام می شوم و بیشتر اوقات آهنگ هایش را گوش می دهم.
– مادر: همدلی و محبت مردم برایم آرام بخش است و همین که می بینم در دل هوادارانش جای دارد
از بار دلتنگی ام کم می شود.
آقا مصطفی، شما علاوه بر برادر رفیق مرتضی هم بودید. کمی از حال و هوای این روزهایتان بگویید؟
– مصطفی: ما هم برادر بودیم و هم رفیق و از زمانی که خودمان را شناختیم رابطه ای صمیمی بین
مان بود و از دست دادن مرتضی برای من شوک بزرگی بود.
این روزها مشغول پیگیری کارهای مرتضی هستم مثل مستندی که قرار است از مرتضی ساخته شود و آلبوم جدیدش.
قشنگ ترین سکانسی که از مرتضی در ذهن تان ثبت شده چیست؟
– پدر: همانطور که قبلا گفتم مرتضی بسیار صبور بود و خوش قلب.
روزهایی که در بیمارستان بود مردم محبت داشتند و دم بیمارستان تجمع می کردند و مرتضی مدام به ما سفارش
می کرد که از مردم تشکر کنید و بگویید بروند، هوا سرده…
این حرف هایش هیچ وقت از خاطرم نمی رود.
– مصطفی: مرتضی در کنسرت های آخرش آنقدر با انرژی روی صحنه حاضر می شد که هیچ کس متوجه درد
و بیماری اش در حال خواندن نشد و این قدرت و انرژی اش بهترین سکانس مرتضی در ذهن من است.
چه شد که مرتضی سر از موسیقی درآورد؟
– مادر: مرتضی از دوران شیرخوارگی حس موسیقایی داشت و زمان پخش موسیقی به آن توجه می کرد.
رفته رفته از سن نوجوانی با ساز گیتار آشنا شد و در کنار نواختن گیتار خوانندگی هم می کرد و
ما هم به عنوان خانواده اش مشوقش بودیم.
– پدر: علاوه بر استعدادی که مرتضی در موسیقی داشت، در حرفه بازیگری نیز مستعد بود و قبل از اینکه
به صورت حرفه ای وارد موسیقی شود بازیگر تئاتر کودک بود.
چه کسی مرتضی را در خوانندگی کشف کرد؟
– مادر: فکر می کنم خود مرتضی خودش را کشف کرد.
در سال ۸۹ قطعه یکی هست از مرتضی منتشر شد و به دل ها نشست و پس از آن مرتضی
در زمینه خوانندگی پررنگ تر شد.
– پدر: اولین باری که قطعه یکی هست را از پسرم مرتضی شنیدم با مادرش در جاده بودیم و تا
مقصد فقط «یکی هست» را گوش دادیم و فکر می کنم مرتضی با انتشار این قطعه توسط هوادارانش کشف شد.
فکر می کردید روزی مرتضی در هنر به اوج برسد و ماندگار شود؟
– مادر: می دانستم که روزی در عرصه هنر مطرح می شود و مرتضی در خوانندگی به اوج رسید و
در دل ها ماندگار شد.
تا آخرین لحظه امید داشت و به مرگ فکر نمی کرد.
امسال اولین نوروزی است که مرتضی در کنارمان نیست اما حضورش را احساس می کنم و حس می کنم این
مرتضی نیست که رفته بلکه بیماری اش است که از وجودش رفته است.
حدود سه ماه است که مرتضی کنارمان نیست، آیا خوابی از او دیده اید؟
– پدر: مرتضی به امام حسین (ع) و اهل بیت ارادت خاصی داشت و قبل از فوتش قرار بود با
او به کربلا برویم که قسمت نشد.
بارها خودم و اطرافیان خوابش را در بین الحرمین دیده ایم.
– مادر: در همان روزهای اول که مرتضی پر کشیده بود خوابی دیدم که کمی آرامم کرد.
در خواب صدای مرتضی را می شنیدم که یکی هست را برایم می خواند و از آن به بعد حضورش
را در کنارم حس می کنم.
کمی از کودکی مرتضی برایمان بگویید؟
– مادر: مرتضی کلا صبور بود.
در کودکی هم علاوه بر شیطنتی که داشت همیشه صبوری اش برایم جالب بود.
یاد دارم یک بار در کودکی اش قند به گلویش پرید و وقتی قند را درآوردم گلویش کمی خون آمد
و من هول شدم اما مرتضی در نهایت خونسردی و صبوری مرا آرام کرد.
مرتضی پاشایی
آقا مصطفی قطعه سرت را برنگردوندی با صدای شما منتشر شد، چه شد که شما خواندید؟
– زمانی که مرتضی شروع به فعالیت در حرفه خوانندگی کرد قرار بود با هم کار کنیم اما من درهمان
سال ازدواج کردم و به خاطر مشغله کاری ام نتوانستم به صورت حرفه ای فعالیت موسیقی را پیش بگیرم.
قطعه سرت را برنگردوندی پس از فوت مرتضی جان با صدای من منتشر شد.
این قطعه را مرتضی نصفه خوانده بود و من کاملش کردم و حس کردم این شعر زبان حال من و
طرفداران مرتضی است، به همین علت آن را خواندم.
مثل اینکه قرار است مستند و آلبوم جدید مرتضی پاشایی نیز منتشر شود؟
– مصطفی: بله مستند و آلبوم جدید مرتضی در راه است.
مرتضی برای این آلبوم زحمت زیادی کشید اما دست تقدیر نگذاشت که خودش این آلبوم را تقدیم طرفدارانش کند و
من به نمایندگی از مرتضی پیگیر آلبوم هستم.
انشاءالله اوایل سال ۹۴ روانه بازار می شود.
آلبوم ۱۱ قطعه متفاوت دارد و مرتضی در این آلبوم با معین راهبر، کوشان حداد، مهران عباسی و در بخش
ترانه نیز با مهرزاد امیرخانی همکاری داشت.
مستند هم مراحل تدوین را پشت سر می گذارد و به زودی منتشر می شود.
امسال سال تحویل را کجا بودید؟
– مادر: امسال به یاد مرتضی عزیزم سر مزارش سال را تحویل کردیم.
کمی از عیدهای نوروزی که مرتضی در کنارتان بود بگویید.
– پدر: این سال های اخر که معمولا کنسرت داشت و عیدها کنارمان نبود اما لحظاتی هم که بود خانه
مادربزرگش دور هم جمع می شدیم.
مرتضی به هیچ وجه خسیس نبود و معمولا عیدها برای ما که از او بزرگتر بودیم نیز عیدی می گرفت
و ما را خوشحال می کرد.
به فکر خانواده اش بود و درآمد اولین کنسرتش را تقدیم مادرش کرد.
از اینکه سال ۹۴ را بدون مرتضی آغاز می کنید چه حسی دارید؟
– پدر: مرتضی تندیس عشق و ادب و مهربانی است و جایگاهش جاودانه است و به اعتقاد من مرتضی را
خدا خرید و از اینکه آنقدر محبوب بود خوشحالم.
شاید باورتان نشود اما علاوه بر شهرهای ایران مردم ۲۱ کشور جهان به مراسم ختم مرتضی آمدند و برایش پیام
تسلیت فرستادند.
اولین دعای هفت سین امسال تان چه بود؟
– مادر: مدتی قبل بارش ستاره ها را خواب دیدم و همان لحظه احساس کردم دعایم می گیرد و از
ته دلم شفای بیماران را خواست.
دعا می کنم در سال جدید همه سلامت باشند و هیچ کس داغ عزیزش را نبیند.
مجله دیده بان