مینا ساداتی نخستین تجربه تلویزیونی مینا ساداتی این شبها از شبکه سه روی آنتن میرود.این بازیگر که با فیلم «عیار ۱۴» ساخته پرویز شهبازی به سینما معرفی شد در فیلم «محمد رسولالله (ص) » نقش مادر گرامی پیامبر اسلام را بازی کرده است.این فیلم به زودی روی پرده سینماها میرود.بینندگان سریالهای تلویزیون این شبها، میتوانند […]
مینا ساداتی
نخستین تجربه تلویزیونی مینا ساداتی این شبها از شبکه سه روی آنتن میرود.
این بازیگر که با فیلم «عیار ۱۴» ساخته پرویز شهبازی به سینما معرفی شد در فیلم «محمد رسولالله (ص) »
نقش مادر گرامی پیامبر اسلام را بازی کرده است.
این فیلم به زودی روی پرده سینماها میرود.
بینندگان سریالهای تلویزیون این شبها، میتوانند بازی ساداتی را در نقش دختری مستقل و بااراده در مجموعه «تنهایی لیلا» ببینند.
گفتوگوی سوره سینما با وی را در ادامه میخوانید:
چه ویژگی باعث شد سریال «تنهایی لیلا» را به عنوان نخستین تجربه تلویزیونی خودتان انتخاب کنید؟
لیلا دختری متفاوت است و همین تفاوت باعث شد من
بعد از سالها بازیگری سینما یک نقش تلویزیونی را قبول کنم.
لیلا شخصیت محوری قصه است و تجربه بازی در نقشی برای من بود که با تمام فراز و فرود دوستش
داشتم.
حضور محمدحسین لطیفی هم البته در این انتخاب نقش بهسزایی داشت.
او کارگردانی است که در تلویزیون به کارش تسلط کامل دارد و من برای اینکه بدانم مخاطب تلویزیون چطور با
لیلا ارتباط برقرار میکند در تک تک سکانسها با مشورت کارگردان جلوی دوربین رفتم.
لیلای این قصه چقدر برای مینا ساداتی آشنا بود و به نظرتان چقدر در دل مردم نشسته؟
این کاراکتر هیچ شباهتی به مینا ساداتی ندارد.
من هیچ وقت زندگی در خارج از کشور نداشتم و در زندگی شخصی هم با چنین مردی روبهرو نشدم اما
در واکنشهایی که از مردم میبینم برایم خیلی جالب توجه است.
اینکه خانمی برای نگرانی لیلا نگران میشود و نذر میکند به زمین موروثی اش برسد من را راضی میکند که
کارم خیلی اشتباه نبوده و توانستم نقش را باورپذیر کنم.
در این بین مردمی هستند که بر حسب سلیقه شاید خیلی با «تنهایی لیلا» و به خصوص کاراکتر لیلا و محمد ارتباط نگرفتند. قبول دارید قصه کمی دور از فضای واقعی و تاحدی تخیلی است؟
دقیقا به شما حق میدهم.
حس خود من هم به عنوان مینا ساداتی همین است که شما به آن اشاره کردید، ولی به نظر من
اگر کل ماجرا را به این چشم ببینیم که «تنهایی لیلا» داستانی است روایتگر چند نفر که ابتدایش هم با
«یکی بود یکی نبود» آغاز میشود و ما میدانیم که قرار نیست این داستان نمود بیرونی داشته باشد بلکه با
شنیدن آن آرام آرام خودمان را در قالب شخصیتها میگنجانیم، پیچیدگیهای ماجرا برایتان حل میشود.
اگر نگاهتان به این مجموعه تغییر کند آنوقت پذیرفتنش راحتتر میشود.
با دید بازتری میبینیم که آدمها چطور قصه را باور کردند و پابهپای نقش ناراحت یا خوشحال میشوند.
این ماجرا دقیقا مثل همان قصههای زمان بچگی است که قبلا در کتاب بود اما الان در صفحه تلویزیون ظاهر
میشود و ما را احساساتی میکردند.
دلیل ندارد هر فیلمی که بازی میکنیم ما به ازای بیرونی آن هم وجود داشته باشد.
تنها تلاش کردم همان چیزی که برای من و تو غیرواقعی است را واقعی و باورپذیر بازی کنم.
تفاوت شرایط کار در تلویزیون و سینما محسوس است. باتوجه به طولانی بودن زمان کار، باز هم به فعالیت در تلویزیون رغبت دارید؟
الان که هنوز تصویربرداری تمام نشده با قطعیت میگویم که حاضر نیستم در هیچ کار تلویزیونی دیگری بازی کنم.
من تجربه این شکل کار تلویزیونی نداشتم که به مدت طولانی هرروز سر صحنه بروم اما به عنوان یک کار
حرفهای به آن نگاه کردم و به خوبی این تجربه را از سر گذراندم.
آقای لطیفی میگوید اینقدر با قطعیت نگو، ولی آنقدر خسته هستم که فعلا قصد دوباره سریال بازی کردن ندارم.
بسیاری از همکاران سینمایی شما این روزها تلویزیون و شبکه نمایش خانگی را ترجیح دادهاند. به نظر شما ویدئو رسانه چقدر میتواند در کنار سینما و تلویزیون موثر ظاهر شود؟
نگاهم به شبکه نمایش خانگی کاملا مثبت است.
این رسانه یک امکان است برای تماشاگر و بازیگران.
حضور سریالهایی که در شبکه نمایش ساخته میشود سطح سلیقه مردم را نسبت به زمانی که فقط سریالها از تلویزیون
پخش میشد تغییر داده است.
به عنوان کار حرفهای گاهی نیاز به امکاناتی داریم که تلویزیون در توانش نیست آنها را ارائه دهد.
وقتی نمایش خانگی بتواند این تسهیلات را بدهد کارهای خوبی هم انجام میشود.
به عنوان مثال سریال «دندون طلا» ی میرباقری یکی از این محصولات است.
من هنوز این مجموعه را ندیدم اما سالها پیش به تماشای تئاترش نشستم و به نظرم خیلی کار مهمی کردند
چون تبدیل آن نمایشنامه به یک سریال ارزشش را داشت.
ضمن اینکه به نظر من مردم بابت هر محصولی که پول پرداخت میکنند قدرش را هم بیشتر میدانند.
تلویزیون بیشتر از سینما در معرفی یک بازیگر نقش دارد.
پخش «تنهایی لیلا» همزمان شده با اکران فیلم سینمایی «محمد (ص) ».
ممکن است بعد از این به عنوان بازیگر نقشهای مذهبی شناخته شوید.
همزمان شدن سریال با اکران فیلم سینمایی «محمد (ص) » کاملا غیر قابل پیش بینی بود، اما برای من
این موضوع حائز اهمیت نیست.
وقتی تصمیم میگیرم یک کاراکتر را بازی کنم خیلی به اینکه نقش مذهبی است یا نه، فکر نمیکنم.
من به ویژگیهای یک کاراکتر نگاه میکنم.
ضمن اینکه قرار نبود همزمانی در پخش این آثار اتفاق بیفتد.
فکر میکردیم پخش «تنهایی لیلا» یک ماه پیش به پایان برسد و نمیدانستم زمان اکران فیلم «محمد (ص) » دقیقا
چه زمانی است اما این هم جزو اتفاقهای پیش بینی نشدهای است که من به فال نیک میگیرم.
تجربه بازی در نقش مادر حضرت محمد(ص) چطور بود؟
همکاری در این پروژه برای من سعادتی بود.
میدانم این موقعیت دیگر نه برای من تکرار میشود و نه برای هیچ بازیگر دیگری.
میدانم که برای کاراکتر حضرت آمنه(س) یک سال از بازیگران زیادی تست گرفتند و میدانم که عدهای هم بعد از
من قرار بود برای این نقش در نظر گرفته شوند، اما در نهایت این اقبال برای من به وجود آمد.
در عین حال که تجربه متفاوت و ویژهای بود اما میدانستم مسئولیت سنگینی به عهده دارم و تمام تلاشم این
بود که به نحو احسن نقشم را ایفا کم.
از نظر حس درونی چگونه با نقش و فیلم ارتباط گرفتید؟
این فیلم در باره یکی از بزرگترین شخصیتهای مذهبی دنیاست، بانویی ویژه در جهان اسلام.
زنی که مادر پیامبر گرامی اسلام است.
فضایی که در این اثر به تصویر آمد لحظه لحظهاش پر از حسهای خاص و منحصر به فرد بود، شیرینترین
لحظه برای من سکانسی بود که آمنه (س) حضرت را در آغوش میگیرد.
این حس قابل توصیف نیست نه فقط از این نظر که بخواهم زیبایی لحظه را بیان کنم بلکه برخی تجربهها
به قدری شخصی است که توصیفی برای آن وجود ندارد.
مثل راز و نیاز کردن با خداوند که همه این لحظه را یک حس خوب میدانند اما هیچکس نمیتواند دقیقا
بگوید این حس خوب چه جنسی دارد.
به عنوان بازیگر تحلیلتان از این نقش چه بود؟
از طرفی به عنوان بازیگر نباید وظایفم را فراموش میکردم و از یاد میبردم که بازی در چنین فیلمی
نیاز به مطالعه و تحقیق دارد.
در دنیا حضرت مریم (س) به عنوان مادر یک پیامبر همیشه بیشتر مورد توجه بوده و تصویر مبهمی از حضرت
آمنه (س) در اذهان وجود دارد.
به همین خاطر احساس کردم به عنوان کسی که برای نخستین بار این نقش را در طول تاریخ سینما بازی
میکنم مسئولیتم سختتر است.
البته این سختی ارزشش را داشت، آنقدر کلیت وجود این کاراکتر برایم ارزشمند بود که فکر کردن به آن، قدرتم
را بیشتر میکرد.
روزنامه آرمان