
آنهائی که رویا میرعلمی را به واسطه سالها فعالیت در عرصه تئاتر میشناسند و از سوابق حرفهایاش در این عرصه که ایفای نقشها و تیپهای مختلف به خصوص در ژانر کمدی است مطلع هستند خوب میدانند زیبای سریال «شمعدونی» بخشی از تواناییهای اوست که توانسته نمایشی از یک تیپ را با کاراکتری متفاوت در عرصه […]
آنهائی که رویا میرعلمی را به واسطه سالها فعالیت در عرصه تئاتر میشناسند و از سوابق حرفهایاش در این عرصه
که ایفای نقشها و تیپهای مختلف به خصوص در ژانر کمدی است مطلع هستند خوب میدانند زیبای سریال «شمعدونی» بخشی
از تواناییهای اوست که توانسته نمایشی از یک تیپ را با کاراکتری متفاوت در عرصه طنزهای تلویزیونی آن هم از
سوی یک بازیگر خانم ارائه دهد.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «زمانه» و نقش ثریا که سینما را با فیلمهای «آقا یوسف»، «بیداری»، «صبح روز هفتم» و…
تجربه کرده است مهمان یک فنجان چای شد تا از مراحل شکلگیری زیبا و همکاریاش با سروش صحت در اولین
تجربه طنز تلویزیونیاش بگوید.رویا میرعلمی بازیگر مجموعه «دیوانگان متفکر» در این گفت و گو از سانحهای که در اجرای نمایش
سال گذشته برایش رخ داد گفت و به نکاتی جذاب در خصوص شخصیت زیبا و سریال «شمعدونی» اشاره کرد
که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود.
***
چه خبر خانم میرعلمی این روزها چگونه میگذرد؟
ـ الان استراحت مطلق، هیچ کاری ندارم.
خودم بنا به دلایل مختلفی که برای خودم داشتم هیچ کاری قبول نکردم.
حتی تئاتر؟ ـ بله حتی تئاتر، پیشنهادهای بسیاری داشتم، ولی به دلایل کاملاً شخصی نپذیرفتم.
دلایل شخصی یا اوضاع و احوال تئاتر؟
ـ (میخندد) هم شخصی و هم وضعیت فعلی تئاتر برای من قابل هضم نیست.
اوضاع امروز تئاتر برای من میلی به وجود نمیآورد که باز به صحنه برگردم.
و فکر نمیکنم این تصمیم شما حداقل برای تئاتر زمان زیادی را به خود اختصاص دهد؟
ـ قطعاً، ولی آن اتفاقی که سر صحنه برای من رخ داد، یکسال تمام درگیر درمانش شدم و هنوز هم
این وضعیت ادامه دارد.
و الان اوضاع چگونه است؟
ـ چون عصب پای من آسیب دید و نیازمند درمان طولانی مدت بود.
الان نود درصد بهبود حاصل شده، ولی باید آن ۱۰ درصد هم ایجاد شود.
بعد از «شمعدونی» پیشنهادی برای سینما و تلویزیون نداشتید یا…
ـ چرا، برای سریال آقای جیرانی پیشنهاد داشتم که بنا به دلایلی با مدیر تولید به توافق نرسیدیم.
سر مباحث مالی…
ـ بله، در حالیکه آقای جیرانی دوست داشتند این همکاری اتفاق بیفتد من هم دوست داشتم، ولی خب یکسری مسائل
حرفهای هم باید رعایت شود که نشد.
ترجیح من هم این بود که در آن شرایط خاص کار نکنم.
انواع و اقسام تله فیلم هم پیشنهاد میشود که اصلاً دوست ندارم و دلم نمیخواهد تله فیلم کار کنم.
حس میکنم این تله فیلمها فقط جنبه این را دارد که آدم سر کار برود.
هیچ اتفاق خاصی هم رخ نمیدهد.
آنقدر فیلمنامهها سطحی و ضعیف است که از شکل و شمایل اولیه مشخص است و نتیجهای حاصل نخواهد شد.
به هر حال من قرار است بعد از این بیشتر فعالیت تصویری داشته باشم پس باید منتظر یک اتفاق خوب
باشم.
اتفاق خوبی مثل «شمعدونی».
مشخص است که از تجربه سریال «شمعدونی» به شدت رضایت دارید؟
ـ بله، من امروز با سریال «شمعدونی» زندگی میکنم و خوشحالم، چون سریال را به شدت دوست داشتم و از
بازیام بازخوردهای بسیار خوبی هم گرفتم.
با این وصف دوست ندارم حالا حالاها کاری را انجام دهم که در من دلزدگی ایجاد کند.
سریال «شمعدونی» را در بدترین شرایط جسمی شاید کار کردم، ولی آنقدر همه چیز برایم خوشایند بود که انرژی عجیبی
داشتم.
یک گروه فوق العاده، بازیگران فوق العاده، کارگردان بسیار بسیار درجه یک، چه به لحاظ اخلاق کاری و چه به
لحاظ اخلاق حرفهای، قبول کنید، چون من با این تیم و با این شرایط کار کردم، یک ذره انتخاب از
این به بعد برایم سخت خواهد بود.
دوستی ما بسیار زیادتر از قبل شد و وقتی با هم صحبت میکردیم بر این اتفاق نظر بودیم که انتخاب
بعدی حتماً سخت خواهد بود.
فضای سریال «شمعدونی» برای من و همه بسیار خوشایند بود.
در این ۱۰ ماه واقعاً به من خوش گذشت، چون همه چیز پر از انرژی مثبت و اتفاقات خوب بود.
نقش زیبا قطعاً با این ساختار و تعریف در فیلمنامه نبوده و جزو کاراکترهاییست که سر صحنه بیشتر خلق شده…
ـ من ۵ قسمت فیلمنامه را خواندم که بعد از آن هم بازنویسی شد.
همان ابتدا دیدم که شخصیت زیبا در سریال بسیار کمرنگ است.
آقای صحت همانجا گفتند کاراکتر در طول قصه با اتفاقاتی که برایش رخ میدهد شکل میگیرد و میتواند جزو کاراکترهای
ماندگار سریال باشد.
زیبای فیلمنامه تیپ بود یا کاراکتر؟
ـ در ابتدا زیبا یک تیپ بود.
تیپی که همان ابتدا خیلی هم مونوتون به نظرم رسید.
اما به آقای صحت اعتماد داشتم و مطمئن بودم اتفاقات دیگری برای این کاراکتر رخ خواهد داد.
این مسئله را بارها در گفت و گوهایی که با آقای صحت داشتیم مطرح کردم و مطمئن بودم میتوان زیبایی
را خلق کرد که متفاوتتر از آن باشد که روی کاغذ است.
شما کمدی را در تئاتر با وجوه مختلف تجربه کرده بودید، این سوابق چقدر اینجا به کار آمد؟
ـ بله من در تئاتر تجارب مختلفی را در این گونه نمایش داشتهام به خصوص در تیپ سازی، همان اوایل
تصمیم گرفتم برای زیبا یک تیپ متفاوت تعریف کنم.
یکسری رفتار بیرونی که او را از بقیه متمایز کند.
من با آقای صحت تعامل بسیار خوبی در درآمدن کاراکتر زیبا داشتم، کم و زیاد کردن بازی من در این
نقش با هدایت آقای صحت شکل میگرفت.
به هر حال وظیفه کارگردان است که شاخ و برگهای نقش را کم و زیاد کند.
صدا و لحن و بیانی که برای زیبا استفاده کردید هم…
ـ بله خیلیها فکر میکنند این صدای خود من است.
در حالیکه من برای این نقش صداسازی کردم.
مراقب بودم این صداسازی مصنوعی نشود و تماشاگر از آن آزار نبیند.
اصولاً صداسازی کردن برای تعداد قسمتهای بالای یک سریال ریسک است و میتواند لطمه وارد کند. ضمن اینکه حفظ راکورد صدا هم در یک سریال ۵۰ قسمتی کار آسانی نیست؟
ـ بله واقعاً ریسک بود و کار سختی بود.
هم پیدا کردن صدا و هم حفظ صدا، ضمن اینکه یادآور میشوم اصولاً بازیگری کمدی کار سختی است، خیلی سخت
میشود در کمدی یک تیپ خلق کنی و اصولاً مخاطب در مقابل آن تیپ در مرحله اول موضع دارد.
در حالیکه در یک نقش جدی ماجرا اصلاً اینگونه نیست.
چرا که لحن و برخورد در یک کار جدی رئال است و به سرعت مخاطب با آن ارتباط میگیرد.
اما در تیپ سازی باید تماشاگر شما را باور کند.
من این ریسک را کردم و به کمک کارگردان زیبا را با این ویژگی خلق کردم ولی در ادامه قصه
بود که بر مبنای این شخصیت نوشته شده بود و پیش میرفت.
در واقع فیلمنامه را کم کم آقای صحت با این خصوصیات طراحی میکردند.
من در این رابطه با آقای صحت خیلی صحبت میکردم.
هر آنچه از شخصیت یا بهتر بگویم تیپ ـ کاراکتر میدیدم با آقای صحت مطرح میکردم.
مثلا من زیبا را یک آدم رک و صاف و ساده میدیدم که در یک جاهایی کاملاً بلاهت دارد.
او اصلاً نمیتواند دروغ بگوید، اصلاً نمیتواند حرفی را در دلش نگهدارد، احساسش را نمیتواند پنهان کند، من او را
کاملاً برونگرا گرفتم و این خصوصیات موقعیتهای متفاوت و بسیار خاصی را ایجاد میکرد که سروش صحت و ایمان صفایی
آن را در دل قصه ایجاد میکردند و مینوشتند.
میدانید شخصیت را من بازیگر خلق میکنم ولی در ادامه همه چیز به مسیر قصه مرتبط میشود.
به موقعیتهایی که در طول کار خلق میشود برای شخصیت که مدام رنگ و لعاب خودش را نشان دهد.
به نظرم کم کم زیبا کارش به جایی کشید که نویسنده نمیتوانسته حضور تاثیرگذار او را نادیده بگیرد؟
ـ دقیقاً همین طور است.
شاید برخورد با آسانسورچی و…
قرار نبود آنقدر پررنگ باشد ولی این قصه تا پایان هست.
سروش صحت از ابتدا به من گفت این تیپ ـ کاراکتر خودش یک قصه مجزا نسبت به دیگر شخصیتها دارد.
من خیلی خوشحال شدم چون همیشه برایم مهم است که شخصیت برای خودش قصهای مجزا در درون یک سریال داشته
باشد.
این حس را من در فیلمنامهها و نمایشنامهها همیشه داشتهام چون معتقدم شناسنامه کاراکتر اینگونه است که شکل میگیرد تا
تماشاگر او را دنبال کند.خوشبختانه در مورد زیبا این اتفاق خوشایند رخ داد.
چون حس میکنم تماشاگر کاملاً درگیر شده، خیلیها امروز راجع به قصه زیبا و آسانسورچی از من سوال میکنند و
این مسئله برای من خوشحال کننده است.
بعد از اینکه واکنشهای مختلف زیبا کنار هم قرار گرفت، غم و شادی و…
کم کم از حالت تیپ صرف فاصله گرفت و در مقام یک تیپ ـ کاراکتر دارای خصوصیات یک شخصیت هم
شد.
تنهایی زیبا خودش قابل روانشناسی بود چون در رفتار او بسیار موثر بود.
بارها راجع به واکنشهای او از خودم سوال میکردم.
چرا زیبا این رفتار را اینجا از خودش نشان میدهد؟!
در کنار بلاهت، زیبا یکسری زرنگیهای مخصوص به خودش و از جنس خودش دارد که به با مزه شدن شخصیت کمک کرده است؟
ـ بله زرنگیهای او هم با یک بلاهت همراه است
چرا که تماشاگر کمدی دوست ندارد کاراکتر یک نقش کمدی، زرنگیاش از نوع رذل مآبانه داشته باشد.
اگر چه در برخی از لحظات شما از زیبا زرنگی میبینید اما هرگز بلاهت از او و رفتارش جدا نمیشود. ضمن اینکه کلاً آدم باهوشی نیست؟
ـ (میخندد) نه اصلاً، اگر باهوش بود آنقدر حماقت نمیکرد که آسانسورچی را انتخاب کند! (امیدوارم حمل بر بی احترامی
نباشد) در مورد راکورد نقش و تاثیر تئاتر هم که در بالا گفتید بد نیست اشاره کنم، تجارب تئاتر در
پیدا و اضافه کردن خصوصیات این نقش بسیار مهم بود و در مورد حفظ راکورد باید به تاثیر حضور آقای
صحت اشاره کنم.
ایشان بسیار مراقب بودند که من در طول کار از زیبا فاصله نگیرم.
به هر حال خیلی قابل لغزش است این نقشها و گاهی حتی میتواند به سمت لودگی برود، من خودم از
این مسئله به شدت اکراه دارم و مراقب بودم که این اتفاق نیفتد.
یادم است گاهی آقای صحت بعد از پلان میگفت نه! این زیبا نبود! برو و زیبا رو بازی کن!
این عصا مرتبط میشد با وضعیت آسیب پایتان؟
ـ
بله…
ولی به نظرم در برخی از لحظات بدون عصا و با سرعت هم بدون ایراد راه میروید؟
ـ (میخندد) من اسفندماه که سر کار رفتم حدود ۲ ماه بود از جریان پایم میگذشت، دکترم گفت ۶ الی
۸ ماه باید با عصا راه بروی، چون ۹ جای پای من شکسته بود و عصب پایم آسیب دیده بود.
ما با عصا رفتیم و چون عصا راکوردی شد، مجبور شدم با عصا بمونم.
به آقای صحت گفتم عصا را کنار بگذارم از یک قسمت؟ ایشان پیشنهاد دادند که کنار نگذاریم و از آن
برای این شخصیت استفاده کنیم.
من هم سعی کردم عصا جزو بازی من باشد.
اتفاقاً خیلی هم جالب شد.
عصا تا آخر سریال همراه زیبا هست.
قصه مجزای زیبا تا پایان سریال ادامه دارد؟
ـ بله یک قصه کاملاً رئالیستی، ما هزار بالا و پایین در این قصه داریم و اصلاً یک داستان مونوتون
نخواهد بود.
اتفاقات خوبی خواهد بود من دوست داشتم.
به نظرم تیپ کاراکتر زیبا میتوانست صاحب چند تکیه کلام دیگر هم باشد، «بیا منو بخور» در آمد و…
ـ «بیا منو بخور» مال خودم بود، پدر فرتوت را هم خیلی جاها گفتم اما مراقب بودم بیش از این
نباشد.
دوست نداشتم لوث شود.
خیلی جاها «بیا منو بخور» را هم نمیگفتم یا حتی میگفتم آقای صحت میگفت نگو دوست نداشتیم زیاد شخصیت را
دستمالی کنیم.
من خیلی تکیه کلام میتوانستم داشته باشم ولی مراقب بودم.
فکر میکنم بعد از این سریال، خیلی کار کمدی و طنز پیشنهاد خواهید داشت…
ـ امیدوارم.
کار با یک قصه خوب و یک تیم خوب ایدهآل هر بازیگر است.
نقطه عطف سریال «شمعدونی» شاید در اینجا باشد که شخصیتهای زن هم به اندازه بازیگران مرد (عطا و هوشنگ و..). بر روند کمدی کار تاثیرگذار هستند گاهی حتی هم بیشتر، ما زیبا و شیرین را دو تیپ کاراکتر میبینیم که قطعاً در تلویزیون مدل آن انگشت شمار است.
ـ بله، معمولاً خانمها بنا به هزار دلیل نمیتوانند آنچه تواناییشان هست به خصوص در کارهای کمدی بروز دهند.
اما من سابقه این کار را با خودم از تئاتر آوردم، عاشق تیپ سازیام و برای زیبا چهار پنج ما
به ازا در آوردم و آنها را کنار هم گذاشتم و تلفیق کردم تا شد زیبا، باور کنید خط به
خط شخص را از لحن و شمایل گرفته تا نگاهها طراحی کردم.
مطمئن باشید اگر شرایط و قصه اجازه دهد بازیگران خانم هم میتوانند استعداد خود را بروز بدهند.ما بازیگران خانم بسیاری
داریم که چه در عرصه طنز و چه در عرصه جدی میتوانند خلاق عمل کنند، همین نگار عابدی، شبنم مقدمی
و…
یادمان نرود خیلی از ماجراها هم به فیلمنامه بر میگردد.
این اندازه درشت بازی در سریال «شمعدونی» حاصل یک فاصله گرفتن از رئال، نزدیک شدن به فانتزی و درشت نمایی
یک اتفاق برای شوخی کردن است.
شما چگونه در اجرا به آن دست یافتید؟ با کمک فیلمنامه یا با فاصله گرفتن از قصه و نزدیک شدن
به تیپ شخصیت مدنظر؟ ـ ژانر، نوع فیلمنامه، نوع کاراکتر و موقعیتها خودشان بازیگر را هدایت میکنند.
آنها عملاً به تو میگویند که باید چه اندازهای بازی کنی، در واقع همانطور که فیلمنامه مسائل مختلف را بزرگ
نمایی شده و درشت تعریف میکند ما هم به همان اندازه در اجرا، درشت بازی میکنیم و برایش فضا میگذاریم
نه بیشتر و نه کمتر، سریال در یک فضای کمدی و فانتزی نوشته شده بود و ما هم به همان
سبک آن را اجرا کردیم.
دوربینی که دست زیباست در نهایت به یک هدف قصهای خواهد داشت یا نه در حد یک هوبی Hobby باقی خواهد ماند؟
ـ آقای صحت میخواست که این دوربین دست زیبا باشد و لحظات شادی و غم را با آن ثبت کند.
البته درگیر قصه هم خواهد شد.
مثل داستان دزد که سرش به درخت میخورد و با آن دوربین بررسی میشود و…
البته دوربین و ثبت خاطرات جزو شخصیت زیبا هم هست.
شغل زیبا هم هرگز رو نشد، فقط ما راجع به اینکه او سر کار میرود میشنویم، به نظرم خصوصیات زیبا طوری طراحی شده است که با هر شغلی بتواند موقعیت کمدی ایجاد کند. پتانسیلی که قابل استفاده بوده ولی نادیده گرفته شده است؟
ـ ما راجع به این مسئله با آقای صحت حرف زدیم.
گفتم من میخواهم که این شغل یا باشد یا نباشد.
از سویی ما تعدد قصه و شخصیت داشتیم و فرصت پرداختن به همه به یک اندازه وجود نداشت.
شاید ناخودآگاه یک جاهایی ابتر مانده باشد.
ما راجع به شغل با آقای صحت صحبت کردیم ولی شغل او که در آموزشگاه کار میکند جای کار بیشتری
نداشت.
مگر در داستان نگار عابدی و زبان انگلیسی که شیرین مدام اشتباه میگفت و زیبا ایراد میگرفت.
اینجا شغل زیبا پررنگتر میشد که البته کاملاً حذف شد.
انگلیسی غلط صحبت کردن نگار با مزه شده بود ولی خب ممیزی شد و حذف شد.
آنجا شاید شغل زیبا بیشتر حس میشد که نشد.
تشکر از شما، اگر در پایان حرفی مانده…
ـ نخیر تشکر از این گفت و گوی خوب، امیدوارم مخاطب تا پایان سریال «شمعدونی» را ببیند و دوست داشته
باشد.
بانی فیلم