چه بر سر رستوران جواد عزتی و هادی کاظمی آمد؟+تصاویر

جواد عزتی و هادی کاظمی جواد عزتی و هادی کاظمی که یکی از بهترین زوجهای کمدی را در سریال «قهوه تلخ» به نمایش گذاشتند، در سالهای اخیر چه با دلیل و چه بیدلیل نامشان در کنار هم آمده است.آنها اگرچه این تجربه خوب را داشتهاند و دوستان فوقالعادهای هم هستند، اما یک وجه اشتراک خوشمزه […]
جواد عزتی و هادی کاظمی
جواد عزتی و هادی کاظمی که یکی از بهترین زوجهای کمدی را در سریال «قهوه تلخ» به نمایش گذاشتند،
در سالهای اخیر چه با دلیل و چه بیدلیل نامشان در کنار هم آمده است.آنها اگرچه این تجربه خوب را
داشتهاند و دوستان فوقالعادهای هم هستند، اما یک وجه اشتراک خوشمزه هم با یکدیگر دارند و آن توانایی ویژهشان در
آشپزی است.ضمن آنکه هر دو حرفه رستورانداری را هم تجربه کردهاند.
چند سال پیش بود که هادی کاظمی رستوران «لیالی» را افتتاح کرد.رستورانی در محیطی زیبا با دکوراسیونی فوقالعاده جذاب با
غذاهایی از کشورهای لبنان و هند که میتوانست هر ذائقهای را تحریک کند ولی متاسفانه بعد از مدتی این رستوران
طعمه حریق شد.مدت زیادی نیست که جواد عزتی هم با افتتاح «ترنج» به جرگه هنرمندان صاحب رستوران
ملحق شد اما گویا او هم در این زمینه نتوانست ماندگار شود و چندی پیش خبر رسید که او هم
این کار را رها کرده است.
اهمیت تغذیه سالم
جواد: اصولاً غذا خوردن برای من خیلی مهم است؛ یعنی مهم است که چه میخورم، مثلا اگر میگو دوست نداشته
باشم مطمئناً یک صبح تا شب آنقدر میگو میخورم تا دوست داشته باشم چون برایم لازم است.یک چیزهایی را خیلی
دوست دارم که از زندگیام حذف شوند؛ مثلا نوشابه، سوسیس و کالباس؛ اگر بدانم چیزی به سودم نباشد و میتواند
برای سلامتیام ضرری داشته باشد از گلویم پایین نمیرود.
هادی: برای من هم سلامت یک غذا خیلی مهم است و اصولا سعی میکنم این موضوع را در تغذیهام رعایت
کنم.به هر صورت سلامت یک غذا نقش بسیاری مهمی در سلامت جسم و حتی روح انسان دارد.
ذائقه یا تغذیه
جواد: تغذیه برای من مهمتر از ذائقه است.
هادی: برای من نه اینکه امر تغذیه اهمیت نداشته باشد اما خیلی جاها ذائقه ارجحیت دارد.راستش جواد غذایی را که
برایش مفید باشد اما آن را دوست نداشته باشد به خودش میخوراند تا عادی شود و من این ویژگی جواد
را دوست دارم اما من نمیتوانم این کار را بکنم.من اگر غذایی را یک بار امتحان کنم و دوستش نداشته
باشم محال است آن را دوباره امتحان کنم؛ مثلا سوشی از آن غذاهایی است که هر کسی دوست ندارد و
خیلی هم پرخاصیت است.آن را امتحان کردم و خوشم آمد.وقتی خوشم بیاید کار تمام است.
جواد: من هم سوشی را خیلی دوست دارم چون خیلی پرخاصیت است و چیزهایی با آن سرو میشود که سردی
ماهی خام را میگیرد.
نگاه واقعبینانه به غذا
هادی: من باید غذا را دوست داشته باشم.خیلی وقتها سر کار که هستم گرسنگی میکشم، اما یکسری بچههای بازیگر سرکار
که میروند کپل میشوند اما من لاغر میشوم.البته ژن من به شکل طبیعی به سمت لاغری است و این مساله
باعث میشود سریع تاثیر بگیرم.معمولا یا حتی واقعبینانه که نگاه کنیم غذای سر صحنه اصلا خوب نیست، اکثریت کارها غذای
خوبی ندارند.خیلی کم اتفاق میافتد که مدیرتدارکات یا مدیرتولید یا تهیهکننده به فکر غذای خوب برای بچههای کار باشد.این به
نظر من اشتباه است.غذای خوب به آدم انرژی میدهد.خود من با غذای خوب خوردن اصلاً انگار حالم بهتر میشود.من ذائقهام
خیلی سخت است و اگر از زمان غذا خوردنم بگذرد سخت میتوانم غذا بخورم.
خورشهای مندرآوردی
هادی: در غذا ترکیبهای تازه را بیشتر دوست دارم و شدیداً دنبال ترکیب کردن مواد غذایی مختلف با هم هستم.در
زندگی شخصیام هم خیلی این کار را دوست دارم.حتی یکسری خورش من درآوردی دارم که فوقالعاده است و بچهها و
دوستان میآیند میگویند هادی غذای خودت را درست کن.
جواد: راست میگوید، واقعاً معرکه و خوشمزه است.خورش عالی درست میکند.
هادی: تو فسنجان ترش مرا خوردهای یا قورمهسبزی؟
جواد: قورمهسبزی بود که خوردم و عالی بود.این را بگویم که هادی
در تهیه خورش یک نابغه و متخصص حرفهای است.
آشپزی در حجم بالا
جواد: من زیاد غذا درست میکنم.حتی سابقه تهیه غذا با حجم بالا را هم دارم؛ مثلا برای ۳۰۰ یا ۴۰۰
نفر غذا درست کردهام، سر این دیگهای هیئتی کار کردهام و برای تعداد بالا برنج بار گذاشتهام.
هادی: خودت تنها یا با کمک کسی؟
جواد: یک بارش را که کاملا تنها بودم ۴۰۰ نفر مهمان داشتم و
واقعا کار سختی بود.البته من یک مقداری به خاطر چندین بار غذا درست کردن هیئتی شرطی شده بودم و میدانستم
چه چیزهایی را کی و چقدر بریزم یا چطور و چه زمانی چه کاری را انجام بدهم.
هادی: من یک ویژگی در پخت غذا دارم و آن اینکه همیشه یک غذا را به شکلهای مختلف درست میکنم
و همیشه بار بعدی که غذایی را تهیه میکنم کمی متفاوت از مدلهای قبلی است.
ترکیبهای جدید در غذا
جواد: من در هنر هم این را به دوستانم گفتهام که کسی اگر راه کلاسیک را نرفته نباید نوآوری کند.در
آشپزی هم باید اصول اولیهاش را انجام بدهی بعد بیایی سمت ترکیبهای جدید.اگر این مسیر کلاسیک را طی نکرده باشی،
نتیجه حرکت جدید، مدرن و ترکیبهای من درآوردیات اصلا خوب نمیشود.
هادی: آشپزی مثل نقاشی است.اگر شما ابزار درست استفاده نکنی نتیجه کارت در تابلو کاملا توی ذوق میزند و بیننده
متوجه ناشی بودنت میشود.یک بار در فروشگاهی بودم که وسایل نقاشی میفروخت، خانم جوانی آمد و گفت من بوم کوبیسم
میخواهم! من و فروشنده تعجب کردیم؛ یعنی طرف اصلا نمیدانست که کوبیسم ابزار نیست و سبک است.این را میتوان در
آشپزی هم لحاظ کرد که شما باید پایه و اساس تهیه غذا را بلد باشید بعد به نوآوری بپردازید.
جواد: بعضیها به رستورانهای جدید میروند تا غذای تازه یا عجیبی بخورند اما من برایم خیلی مهم است که آن
غذا از چه ترکیباتی درست شده است.اگر غذایی را نشناسم آن را نمیخورم یا اینکه حتماً سوال میکنم از چه
چیزهایی درست شده است.
یک مدیر رستوران لایق
هادی: به نظرم مدیریت رستوران هم باید دانش این کار را داشته باشد.مثل همان تهیهکنندهای که باید حتما کار هنر
را بشناسد اما اگر فقط دنبال تجارت باشد و بیزنسمن باشد، وقتی به او میگویید برای این صحنه به یک
کرین نیاز دارم به شما جواب میدهد که کار را بگیر، ولش کن یا مهم نیست.اگر تهیهکننده شعور هنری داشته
باشد نتیجه کار کیفیت بهتری دارد.رستوران هم همین است.اگر مدیر ذائقه نداشته باشد و از هنر آشپزی چیزی نداند ممکن
است هرچه سرآشپز درست کند، بگوید بهبه چقدر خوب است ولی بیشتر مشتریهایش را به علت طعم بد غذاها از
دست میدهد.به نظرم در هر کاری لازم است که شما برای ورود به آن سررشتهای داشته باشید.
رستوران به شرط همه چیز
جواد: زیاد رستوران میروم.راستش بیشتر دوست دارم رستورانی بروم که مرا نشناسند تا راحت غذا بخورم.عوامل مختلفی وجود دارند که
مرا به رفتن به رستوران ترغیب کنند؛ مثلا گاهی به خاطر اسم آن رفتهام، گاهی اگر از سمت دوستی یا
آشنایی پیشنهاد بشود، میروم؛ از طرفی آرامش محیط، دکوراسیون، غذا و…
هم در کنار هم اهمیت دارند؛ مثل یک زنجیره.
هادی: من با جواد ته شوش هم غذا خوردهام.در وسط بازار تهران با هم غذا خوردهایم اما این را باید
بگویم که اول غذا و بعد انرژی کارکنان محیط غذاخوری هم حرف اول را میزنند.اما تو نمیتوانی عواملی چون فضای
دوستداشتنی، دیزاین خوب، رنگ خوب، حتی موسیقی را که در رستوران پخش میشود از مساله حذف کنی.هر کدام از اینها
برای خود وزنهای در انتخابهای یک نفر است.
جواد: ما در تئاتر مثالی داریم که میگوییم اول باید پارچه مخملی خوبی داشته باشی تا بعد بتوانی با یک
گلدان یا هر چیز دیگری آن را تزیین کنی.خود پارچه تزیینی خیلی خوب است اما شما نمیتوانید منکر اهمیت تزیینات
در بهتر به نظر رسیدن آن بشوی.غذای خوب هم در مجموعه خوب بهتر دیده میشود.
حذفیات خوش آب و رنگ
جواد: جالب است چیزهایی که ضرر دارند هیجانانگیز هم هستند؛ مثلا سوسیس، کالباس، نوشابه، پیتزا و…
اما آنها را باید حذف کنید.
هادی: متاسفانه من نتوانستم نوشابه را با همه ضررهایش از غذاهایم حذف کنم، چون خیلی جذابیت دارد.
جواد: مثل طبیعت است.در طبیعت هم حیوانات زیبا یا گلهای عجیب و زیبا سمی هستند.اگر قرار باشد از غذاهایی بگذریم
باید بگذریم چون همه آنها در ظاهر هیجانانگیز و دوستداشتنی هم هستند.اما این را بگویم از زمانی که آنها را
کنار گذاشتهام حال و روز بهتری دارم و اصلا پشیمان نیستم.
مجله زندگی ایده آل