
الهام پاوه نژاد به معنای واقعی کلمه یک مادر است وقتی کردیا دخترش را دخترکم صدا می زد می شد به وفور میتوان نگاه مهربان یک مادر مسئول را در چشمانش دید کاملا مشخص است که کردیا در کنار مادرش احساس امنیت می کند اما دختر مستقلی است.او برای اینکه مادرش را خوشحال کند، تمرین […]
الهام پاوه نژاد به معنای واقعی کلمه یک مادر است وقتی کردیا دخترش را دخترکم صدا می زد
می شد به وفور میتوان نگاه مهربان یک مادر مسئول را در چشمانش دید کاملا مشخص است که کردیا
در کنار مادرش احساس امنیت می کند اما دختر مستقلی است.او برای اینکه مادرش را خوشحال کند، تمرین پیانو را
با همه سختی اش جدی می گیرد و مادر هم سعی می کند به پاس تلاش کردیا وقت بیشتری
را با او بگذراند.کردیا وابسته نیست مثل خودش فکر می کند و دوست دارد یک طراح دکور داخلی شود تا
بتواند برای مادرش خانه ای را طبق علایقش طراحی کند.
کردیا خیلی بزرگ تر از سنش رفتار می کند، آیا این به خاطر تربیت شماست یا…؟
الهام پاوه نژاد: برخی شرایط دست به دست هم می دهد و کودکانی که در یک چنین خانواده هایی بزرگ
می شوند به خاطر نوع زندگی شان قائم به ذات بودن را فرامی گیرند، البته در کردیا می تواند ذاتی
هم باشد به دلیل اینکه پدرم همیشه سعی کرده من و خواهرم را مستقل بار بیاورد، ما از ۱۷ سالگی
کار کردیم و درس خواندیم و در اجتماع حضور داشتیم.
یک زمان هایی هم من نیستم و همیشه سعی کرده
ام دخترم را آنقدر مستقل بار بیاورم که در نبود من هم بتواند از پس کارهایش بربیاید.اصلا به نظر من
موفقیت یک مادر این است که بتواند در تربیت فرزندی مستقل و البته سرشار از عاطفه و مهر سربلند باشد.عده
ای فکر می کنند مستقل بار آوردن بچه یعنی محبت نکردن به بچه و او را در معرض سختی ها
و فشارهای بی خود قرار دادن.این تفکر اشتباه است.
آیا “کردیا” برای روز مادر و مناسبت هایی که به شما مربوط است غافلگیرتان می کند؟
الهام پاوه نژاد: خیلی زیاد به سورپرایز کردن من علاقه
دارد، وقتی بچه تر بود متوجه می شدم از چند روز قبل از مناسبت هایی که به من مربوط می
شود با خواهرم برنامه می چیند تا مرا غافلگیر کند، از یک نقاشی گرفته تا هر چیزی که بخواهد به
من هدیه دهد حتما قبلا فکرش را مشغول می کند.
شما فکر می کنید برای کردیا الگوی موفقی هستید؟
الهام پاوه نژاد: راستش خیلی سعی می کنم از خودم جدایش کنم تا مستقل باشد و دارم تلاش می کنم
فکر نکند هر کاری من می کنم درست است و از او نظر و سلیقه اش را می پرسم و
برایم خیلی مهم است.موفق بودن من همین است که بتوانم این تفکر ذهنی ام را به او بفهمانم.
کردیا هم دوست دارد مانند مادرش هنرپیشه شود؟ نه.دلش میخواهد معماری بخواند و آن را ادامه دهد.
شهرتتان باعث نمی شود که نتوانید آن طوری که دوست دارید با دخترتان همراه باشید؟ الهام پاوه نژاد: با اینکه
ابراز لطف مردم برای هر دوی ما جذاب است و مرا خوشحال هم می کند اما گاهی واقعا امکان اینکه
مثلا من بتوانم با فراغ بال کردیا را به پارک ببرم یا اینکه با هم قدم بزنیم وجود ندارد و
مردم دوست دارند با من گپ بزنند، من هم دوست دارم اما امکان و زمان قدم زدن و گپ با
دخترکم را از دست می دهم.
شما در تئاتر ایران «مادر» معروفی هم هستید و خیلیها دختر کوچک شما «کردیا» را میشناسند. میخواهم بدانم چطور پیوند زندگی در خانه به عنوان یک مادر و فعالیت پرمشغله هنری را برقرار میکنید؟
الهام پاوه نژاد: خیلی خیلی دشوار! البته دخترم ۱۳ سالش است اما وقتی کوچکتر بودکاملاً انتخابهای من را تحتالشعاع خودش
قرار میداد و به هرحال من در قبال او مسئول بودم.من خواستم او به دنیا بیاید و نباید بابت خودخواهی
من اذیت شود.من هم پذیرفته بودم که تا دخترم از آب و گل دربیاید خیلی از پیشنهادات، از جمله پیشنهادات
شهرستان را نپذیرم.
من اعتقاد داشتم نباید با بچه سر کار بروم چون دلم میخواهد همیشه شش دانگ حواسم سر کار باشد.پیش میآید
او را سر صحنه ببرم اما این کار را در روزهایی که یا قرار است در صحنه کوتاهی بازی کنم
یا اصلاً آفیش نیستم انجام میدهم.طبیعتاً حضور بچه در انتخابهای من نقش اساسی داشت.
باورش سخت است اما نخستین کاری
که بعد از ازآبوگلدرآمدن دخترم کردم «یلدا»ی آقای میرباقری بود که دو سال و نیم پیش انجام شد.یادم میآید که
نشستم و با کردیا صحبت کردم که این کار برایم مهم است و ارزش زیادی دارد و نمیتوانم از آن
بگذرم.خوشبختانه بسیار با من همکاری کرد.
از طرفی آقای برومند برنامه ریز کار هم کاملاً شرایط من را در نظر میگرفت و چون فیلمبرداری در شاهرود
و بسطام بود من حداکثر ۱۰ روز یک بار به تهران میآمدم با این وجود اگر حمایت خانوادهام بویژه خواهرم-
که خودش مهندس و پرمشغله است- نبود، نمیدانم چه طور میتوانستم این کار را انجام دهم!
به هرحال خوشبختانه همه
چیز از زمین و آسمان سر این کار جور شد و حتی به دلیل تعطیل شدن مدارس، کردیا توانست مدتی
را بیاید سر لوکیشن و پیش ما بماند.
پس دخترتان درک درستی از کار و شرایط شما دارد؟
الهام پاوه نژاد: به نظر من بچهها خیلی بیشتر از ما میفهمند و درک میکنند اما درک کردن آنها چیزی
از مسئولیت ما کم نمیکند.اینکه من بگویم همینی که هست و او هم بگوید باشد! نه.اینطور نیست.یادم میآید کردیا هشت
ماهه بود که من در تئاتر «بیتوس بیچاره» بازی داشتم.آن زمان او را به همراه پرستارش در نمازخانه تئاترشهر همراهم
میآوردم تا در فواصل کوتاه تمرین شیرش بدهم و کنارم باشد.همه در تئاتر شهر دخترم را میشناختند و یادم هست
که جایی تیتر زده بودند کردیا در تئاتر شهر.آقای اصغر همت همیشه به من میگویند کردیا نماد تاریخ
بیتوس بیچاره است و من از بزرگ شدن او میفهمم که چند سال از عمر این اثر گذشته است.
یادم هست سر فیلم «گاردساحلی» که در بندر فیلمبرداری داشتیم کردیا و پرستارش را با خودم بردم.به هرحال همیشه تلاشم
این است که محیط را برای آسایش او فراهم کنم و دیگران هم خودشان را با شرایط من هماهنگ میکنند.اما
به هرحال میگویند فرزندان بازیگران دو جور هستند یا ژن بازیگری در آنها قوی است و عاشق این حرفه میشوند
یا از آن به شدت گریزان میشوند.
در مورد کردیا این داستان واقعاً بینابین است چون او خودش هم در چند کار از جمله «بیداری» و «شاهگوش»
بازی کرده و تصویری واقعی از این کار دارد.در هر حال مدیریت «کار» و «مادری» واقعاً دشوار است چرا که
کار ما بسیار بینظم است و اگر بخواهی مادر خوبی باشی فشار مضاعفی بر تو وارد میشود.
یکی از دوستان
به من لقب «نگرانالسلطنه» داده است.زیرا همیشه در پسزمینه کارهایم این نگرانی وجود دارد.البته که من این مسئولیت را با
عشق و لذت میپذیرم و خوشبختانه دخترم هم دختری است که با شعور و فهیم بزرگ میشود.
زندگی ایده آل