اعتیاد در مراحل نسبتا پیشرفته خود سبب می گردد تا فرد معتاد انسانی بی هدف و بدون برنامه شده ساعت های خواب و بیداریش نامنظم شود اینکه چه بخورد چه بپوشد دیگر برایش مهم نیست این موضوع که چه کار انجام دهد و کجا برود اهمیتش را ازدست می دهد لذا لازم است فرد ترک […]
اعتیاد در مراحل نسبتا پیشرفته خود سبب می گردد تا فرد معتاد انسانی بی هدف و بدون برنامه شده ساعت های خواب و بیداریش نامنظم شود اینکه چه بخورد چه بپوشد دیگر برایش مهم نیست این موضوع که چه کار انجام دهد و کجا برود اهمیتش را ازدست می دهد لذا لازم است فرد ترک کرده با کمک خودش برنامه ریزی وهدفش را تعیین کند زیرا نداشتن برنامه مشخص موجب سرگردانی فکری فرد شده و این خود عاملی جهت عوداعتیاداست فردی که اعتیاد را ترک کرده .باید برنامه روزانه اش را مشخص باشد مثلا در اوایل جهت تقویت جسم و یا پرورش عضلات و اندام ها برنامه ریزی کند در ورزش های صبحگاهی شرکت کرده و راهپیمائی ساده و یادویدن ملایم داشته باشد و یکی از راههای اساس جهت مبارزه با کسالت بی حوصلگی در معتادان ورزش کردن وفعالیتهای بدنی هدف دار و یا پرداختن به کار و تفریحات سالم است پس باید فعالیت های بدنی را هدف دار نمود و مرتبا تغییرات جسمانی که در حقیقت نشان دهنده بهبودی بیشتر است کنترل نمود فرد ترک کرده باید روز به روزشاداب تر و سر حال تر گردد پرداختن به کار تفریح در مناطق ییلاقی و خوش آب وهوا همچنین قدم زدن درپارک ها فضای سبز و باغ ها رفتن به سینماها و نمایشگاها باز دید ازبستگان و دوستان سبب می گردد فرد معتاد ترک کرده مجددا با افراد جامعه و فعالیتها و تفریحات موجود در آن آشتی کرده و در کنار دیگران بودن به او کمک می کند تا بتواند دوره درمان را بهتر طی نموده و رفته رفته به زندگی عادی برگردد و فرد قادر خواهد بود زندگی وکارها را بدون مصرف مواد مخدر انجام دهد و این اولین احساس مثبت در بیماراست که باعث تداوم و استمراربهبودی در وی خواهد شد.
کار درمانی
کار درمانی در اعتیاد عبارت است از ارائه انواع فعالیتها و روشهای درمانی بمنظورپیشگیری از اعتیاد تسریع روند بهبودی و رفع عوارض آن معمولا معتاد در روابط اجتماعی وسلوک ورفتار دچارمشکل میگردد و در نتیجه قدرت کاری تمایل به کارحس تشریک مساعی و احساس مسئولیت وی مختل میشود.لذا برای اینکه فرد بتواند زندگی سود مندی را در اجتماع از سر بگیرد لازم است سلوک و رفتار وی طبیعی گرددو احساس مسئولیت وحس اجتماعی را باز یابد .در برنامه های کاردرمانی سعی در آمادگی فرد برای زندگی عادی و روزمرهروابط سالم اجتماعی و روبرو شدن با واقعیات زندگی وجود دارد همچنین کاردرمانی علائق انگیزههاوتمایلات انسانی را پرورش داده علائم وعوارض بیماری را بهبود می بخشد و فر را برایسازش با الگوهای موجودوحاکم در زندگی اجتماعی آماده می نماید .در کار درمانی افراد با دقت کامل ارزیابی میشوند کمبودها نواقص و نیازهای بیماران بطور کامل مشخص میگردد و برای هر فرد متناسب با مشکلات و نیازهایش ببرنامه های مفید و موثر تنظیم میگردد.این برنامه ها هم ازنقطه نظر فردی و هم گروهی بسوی هدفی معین و مشخص رهبری میشود هرچند اهداف درمانی در مورد افراد مختلف متفاوت است ولی بطور کلی بهتر است
برنامه های زیر در مورد اغلب افراد معتاد منظور شده و اجرا گردد:
۱- سعی در بهبود و پرورش قابلیت های فرد با ارضا و تکامل مهارتها وتوانائیهای او
۲- کاهش دادن علائم و عوارض اعتیاد تا آنجائیکه فرد وظایف خود را در مسیر واقعیت های زندگی و اجتماع ایفا کند.
۳- کوشش در تکامل و پرورش ابعاد شخصیت و انگیزه های بیمار ضمن فعالیت ه های روزمره و را قالب تجارب موفقیت آمیز بیمار
۴- سعی در پرورش وارتقا سطح پذیرش و اقناع فرد از زندگی عادی بر اساس قابلیت های او
۵- سعی در افزایش قدرت تصمیم گیری وعادات مطلوب ومثبت نسبت به کار و فعالیت
۶- ایجاد وضعیت های کافی و لازم برای استقرار مناسبات و ارتباطات اجتماعی مفید و مؤثر
۷-آموزش و پرورش توانائیهای فرد برای تفریح بهتروبهره بردن مفید تر از اوقات فراغت خود.
۸- ارشاد و تربیت افراد برای پیدا کردن اعتماد به نفس کافی جهت تامین زندگی مستقل در سطوح واقعیت های روابط اجتماعی موجود
خانواده درمانی
روان درمانی خانواده :باتوجه به اینکه اختلالات رفتاری فرزندان با مشکلات روانی پدرو مادر ارتباطدارد میتواندر اغلب موارد فرض را بر این گذاشت که اختلال رفتاری فرزندان از بافت زندگی خانواده او نشات میگیرد ناراحتی کودک اغلب نشانه وجود اختلال عصبی در مجموعه خانواده اونیز توجه داشت تحلیل های روانی حاکی از آن است که سستی درانجام وظایف سرپرستی از جانب پدرو مادر معمولا پایه غیر منطقی
داشته واغلب ناشی از اختلال عصبی و بدور از کنترل آنها صورت میگیرد دراغلب موارد قصد وعمدی در کار
نیست بیشتر والدین میخواهند پدر و مادر های خوبی باشند و کاری در جهت منافع فرزندان صورت دهند اما
با کمال تعجب آنچه در عمل انجام میدهند با تصویرایده آلی که در ذهن خود دارند مطابقت نمی کند برای درمان کودکان باید به والدین توجه نمود اما فقط با توجیه و آموزش نمیتوان طرز تلقی های پدر و مادر را اصلاح کرد برای رسیدن به این مهم بایستی به روشهای روان درمانی اقدام نمود و دراین بین یکی
از شاخه های مهم روان درمانی خانواده درمانی است –خانواده درمانی به عنوان راهی جدید برای رویا
رویی با آن دسته از مشکلات انسان که قبلا به وسیله یکی از اشکال گوناگون رواندرمانی فردی با آن برخورد می شد شکل گرفت واکنون یک شیوه تازه و ارائه مفهومی جدید از نحوه بوجود آمدن مشکلات است پیش از این تصورمی شد که مشکلات مذکور عمدتا نتبجه فرآیندهای روانی درونی با آسیب شناسی روانی فرد باشند ولذا عقیده برآن بود که ریشه اغلب مشکلات در تجارب اوایل کودکی است در حالی که رویکرد خانواداگی براین باور استوار گشته که این مشکلات به تعاملات فعلی موجود میان افراد خانواده و گاهی اوقات میان افراد و دیگر سیستم های اجتماعی مربوط هستند در واقع علت مشکلات افراد درسیستم های اجتماعی با وضعیت حال حاضر آنها فهمیده می شود ونه از تاریخچه و شرح حال گذشته آنها خانواده برای حفظ تعادل خود در مقابل تغییر چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی مقابله می کند اگر فرزند سر به راه خانواده شب دیر به خانواده بیاید خانوماده در مقابلش می ایستد و بالعکس اگر فرزند نااهل خانواده پس از عدم پذیرش وی سر به راه شود خانواده فشار خود را برای تداوم نابهنجاری او افزایش می دهد رفتار نابهنجار معلول رفتار متقابل اعضای خانواده با یکدیگر است از نقطه نظر این دیدگاه بیماری فرد حتما به رابطه او با همسر و خانواده وی مربوط می شود
اجتماع درمانی
اجتماع درمانی بهشکل کنونی آن اولین بار در سال ۱۹۵۸معرفی شد و به سرعت کارآرایی خود را در درمان و توانبخشی معتادان نشان داد.
بازسازی الگوهای رفتاری مخرب که در طول زندگی کسب شده است نیاز به تغییر دربافت اجتماعی داشته و به همین جهت یک برنامه ساخت یافته و نظارتی قوی جهت درمان مسائل رفتاری هنجانی خانوادگی و عاطفی معتادان را طلب می کند.هدف از ایجاد تغییرات کلی در سبکو شیوه زندگی معتادان پرهیز از مصرف مواد مخدر ایجاد صداقت فردی کسب مهارتهای اجتماعی مفید حذف عقاید ضد اجتماعی و رفتارهای غیر قانونی است به منظور دستیابی به این اهداف معتادین بایست مدتی را که بسته به نوع برنامه درمانی می تواند از سه ماه تا دو سال باشد دراجتماعات مبتنی بر درمانهای روانشناختی و اجتماعی زندگی کنند مطی فیزیکی این اجتماعات بسته به گروههای تحت درمان می تواند متغیر باشد مثل بیمارستان شهرک های کوچک و…انواع روش های اجتماع درمانی “”TCاجتماعی طبقاتی است و در آن بیماران باسطوح
مختلف نگهداری می شوند و به وسیله کارکنانی (Staff) که ارزیابی از وضعیت بیمار وهدایت بسوی تغییر رفتار را بعهده دارند اداره می شوند در بدو ورود هر بیمار در موقعیتی از این سلسله مراتب قرار می گیرد ورفتن به سطوح بالاتر از راه پیشرفت درمانی و مولد بودن عملی خواهد شد .اقدام به تصمیم گیری ها در مورد وضعیت بیمار ترخیص انتقال اخراج و بعهده پرسنل درمان می باشد برنامه روزانه ضمن داشتن تنوع کاملا فشرده است .ارزیابی های متعدد از برنامه های TC نشان میدهد که چنین برنامه فشرده و منسجمی برای افرادی که قبلا در موقعیت های نابسامان بهمریخته وبی نظم زندگی کرده و شخصیتشان براین اساس شکل گرفته است منجر به عدم مصرف مواد و پرهیزاز اعمال خلاف خواهد شد یادگیری به شیوه”TC” بعنوان یک یادگیری اجتماعی حداقل به سه روش صورت می گیرد:
۱-یارگیری از طریق رقابت وعمل
۲-یادگیری با استفاده ازفرا گییر بودن شرایط و مشکلات در بین همه اعضا اجتماع
۳-یادگیری از طریق بروز دادن عواطف فردی مثل رویا خشم ترس وآرزوها و رویاروئی با آنها
قدم های دوازده گانه
این قدمها اصولی هستند که بهبودی را ممکن می سازند
۱- ما اقرار کردیم که در مقابل اعتیادمان عاجز بودیم و زندگیمان آشفته گردیده بود.
۲- ما به این باومر رسیدیم که نیرویی برتر از خودمان می تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند.
۳- تصمیم گرفتیم که اراده و زندگی خود را به خداوند بدان گونه که او را درک کردیم بسپاریم.
۴- ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جسورانه از خود تهیه کردیم .
۵- ما چگونگی دقیق خطاهای خود را به خداوند به خودمان و به یک انسان دیگر اقرار کردیم .
۶- ما کاملا آماده شدیم که خداوند تمام این نواقص شحصیتی ما را برطرف کند.
۷- ما با فروتنی از او خواستیم که کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند.
۸- ما فهرستیاز تمام کسانی که آزارداده بودیم تهیه کردیم و خواستار جبران خسارت نسبت به تمام آنها شدیم .
۹- ما بطور مستقیم در هر کجا که امکان داشت ازاین افراد جبران خسارت نمودیم مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا دیگران زیان وارد نماید.
۱۰- ما به تهیه ترازنامه شخصیتی خود ادامه دادیم و هر گاه در اشتباه بودیم سریعا بدان اقرار نمودیم .
۱۱- ما از راه دعا و تفکر جویای بهتر نمودن رابطه آگاهانه خود با خداوند بدانگونه که او را درک می کردیم شدیم و دعا کردیم فقط برای آگاهی از اراده او برای خودمان و قدرتی که آنرا به انجام رسانیم.
۱۲- بایک بیداری روحانی که در نتیجه این قدم ها پیدا کردیم ما سعی نمودیم این پیام را به معتادان برسانیم و این اصول را رد تمام امور خود به اجرا در آوریم.
http://www.zibaweb.com