امام حسین (ع) در ظهر عاشورا با لشکریان دشمن جنگید و تقریبا ۹۰درصد از یاران و خانواده خود را از دست داد و تنها تعداد اندکی از آنها زنده ماندند
امام حسین (ع) در زمانی که به کوفه امد انتظار یاران بسیاری را می کشید ولی کوفیان جا زدند و امام را تنها گذاشتند و تنها چند تن از یاران واقعی امام را در عاشورا همراهی کردند. امروز در این مطلب از سایت نیک صالحی می خواهیم افراد باقی مانده از لشکر امام حسین در روز عاشورا را بشناسیم
باقی ماندگان لشکر امام حسین در عاشورا
همراهان و یاران امام حسین علیه السلام زنده ماندند:
۱ – عقبه بن سلمانوی غلام رباب،
دختر امریء القیس، همسر امام حسین علیه السلام بود که او را به اسارت گرفتند و نزد عمر سعد بردند
و چون از او پرسید: «تو کیستی؟» پاسخ داد: برده ای هستم.
عمر سعد او را آزاد کرد.
۲ – مرقع بن قمامهاو را نیز به اسارت گرفتند و قبیله وی از عمر
سعد برای او امان گرفتند و نزد عبیدالله زیاد بردند و عمر سعد ماجرای او را باز گفت و پسر
زیاد او را به بحرین تبعید کرد و در آنجا سکونت گزید.
۳ – مسلم بن ریاحوی نیز از همراهان امام
حسین علیه السلام بود و پرستاری آن حضرت را میکرد.
پس از شهادت آن حضرت زنده ماند و از کربلا گریخت.مسلم بن ریاح از جمله کسانی است که قسمتهایی از
ماجرای کربلا را نقل کرده است.
۴ – حسن بن حسنحسن بن حسن که مشهور به حسن مثنی است در روز
عاشورا زخمی و مجروح گردید وبا وساطت اسماء بن خارجه فزاری که در لشکر عمر سعد بود و با او
خویشاوندی داشت، از کشتن او صرف نظر کردند، و او را به کوفه آوردند و معالجه کردند و پس از
بهبودی به مدینه بازگشت.
۵ – عمر بن حسن.
۶ – قاسم بن عبدالله.
۷ – محمد بن عقیل
۸ – زید بن حسن.
اینان نیز به گفته برخی از اهل تاریخ در کربلا بودند، ولی زنده مانده و به شهادت نرسیدند.البته ضحاک بن
عبدالله مشرقی جزءیاران بود ولی نیمه ظهر عاشورا امام را تنها گذاشت وفرار کرد
بد نیست درباره شمر در زمان امام حسین(ع) بیشتر بدانید
وقتی مسلم بن عقیل در سال ۶۰ قمری از سوی امام حسین(ع) به کوفه رفت، شمر از جمله افرادی بود که از طرف عُبیدالله بن زیاد، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد.
وی در سخنانی مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند.
پس از آنکه امام حسین(ع) به کربلا رسید، عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه، قصد جلوگیری از جنگ و خون ریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمت آمیز بود، اما شمر، ابن زیاد را که به نظر میرسید با قصد عمر بن سعد موافق است، به جنگ با امام تشویق کرد.
در عصر روز نهم محرّم سال ۶۱، شمر با چهار هزار جنگجو و نامۀ تهدیدآمیزی از سوی ابن زیاد، برای عمر بن سعد به کربلا رسید.
ابن سعد با دیدن نامه، خطاب به شمر گفت :
کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی.
با این حال، عمر بن سعد دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ بیعت از امام حسین(ع) یا جنگ با او را پذیرفت و شمر سردار سپاه او گردید.
شمر از آنجا که با ام البنین، مادر حضرت عباس(ع)، هم قبیله بود، در عصر تاسوعا عباس(ع) و برادرانش را خواهر زاده خود صدا کرده و خواست تا امان نامهای از ابن زیاد برای آنان بگیرد، اما آنها نپذیرفته و خود و امان نامه اش را لعن کردند و در کنار امام حسین(ع) ماندند.
صبح روز عاشورا، شمر فرماندهی سمت چپ سپاه ابن سعد را برعهده گرفت و هنگامی که با خندق و هیزم مشتعل در اطراف خیمههای امام(ع) و یارانش روبه رو شد، با امام(ع) گستاخانه سخن گفت.
امام حسین(ع) در روز عاشورا به شمر چه گفت
«رسول خدا(ع) راست گفت که گویا سگ سیاه و سفیدی را میبینم که خون اهل بیتم را میآشامد».
پدرش ذوالجوشن به خواسته پیامبراکرم(ص) برای پذیرش اسلام اهمیتی نداد، اما پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد.
درباره مادر شمر نیز اطلاع چندانی در دسترس نیست.
در واقعه کربلا، امام حسین(ع) پس از اهانت شمر، وی را پسر زن بُزچران خطاب کرده است.
در زیارت عاشورا از شمر با لعن و نفرین یاد شده است.
اهل بیت و باشگاه خبرنگاران