برخی از اذکار الهی دارای فضایل ویژه ای هستند و به تکرار آن ها بسیار توصیه شده است در این مطلب به موضوع بهترین ذکر توصیه شده قرآن پرداخته ایم.
ذکرهای زیادی در روایات و آموزه های دینی توصیه شده است که از میان آن ها میتوان به سبحان الله اشاره نمود در این مطلب همراه با نیک صالحی شوید تا درباره اذکار قرآنی و ذکر توصیه شده قرآن بخوانید.
ذکر توصیه شده قرآن
در آموزههای دینی، به «سبحان الله» گفتن، «تسبیح» میگویند.
تسبیح به معنای منزه، مبرا، پاک و مقدس دانستن خداوند است از هر نقص، عیب، نیاز، شریک و هر چیزی
که سزاوار خداوند نیست…
از آیات قرآن کریم چه اذکاری را برای تسبیح خدا میتوان استنباط کرد؟
در آموزههای دینی، به «سبحان الله» گفتن،
«تسبیح» میگویند.
تسبیح به معنای منزه، مبرا، پاک و مقدس دانستن خداوند است از هر نقص، عیب، نیاز، شریک و هر چیزی
که سزاوار خداوند نیست.
تسبیح در لغت هم خانواده سبح، یسبح، سبحاً و سباحه (السبح: المر السریع فی الما و
فی الهواء) رفتن سریع در آب و هوا(مفردات راغب) سابح به معنی شناگر سریع و به نحو خاص میباشد که
در قرآن کریم درباره پیامبر صلی الله علیه و آله: و تو در روز تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت.
(مزمل/۷)، فرشتگان: و سوگند به فرشتگانی که در اجرای فرامین الهی با سرعت در حرکتند.
(نازعات/۳)، خورشید و زمین: نه خورشید را سزاست که به ماه رسد و نه شب را که بر روز پیشی
گیرد و هرکدام در مسیر خود شناورند، (یس/۴۰)، بکار رفتهاند.
در اصطلاح به معنای سبحه: دانههای به نخ کشیده شده، تسبیح وسیله ذکر(فرهنگ عمید)
و در معنا از ریشه سبح،
یسبح، تسبیح به معنای منزه داشتن خداوند از هر نقص و کاستی میباشد (نمل/۸، اسری/۱۰۸) که در قرآن در موارد
زیر به آن اشاره رفته است:
تسبیح(سبحان الله) عبارت است از پاک و منزه دانستن خداوند از هر نقص و
عیب.
معنای تسبیح
توضیح: در معناى تسبیح سه امر وجود دارد که بدون تحقق هر یک معناى حقیقى تسبیح حاصل نمىشود:
۱– نفى
هر نقصى از خداوند،
۲- علم و شعور تسبیح گوینده،
۳– قولى بودن تسبیح.
نسبت به تحقق امر اول در موجودات عالم بحثى نیست.
هر مخلوقى در این عالم با زبان فقر و احتیاج خود، خبر از خالق سبحان مىدهد و این همان معناى
تسبیح تکوینى است (هر مخلوقى در این جهان به عنوان این که معلول است، خبر از خالق و علت خود
مىدهد و از آن جا که موجود ناقص و نیازمندى است، خبر از کمال و بىنیازى علت خود مىدهد.
قرآن کریم درباره این معنی از تسبیح می فرماید:
الإسراء : ۴۴ «…
َ وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً ؛و هر موجودى،
تسبیح و حمد او مىگوید ولى شما تسبیح آنها را نمىفهمید او بردبار و آمرزنده است.
»امر دوم (شعور و آگاهى) نیز از دیدگاه قرآن در همه موجودات هست.
البته این بدان معنا نیست که علم همه موجودات، یکسان و از یک نوع است.
آیات قرآن درباره اعضای بدن
خداوند درباره اعضاى بدن انسان مىگوید:
فصلت، ایه ۲۱ و ۲۲
«حَتَّى إِذا ما جاۆُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ
وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اَللَّهُ اَلَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ
خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ تا چون بدان رسند، گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه مىکردهاند، بر ضدشان
گواهى دهند و به پوست بدن خود مىگویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ مىگویند: همان خدایى که هر چیزى
را به زبان درآورده ما را گویا گردانیده است و او نخستین بار شما را آفرید و به سوى او
برگردانیده مىشوید»
ذکر «سبحان الله» به صورت مکرر در قرآن آمده است؛ لذا هر ذکری که با واژههای «سبحان» و
«سبحانه»، «سبحانک»، «سَبِّحْ» و…
در قرآن وجود دارد میتواند به عنوان تسبیح در نظر گرفته شود، مانند:
۱٫
«سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یَصِفُون»؛ او منزه و فراتر است از آنچه وصفش مىکنند.
۲٫
«إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ»؛هیچ خدایى جز او نیست.
منزه است از آنچه شریکش مىسازند
۳٫
«سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ»؛[۴]منزّه است خداوند از آنچه توصیف مىکنند.
۴٫
«سُبْحانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنا»؛[۵] منزهى تو (از هر عیب و نقص)، تویى تنها دوست و سرپرست و یاور ما.
۵٫
«وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها…
»؛[۶] و پیش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور
.۶
«سَبِّحِ اسْمَ
رَبِّکَ الْأَعْلَى»؛منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبهات را.
درباره ذکر توصیه شده قرآن بیشتر بدانید
ذکر خداوند باعث نورانیت دل و شستشوى آن از زنگار نسیان و گناه مى شود.
در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَحْیَا اللَّهُ قَلْبَهُ وَ نَوَّرَ عَقْلَهُ وَ لُبَّهُ»؛ (کسى که یاد خداوند سبحان کند خداوند قلبش را زنده و عقل و فکرش را نورانى مى کند).
ذکر خداوند غذاى روح و جان آدمى است.
از همان حضرت مىخوانیم: «مُداوِمَهُ الذِّکْرِ قُوتُ الاَرواحِ»( (دوام ذکر خداوند غذاى روح انسان هاست).
یاد خدا سبب اصلاح اعمال انسان در نهان و آشکار مى شود.
حضرت على(علیه السلام) مى فرماید: «مَنْ عَمَرَ قَلْبَهُ بِدَوَامِ الذِّکْرِ حَسُنَتْ أَفْعَالُهُ فِى السِّرِّ وَ الْجَهْرِ»(۲۵)؛ (کسى که قلب خود را با دوام ذکر الهى آباد کند اعمال او در نهان و آشکار نیکو مىشود).
ذکر خداوند شیطان را از انسان مى راند و دور مى سازد.
امیرمؤمنان(علیه السلام) مىفرماید: «ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَهُ الشَّیْطَانِ»؛ (ذکر خداوند شیطان را طرد مىکند). و در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «ذِکْرُ اللَّهِ رَأْسُ مَالِ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَرِبْحُهُ السَّلاَمَهُ مِنَ الشَّیْطَانِ»(۲۷)؛ (ذکر خداوند سرمایه هر فرد با ایمان و سود آن، سالم ماندن از وسوسههاى شیطان است».
ذکر خداوند بیمارى هاى قلب و روح را درمان مى کند
همان گونه که در دعاى کمیل آمده است: «یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَذِکْرُهُ شِفَاء»؛ (اى کسى که نام او دوا و یاد او شفاست).
ذکر خداوند انسان را محبوب پروردگار مى کند.
رسول خدا(صل الله علیه و آله) مى فرماید: «مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللَّهِ أَحَبَّهُ اللَّهُ».
ذکر خداوند انسان را بهشتى مى کند.
پرسمان -مکارم