
یتیمنوازی پیامبر اسلام , بعد از رحلت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله او بر سر خود خاک می ریخت و فریاد میزد: وا ابتاه امروز من یتیم شدم .
یتیمنوازی پیامبر اسلام
یتیمنوازی پیامبر اسلام , روزی پیامبر دختر یکی از شهدای احد را دید که در کوچه نشسته و گریه میکند.
پیامبر کنار دخترک روی خاک نشست و او را در آغوش گرفت و پرسید…
یتیمنوازی پیامبر اسلام؛ من از امروز پدرت و دخترم فاطمه خواهر توست
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله همراه اصحاب از کوچه های مدینه عبور می کردند،
در یکی از کوچه ها چند کودک مشغول بازی بودند و در کنار آنها کودکی خود را روی زمین می
کشید و گریه می کرد.
حضرت متوجه آن کودک شده، پهلوی او روی زمین نشستند، سپس آن طفل را از زمین بلند کرده و علت
گریه او را جویا شدند، کودک گفت: من پسر رفاعه انصاری هستم، پدرم در جنگ احد کشته شد.
خواهری داشتم که ازدواج کرد و مادرم نیز شوهر کرد و مرا از خود راند.
اکنون بی کس و تنها مانده ام.
بچه ها مرا سرزنش می کنند و به بازی نمی گیرند.
حضرت بسیار ناراحت شده و اشک از چشمانش جاری گردید و سپس او را روی زانوی خود نشانید و فرمود:
ناراحت مباش، من از ام روز پدر تو و دخترم فاطمه خواهر توست.
کودک شادمان شد و برخاست و فریاد زد: ای بچه ها، دیگر مرا سرزنش نکنید که پدرم از پدرهای شما
بهتر است.
آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله دست او را گرفت و به خانه دخترشان فاطمه سلام الله بردند و
گفتند: دخترم! این کودک فرزند ما و برادر توست.
از او نگهداری کن.
فاطمه نیز جامه ای پاکیزه بر او نشاند.
سرش را روغن زد و ظرف خرمایی پیش روی او گذاشت و فرمود: حسن و حسینم بیایید و با
هم غذا بخورید.
بعد از رحلت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله او بر سر خود خاک می ریخت و فریاد
میزد: وا ابتاه امروز من یتیم شدم و همۀ مردم از سوز او می گریستند.
(اخلاق اسلامی-ص۳۰- سید مهدی شمس الدین) باشگاه خبرنگاران جوان