
وسوسه شیطان سلسله مقالات شیطانشناسی، که با عنوان «شناختنامه شیطان»، هر از چندگاه، به محضر عزیز بازدیدکنندگان این پنجره نورانی، پیشکش میشود، تلاش دارد تا به ترسیم خطوط و زوایای پیدا و پنهان چهره پلید شیطان از منظر قرآن و روایات بنشیند. چنانکه میدانید در داستان خلقت نیای بزرگ ما، حضرت آدم(ع)، شیطان از سجده […]
وسوسه شیطان
سلسله مقالات شیطانشناسی، که با عنوان «شناختنامه شیطان»، هر از چندگاه، به محضر عزیز بازدیدکنندگان این پنجره نورانی، پیشکش میشود،
تلاش دارد تا به ترسیم خطوط و زوایای پیدا و پنهان چهره پلید شیطان از منظر قرآن و روایات بنشیند.
چنانکه میدانید در داستان خلقت نیای بزرگ ما، حضرت آدم(ع)، شیطان از سجده بر حضرتش سرتابید.
در نتیجه از قاف قله قرب خدا به حضیض عالم دنیا فرو غلطید.
پیش از هبوط اما از صحنه گردان گیتی خواست تا قدرت و مکنتی بدو بخشد تا بتواند از گرده ابنای
آدم (ع) انتقام کشد.
از آن روز تا امروز، این گرگ ایمانخوار به هر ابزاری که بتواند او رو بدین هدف شوم برساند، دست می یازد؛ تسویل یا تزیین و الخ. اما مهمترین ابزار کار شیطان، وسوسه است که دامی است بسیار مخوف و گاه نامرئی.
او دائم بر فراز قلب آدمی چرخ می زند و پرواز می کند تا در یک فرصت مغتنم، باند مناسب
برای فرود بیابد آنگاه آنقدر در گوش قلب آدمی، می دمد تا عنان اختیارش را بدست گیرد.
آن وقت است که هر کجا بخواهد می کشد و می تازد.
قرآن این واقعیت را بیان کرده و از وصف طائف برای شیطان استفاده می کند: إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ
طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون (اعراف/۲۱).
براستی با این همه دام های گسترده و رنگ رنگ شیطان، چگونه می توان در مصاف با او که تجربه
چندین هزارساله در گمراهی آدمیان دارد، پیروز شد؟ آن هم نبردگاه خطرخیزی که حتی خدا در فرجامین سوره حبل متینش،
به رسول امینش خطاب می کند که به سه دستگیره بزرگ من (سه صفت ربوبیت، ملوکیت و الوهیت)، پناهنده شو.
تا بتوانی از شر و کیدش ایمن شوی: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ/ مَلِکِ النَّاسِ/ إِلَهِ النَّاسِ/ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(ناس/۱-۴)
اما بشنوید از شیخ صدوق، این بزرگمحدث جهان اسلام که در امالی شریفش آورده است:وقتى آیه ” وَ الَّذِینَ إِذا
فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ”، نازل شد ابلیس به بالاى کوهى در مکه رفت که آن
را کوه” ثویر” مى نامند .
و به بلندترین آوازش عفریت هاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسیدند اى بزرگ ما مگر چه
شده که ما را نزد خود خواندى؟ گفت: این آیه نازل شده، کدامیک از شما است که اثر آن را
خنثى سازد، عفریتى از شیطانها برخاست و گفت: من از این راه آن را خنثى مى کنم.
شیطان گفت: نه، این کار از تو بر نمى آید.
عفریتى دیگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و مثل آن پاسخ را شنید.
در درون جان همه، زمینه الهام و وحی هست. اما بستگی دارد به اینکه گیرنده قلبش را به کدامین سو بچرخاند، فرشته یا اهریمن
وسواس خناس گفت: این کار را به من واگذار، پرسید از چه راهى آن را خنثى خواهى کرد؟ گفت: به
آنان وعده مى دهم، آرزومندشان مى کنم تا مرتکب خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را
از یادشان مى برم.
شیطان گفت: آرى تو، به درد این کار مى خورى، و او را موکل بر این ماموریت کرد، تا روز
قیامت «۱»
امام صادق علیه السلام فرمود: «ما من قلب الاّ و له اذنان علی احداهما ملک مرشد و علی
الاخری شیطان مفتّن هذا یأمره و هذا یزجره: الشّیطان یأمره بالمعاصی و الملک یزجره عنها هو قول الله عزّوجّل عن
الیمین و عن الشّمال قعید، ما یلفظ من قولٍ الاّ لدیه رقیب عتید.(۲)
هیچ قلبی نیست مگر آنکه دارای دو
گوش است که بر یکی از آن دو، فرشته ای راهنما و بر دیگری شیطانی فتنه گر قرار دارد.
این (شیطان) او را امر می کند و آن (فرشته) او را پرهیز می دهد.
شیطان او را به گناه امر می کند و فرشته او را از ارتکاب آن برحذر می دارد و این
همان فرموده ی خدای عزّوجّل است که فرمود: «در طرف راست و چپ نشسته اند، [آدمی] سخن نمی گوید، مگر
آنکه نزد او مراقبی آماده است».
آری! در درون جان همه، زمینه الهام و وحی هست.
اما بستگی دارد به اینکه گیرنده قلبش را به کدامین سو بچرخاند، فرشته یا اهریمن.
براستی راه مصون ماندن از وساوس شیطان چیست؟استاد جوادی عاملی، مفسر فرزانه قرآن در این باره رهنمودی دارند که به
گوش جان می نیوشیم:”در جریان آماده بودن برای سفر آخرت در بیانات نورانی امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) آمده است که وجود
مبارک حضرت، هر شب بعد از نماز عشاء قبل از اینکه جمعیت از مسجد متفرّق بشوند با صدای رسا که
همه بشنوند می فرمود: «تَجهزّوا رَحِمَکُمُ الله» آقایان بارهایتان را ببندید آماده باشید.[خود را برای سفر آخرت آماده کنید].
اگر مطلب علمی را انسان یک بار گفت بار دوم خسته کننده است، برای اینکه طرف مقابل آن را می
فهمد، اما موعظه و نصیحت را هر وقت هم که انسان بازگو کند جا دارد، برای اینکه از آن طرف
وسوسه دائمی است.
مگر شیطان یک بار وسوسه می کند؟ مگر این شورش قلب یک بار است؟ (الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ* مِنَ
الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ) وسوسه شیطان هر روز هست.
اگر وسوسه هر روز هست اگر دام شیطان هر روز هست، موعظه هم باید هر روز باشد.اگر کسی دستش زخم
بود و مرتب روی این زخم مگس بنشیند، پشه بنشیند، هر روز باید ضدّعفونی کند نباید بگوید دیروز ضد عفونی
را انجام دادم و دیگر کافی است، این ﴿یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ﴾ هر روز هست.
مگر می شود که شیطان ما را رها کند؟ وقتی وسوسه هر روز شد خب درمانش هم باید هر روز
باشد و درمانش هم موعظه است، درمانش تزکیه است.
لذا وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) هر شب بعد از نماز عشاء وقتی نمازگزارها می خواستند از مسجد متفرّق
بشوند می فرمود آقایان آماده باشید نه بیراهه بروید، نه راه کسی را ببندید.”