کلا افراد دو گروه هستند در دین که یه عده کافر و مقصر می باشند یعنی با هزار دلیل باز هم راه خودشان را میروند و لی گروه دوم افرادی هستند که واقعا از دین و قران بی اطلاع اند که ان ها در دین و آیین خود اهل نجات هستند.
ما در پیرامون خود با افرادی اشنا هستیم که مسلمان و یا حتی شیعه هم نیستند ولی ظاهر و باطن ان ها افرادی هستند که بسیار از لحاظ کرداری عالی ان و افرادی خوش قلبی هم هستند. بسیاری هم چیزهایی اختراع کرده اند که کمک جامعه هم بوده است . در کل کسانیکه که واقعا به حقانیت دین پی برده اند و از روی لجبازی راه خود را پیش گرفتند درگیر عذاب الهی خواهند شد. محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی را در نیک صالحی ببینید.
محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی
در مورد قیامت و محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی لازم است گذرا اموری را متذکر شویم،
بدین شرح:
۱ – دین حق در هر زمانی یکی بیش، نیست، بنابر این معنا ندارد بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)و با توجه به خاتمیت آن حضرت، دینی غیر از اسلام مورد قبول درگاه خداوندی باشد (و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه) (۱)
۲ – رستگاری در جهان آخرت به دو چیز (عمل صالح و اعتقاد راستین به خدا) وابسته است.اگر فردی از عمل پسندیده بهرهمند باشد و نسبت به مبدأ و قیامت باوری درست داشته باشد و به تعبیرقرآن از قلبی سلیم بهرهمند باشد، در قیامت رستگار میگردد.”یوم لا ینفع مال و لا بنون إلّا من أتی اللَّه بقلب سلیم”.(۲)
۳ – در جهان بینی اسلامی این باور آمده است که خداوند با بندگانش به عدل حکم میکند و به متقضای آن عذاب الهی بعد از اتمامحجت است، یعنی خداوند حکیم و عادل بعد از آن که راه حق را برای انسانها تبیین نمود (توسط حجتهای باطن و ظاهری) آن گاه آنان را به حساب و کتاب عمل فرا می خواند.(ماکنا معذّبین حتی نبعث رسولاً)به مقتضای این آیه کسانی که حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دین حق را بشناسند و در نتوانستن تقصیری نداشتند، از این جهت مشمول عذاب الهی قرار نمیگیرند.
۴ – در فرهنگ اسلامی کفر چند معنا دارد که یکی از آنها عناد و انکار حقایق است و این در قیامت باعث عقوبت میگردد، نه کفری که از روی نادانی و از قصور و استضعاف فکری باشد که در
این صورت ممکن است مشمول رحمت الهی قرار گیرد.(۴)
۵ – هر فعلی دو جنبه دارد: یکی از جهتوجود خارجی آن و دیگری از جهت وجود داخلی یا انگیزه فاعل و نیّت.فعلی که از هر دو جهت خوب و ارزشمند باشد، یعنی هم از حُسن فعلی بهرهمند باشد(مانند خدمت به مردم)و هم از حُسن فاعلی (یعنی با انگیزه الهی و به خاطر خدمت به مردم)، چنین فعلی آدمی را درقیامت رستگار میکند.حال اگر عملی از غیر مسلمان از حُسن فعلی و حُسن فاعلی بهرهمند باشد، به مقتضای حکم عقل و روایاتاسلامی احتمال نجات در این گونه افراد وجود دارد.(۵)
۶ – یک سری امور ممکن است اعمال پسندیده را نابودکند که از آنها به “حبط اعمال” یا آفت اعمال یاد میشود، ممکن است غیر مسلمان کار خوبی انجام دهدو در پی حق باشد، ولی بعد از آن با ارتکاب یک سری امور، اعمال خوب گذشتهاش را نابود کند.(۶)با بیان این امور میگوییم: اگر بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) غیر مسلمان (اعم ازیهودیان، مسیحیان و دیگران) که:
اولاً: در پی شناخت و یافتن دین حق برآیند، نه در پی انکار و عناد،و بدون این که تقصیری داشته باشند، نتوانند به حقانیت دین اسلام نایل گردند،
ثانیاً: با شناختی که به حقانیت دینشان دارند، حال دینشان دین حضرت مسیح باشد یا دین حضرت عیسی و یا غیر آن به دستورهای آن نیزپای بند باشند،
ثالثاً کارهایی که انجام میدهند، هم از حسن فعلی بهرهمند باشند و هم از حسن فاعلی،
رابعاً:بعد از آن کارهای نیکشان به آفتها (؛ یعنی حبط اعمال) دچار نشده باشد: در این صورت این گونه افرادکه به تعبیر شهید مطهری مسلمان فطری هستند) (۷) بعید نیست در آخرت در زمره نجات یافتگان از دوزخ قرار گیرند.این به مقتضای عدل و حکمت خداوندی است که روایات اسلامی این سخن را تصدیق میکند(۸)
شهید مطهری در این باره میگویند: “اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و اودر این باره بی تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمیسازد، او اهل نجات از دوزخ است” (۹) نیزگفته است:
“به نظر من اگر افرادی یافت شوند که نیکی به انسانهای دیگر و حتی نیکی به یک جانداراعم از انسان یا حیوان را بدون هیچ چشم انتظاری انجام دهند و حتی در عمق وجدان خود از آنجهت خدمت نکنند که چهره خود را در آیینه وجود محرومین میبینند، یعنی ترس از این که روزی چنین سرنوشتیداشته باشند، عامل محرک آنها نباشد، بلکه طوری انگیزه احسان و خدمت در آنها قوی باشد که اگر بدانند هیچ گونه سودی عاید آنها نمیشود، حتی یک نفر هم از کار آنها آگاه نمیگردد و احدی به آنها یک “بارکاللَّه” هم نخواهد گفت، باز هم آن کار خیر را انجام میدهند و تحت تأثیر عادت و امثال آن هم نباشد، باید گفت:
در عمق ضمیر این انسانها نوری از معرفت خداوند هست و به فرض این که به زبانانکار کنند، در عمق ضمیر اقرار دارد، افکارشان در واقع و نفس الامر انکار یک موهومی است که آن را
به جای خدا تصور کردهاند و یا انکار یک موهوم دیگری است که آن را به جای بازگشت به خداو قیامت تصور کردهاند ،نه انکار خداو معاد واقعی…بنابر این بعید نیست که این گونه کسان واقعاً و عملاً در زمره اهل کفر محشور نگردند، هر چند لساناً منکر شمرده میشود، واللَّه اعلم”(۱۰)
پرسمان