در این مطلب به فرق میان ذکر گفتن با زبان و در دل گذراندن و سایر آثار ذکر پرداخته ایم.
در زبان عربی ذکر یعنی حمد خدا و پاک دانستن او و همچنین منزه کردن او از هر عیبی و یگانه دانستن خداوندهمچنین ذکر به معنای به خاطر سپردن نیز می باشد. ذکر گفتن آثار زیادی دارد که در ادامه به آن پرداخته ایم.در این مطلب همراه با Niksalehi شوید زیرا درباره فرق گفتن ذکر با زبان و گذراندن در دل پرداخته ایم.
گفتن ذکر با زبان
اصل ذکر در واقع همان ذکر قلبی است، اینکه انسان قلباً به یاد خداوند باشد آثارش هم در اعمال انسان
ظاهر میشود.
وقتی که گناهی پیش میآید انسان با یاد خدا از آن گناه منصرف میشود.
این ذکر عملی و واقعی و درونی میباشد.
یا با یاد خدا، حالت شکر و سپاس و حالت عبادت دارد.
پس اصل ذکر در واقع همان ذکر قلبی و درونی میباشد و اینکه انسان به زبان ذکر میگوید در واقع
میخواهد آنچه که در قلب میباشد با زبان بیان کند.
وقتی میگوید: اللّه اکبر، یعنی من قلباً باور دارم که خداوند بزرگتر از آن است که توصیف شود.
حالا آن باور قلبی را با زبان هم بیان میکنم و لذا به این اذکار معمولاً ورد میگویند به جای
ذکر؛ ولی این هم بخشی از ذکر میباشد.
اینکه سؤال کردند آیا آن هم ذکر میباشد؟ جوابش مثبت است.
به ذکر قلبی هم ذکر میگویند و در واقع ذکر اصلی همان است، این ورد هم در واقع بیانگر همان
ذکر میباشد و تجلی آن ذکر است.
و این نکته را هم باید توجه کرد که به هر حال کسی
که مشغول ورد گفتن میباشد، خواهی نخواهی کمی توجه دارد.
به این صورت نمیباشد که انسان مطلقاً غافل باشد و بالمرّه بیتوجه ورد بگوید.
بنابراین کسی که با زبان مشغول ورد میباشد اجمالاً مشغول ذکر هم میباشد.
آیا قرائت قرآن ذکر است
قرآن نیز ذکر میباشد که در خود قرآنهم اشاره شده ولی به این صورت نمیباشد که با مطالعه و گذراندن
در قلب آثارآن هویدا شود.
بنابراین قرائت قرآن با مطالعه کردن حاصل نمیشود.
البته خود مطالعه کردن قرآن هم نوعی ذکر میباشد و انسان هنگامی که کلام خداوند را میخواند به یاد خداوند
میافتد اما اسم آن تلاوت یا قرائت قرآن نمیباشد کهخود قرائت آداب و رسومی دارد که باید رعایت شود.
راجع به ذیل پرسش باید گفت: هرچند از آداب دعا، تسبیح و تقدیس الهی را قبل از دعا گفتن و
همچنین خواسته را بر زبان آوردن است، اما هیچ کدام ازاین امور شرط استجابت نیست که بدون آنها امکان
اجابت دعا نباشد.
بد نیست درباره ذکر با زبان گفتن بیشتر بدانید
چرا باید ذکر گفت؟(نیاز به ذکر)
ذکر و یاد خداوند پاسخگوی ندای فطرت است، چرا که فطرت انسان با عشق به خداوند سرشته شده است. آدمی به دنبال علم قدرت، حیات و کمال مطلق است، اما در مصداق گاهی دچار اشتباه می شود و دیگری را موقتاً محبوب خویش قرار می دهد، لیکن همه این تلاش ها برای یافتن حقیقت وجود خویش و شناخت منبع هستی است تا هم شکر او را بجای آورده باشد و منعم واقعی را بشناسد و هم با ذکر و یاد او خود را در جریان فیض او قرار دهد و خویشتن را از نقایص برهاند.
انسان می داند که بدون ذکر و یاد خداوند حیات معنوی ندارد، همچنانکه ماهی بودن آب و انسان بدون اکسیژن حیات جسمانی ندارد. انسان بدون حیات معنوی و ذکر، همچون مرده متحرک است، لذا حیات خویش را در ارتباط با خداوند جستجو می کند.
روشنى دل از آثار ذکرگفتن
خداوند؛ ذکر خویش را موجب نورانى شدن و بیدارى دلها مى داند. امام على (ع) توصیه اش به امام حسن مجتبى (ع) در نامهاى که به فرزندش نوشته؛ این است که بیش از هرچیز به آبادانى دل خویش بپرداز: “فانى اوصیک بتقوى الله – اى بنى- و لزوم امره و عماره قلبک بذکره…”؛ پسرم! تو را به تقوا و التزام به فرمان خدا، آباد کردن قلب و روح با ذکر او و چنگ زدن به ریسمان الاهى توصیه می کنم… .
یکى از مؤثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیاى دوباره آن، پناه بردن به ذکر خداست؛ ذکر حق نور است و مداومت در آن، قلب را از تاریکى و ناامیدى و قساوت نجات میدهد، و گرمى و نشاط تازه در آن میدمد. این ثمره ذکر را حضرت على (ع) این گونه بیان میکند: “ان الله تعالى جعل الذکر جلاءً للقلوب تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده…؛ خداوند متعال یاد خویش را جلاى قلب ها قرار داده که در اثر آن گوش، پس از سنگینى میشنود و چشم پس از کمسویى میبیند و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنى منقاد و رام میگردد.
شمیم -باشگاه خبرنگاران جوان