امام حسین درست است در واقعه عاشورا سپاه خیلی کمی داشت ولی همان تعداد اندک اندازه چندین نفر جنگیدند و از امام حمایت نمودند
امام حسین (ع) یاران بسیار باوفایی داشتند که در رکاب ایشان تا پای جان جنگیدند و جان خهود را فدای امام و خانواده ایشان کردند. یکی از این افراد حبیب بن مظاهر بود که درباره آن میخواهیم با شما صحبت کنیم. در ادامه در نیک صالحی درباره رشادت های این شخص بیشتر توضیح می دهیم.
ماجرای شهادت حبیب بن مظاهر
چهره حبیب از آغاز نهضت حسینی تا شهادت
بعد از شهادت امام حسین(ع) شیعیان به امام حسین نامه نوشته، آن حضرت را به قیام علیه معاویه دعوت کردند،
نخستین نامه در خانه «سلیمان بن مریم خزاعی » – که از شیعیان مخلص بود – نوشته شد.
این دعوتنامه با امضای چهار تن از بزرگان کوفه، توسط «عبدالله بن مسمع همدانی » و «عبدالله بن وال »
به مکه ارسال شد; که «حبیب بن ظاهر» یکی از امضاکنندگان این نامه بود.
بنابراین می بینیم که حبیب، از همان اول فعالیت خود را برای این نهضت الهی شروع می کند، و
همراه «مسلم بن عوسجه » که به طور پنهانی در کوفه برای «مسلم بن عقیل » از مردم بیعت می
گرفتند; و در این راه از هیچ اقدامی کوتاهی نمی کردند.
حبیب بن مظاهر این پیرمرد عارف و آگاه، مصمم بود که به هر قیمتی شده، خود را به کاروان
کربلا برساند; شب به راه می افتاد و روز استراحت می کرد تا در بند ماموران «ابن زیاد» اسیر نشود.
سرانجام روز هفتم ماه محرم، در کربلا، به کاروان امام حسین(ع) پیوست
به محض رسیدن به کربلا، مجددا وفاداری خود را نسبت به امام(ع) در میدان عمل به نمایش می گذارد.
همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد: «در این نزدیکی، قبیله
ای از «بنی اسد» هستند، اگر اجازه دهید پیش آن ها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید
خداوند هدایتشان کند.» بعد از اینکه حضرت اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت
و موعظه کرد.
شهادت حبیب بن مظاهر
او، عاشق شهادت بود.
دلش برای شهادت می طپید.
شب عاشورا را به عبادت و مناجات با معبود خویش مشغول بود، و لحظه شماری می کرد تا روز عاشورا
فرا رسد و در رکاب مولا و سرور خویش، شربت شهادت را بنوشد.
بالاخره، نوبت جان فشانی فرا رسید.
آن مجاهد پیر و عاشق که روحیه ای جوان و شاداب داشت; با شمشیری بران به میان سپاه دشمن نفوذ
کرده، آنان را از دم تیغ می گذراند.
و این گونه رجز می خواند:
«من حبیب، پسر مظاهر، زمانی که آتش جنگ برافروخته شود، یکه سوار میدان جنگم،
شما گرچه از نظر نیرو و نفر از ما بیشترید، لیکن ما از شما مقاومتر و وفادارتریم، حجت و دلیل
ما برتر، منطق ما آشکارتر است و از شما پرهیزکارتر و استوارتریم.» (۱۵)
حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد
همچون یک قهرمان شمشیر می زد، و ۶۲ نفر از افراد دشمن را به درک واصل کرد.
تشنگی و خستگی بر او چیره شده بود، ناگهان، در این هنگام «بدیل بن مریم عقفانی » به او حمله
کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با سر نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از
اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد.
سپس «بدیل بن مریم » سر مطهرش را از تن جدا کرد.
سختی شهادت حبیب بن مظاهر برای امام
شهادت این پیر عاشق، بر یاران امام(ع) و خود امام(ع) بسیار گران بود.
حضرت خود را به بالین او رسانید.
چنان شهادت «حبیب » در امام اثر گذاشته بود که فرمود:
«احتسب نفسی و حماه اصحابی »: پاداش خود و
یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار می برم.
ای حبیب! مردی با فضیلت بودی که در یک شب قرآن را ختم می کردی.
سرانجام «حبیب بن مظاهر اسدی » یار باوفای اباعبدالله الحسین(ع) در سن ۷۵ سالگی، در تاریخ دهم محرم الحرام،
سال ۶۱ هجری قمری، در سرزمین مقدس کربلا به فیض شهادت نائل آمد.خاتمه
تاریخ، معلم انسان هاست، بنابراین نباید تنها
به مطالعه تاریخ بماهو تاریخ اکتفا کرد، بلکه باید از مطالعه زندگی بزرگان درس گرفته و آن را به کار
بست.
درسی که از تاریخ زندگی این صحابی و یار دلاور امام حسین(ع) می توان گرفت در چند سظر به طور
خلاصه بیان می کنم:
چرا افرادی همانند «حبیب » تا آخرین قطره خون از حریم ولایت دفاع می کنند و
تمام هستی خود را، در راه هدفشان، نثار می نمایند؟ علت این است که:
«افراد امثال حبیب، عاشق حقیقی و
واقعی اهل بیت (علیهم السلام) بوده اند، اراده آنها تنها زبانی نبود; بلکه سعی می کردند در عقیده و افکار،
اخلاق، بینش سیاسی، زندگی فردی و اجتماعی به گونه ای رفتار نمایند که ائمه (علیهم السلام) دستور داده اند.
خداوند ما را جزء دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) قرار دهد.»
بد نیست درباره حبیب بن مظاهر اسدی بیشتر بدانید
یکى از ستارگان فروزانى که در روز عاشورا، بر گِرد خورشید کربلا، حسین بن على علیه السلام پروانهوار چرخید و جان خود را فداى مولایش کرد، حبیب بن مظاهر اسدى است. براى الهامگیرى ازایمان و حیات و جهاد و شهادت اسوههاى فضیلت و الگوهاى دیندارى و تعهد، در این شماره با شخصیت والاى این شهید عاشورایى آشنا مىشویم.
سابقه نورانى
طایفه «بنىاسد» افتخارات فراوانى داشت و افراد آن، خوشنام و خدمتگزار پیامبر و اهل بیت بودند. «حبیب»، از این طایفه بود. سال تولد او را یک سال پیش از بعثت نوشتهاند. بنابراین سالهایى که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مکه دعوت خویش را آغاز کرد، او کودکى بیش نبود. و زمانى که آن حضرت حاکم مسلمانان بود و در مسند قدرت و حکومت قرار داشت، وى ایام جوانى خود را مىگذراند.
پس از هجرت حضرت رسول به مدینه، او به حضور پیامبر رسید، اسلام را فراگرفت و حکمتهاى متعالى دین و معارف قرآنى را از زبان آن حضرت شنید و آموخت و توفیق آن را یافت که در شمار اصحاب پیامبر قرار گیرد و احادیثى را که از محمد امین صلی الله علیه و آله مىشنید، براى دیگران هم روایت کند.اما بیشترین بهره معنوى را از حضور امیرالمومنین و امام حسن و امام حسینعلیهمالسلام برد که در ادامه اشاره خواهد شد.
درباره حبیب بن مظاهر اسدی
رسول خدا صلی الله علیه و آله به وى علاقه داشت. آن حضرت چون مىدید او با حسین بن على علیه السلام مأنوس و همبازى است، پیشانىاش را بوسید و فرمود: «فانا احبّه لحبّه لولدى الحسین؛ من او را دوست دارم، زیرا فرزندم حسین علیه السلام را دوست دارد».
برخى از تاریخ نگاران، او را از تابعین (نسل دوم مسلمانان پس از پیامبر) بشمار آوردهاند و در زمره اصحاب رسول خدا از او یاد نکردهاند،ولى به هر حال چهره پرفروغ و معنوى وى نشان مىدهد که فرزانگى و فروزندگى خود را از دودمان رسالت به ارمغان برده و زندگى پربارش که به حماسه شهادت ختم شد، در سایه تعالیم قرآن و عترت شکل گرفته است.
معنویت حبیب
حبیب بن مظاهر، علاوه بر آن که سیمایى جذاب و جمالى شایسته داشت، از کمال معنوى هم برخوردار بود. او را از حافظان قرآن نام بردهاند. وى شبها پس از نماز عشاء تا صبح، قرآن را ختم مىکرد. این نقل، گواه تهجد و شب زندهدارى و الفت او با حضرت معبود بود.
حوزه و اهل بیت