با ایجاد واقعه ی کربلا یزیدیان سعی داشتند هدف امام حسین را نابود کنند و به همه اعلام کنند که ایشان فقط برای منافع دنیوی این کار را کردند ولی رسالت اهل بیت امام در مقابل همه این مخالفت ها ایستادند و عاشورا را زنده نگه داشتند .
هدف امام حسین از قیام خود امر به معروف و نهی از منکر بوده است و برای اینکه اسلام نابود نشود حاضر شد خود و خانواده اش را فدای اسلام کنند . اهل بیت ایشان نقش پر رنگی در رسوایی دستگاه جائر و ستمکار یزید و یزیدیان شد. پس از دلایلی که امام حسین اهل بیت خود را به این سفربرد به دلیل رسالت آنان بعد از حادثه عاشوراست .رسالت اهلبیت امام حسین را در نیک صالحی ببینید.
رسالت اهلبیت امام حسین
نقش اهل بیت امام حسین (علیهم السلام)در زنده نگه داشتن اسلام و عاشورابا توجه به این که افراد مختلف به امام حسین(علیه السلام)می گفتند:سرنوشت شما مشخص است چرا خانواده خود را به کُشتن می دهید و آنها را به دست گرگان می سپارید که دچار عذاب و مصیبت شوند.امام حسین(علیه السلام)فرمودند:این دستورالهی و خواست خداوند است.خواست خداوند به این معنا است که اگر مُبَلّغ و تبلیغ کن نهضت امام حسین(علیه السلام)نباشدبه مطلبی که بارها شنیدیم اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند می رسیدیم و اگر امام سجاد(علیه السلام)نبود
تمام زحمات سیدالشهداء(علیه السلام)به هدر می رفت.
امام با توجه به نقش بسیار مهمی که در جهت اصلاح و زنده کردن اسلام و اُمت جدشان برداشتند ومی خواستند گژی ها و انحرافات را برطرف کند و راه خداوند را به همه نشان دهد و مردم را
به اسلام و پیامبر(صلی لله علیه و آله و سلم)دعوت کند.خداوند تبارک و تعالی زمینه را طوری طراحی کرد که اهل بیت امام حسین (علیه السلام)در دل دشمن قراربگیرند، روشنگری کنند و تمام شبهاتی که دشمنان در این مدت به وجود آورده بودند از بین ببرند.
بازتاب سخنان امام حسین علیه السلام
تبلیغات سنگینی که در طول مدت حاکمیت طاغوت بزرگ یعنی فرعون آن زمان یعنی معاویه و یزید برنامه ریزیکردند از اسلام چیزی نماند بود و علاوه بر آن تبلیغات سنگینی که علیه امام حسین(علیه السلام)راه اندازی کردند وگفتند خارجی است.خارجی به این معنا نیست که از کشور دیگری آمده است خارجی یعنی خروج بر امام حق وقیام علیه دولت حق یعنی می گفتند:امام حسین(علیه السلام)شخصی است که علیه دولت قانونی و الهی یزید قیام کرده ومی گفتند وقتی کسی علیه دولت اسلام قیام کند و بخواهد دولت اسلام را سرنگون کند وظیفه دولت اسلام این است که با او مقابله کند.علمای بزرگ اسلام و فقهای آن زمان فتوا نوشتند و تبلیغات سوء کردند که:امام حسین(علیهالسلام)بر علیه دولت حق قیام کرده و مُرتد شده، هر کس علیه دولت حق قیام کند جزای او مرگ است.
آنهااین کار خود ر ا تا بعدازظهر عاشورا انجام دادند.در این میان چه کسی باید روشنگری و مباحث را روشنمی کرد و می گفت اینان غاصب هستند و بویی از اسلام نبرده اند،آنها هستند که راه سیدالشهداء(علیه السلام)را غضب،احکام اسلامی را دگرگون و حکومت اسلامی را تبدیل به حکومت سلطنتی کرده اند.امام باید از طرف خداوند تعیین شودنه از طریق وراثت.امام باید شایستگی،دین شناسی و عدالت داشته باشد تا احکام خداوند را اجرا کند نه این که خودش عامل فساد،تباهی، گناه و تبعیض باشد.
تلاش یزید برای فراموشی احکام دین و اهل بیت پیغمبراز بعدازظهر عاشورا یکی از راههایی که وسیله ای برای معرفی امام حسین(علیه السلام)شد عزاداری و گریه بود.از همان لحظهکه حضرت زینب(سلام الله علیها)بدنهای سر بریده شهداء را دید به قدری عزاداری کرد که تمام لشکر گریه کردند.حضرت زینب(سلامالله علیها)وجدانهای خفته را بیدار کردند و سخنرانی های مفصلی در مسیر راه انجام داد.با تبلیغاتی که یزیدیان کرده بودندهنگام ورود اهل بیت امام حسین (علیه السلام)به کوفه مردم آنها را نمی شناختند عبیدالله ده هزار نفر نیروی مسلح قرار داده بود و گفت کسی حق ندارد مسلح بیرون آید بعد اعلام کرد:سر خارجی ها، زنان و فرزندانآنها که اسیر شده اند می آورند مردم بیائید پیروزی یزید را ببینید و جشن بگیرید.
ضرورت حضور اهلبیت امام حسین(ع) در کربلا
شخصی از حضرت زینب(سلام الله علیها)سؤال کرد:شما از کدام اسیران هستید؟حضرت زینب(سلام الله علیها)فرمود:ما از اسیران آل محمد هستیم.مردم با شنیدن این جواب ناراحت شدندو به فرزندان اسیر نان و آب دادند اما حضرت زینب(سلام الله علیها)فریاد زدند مگر شما نمی دانید صدقه برخاندان ما حرام است ما ذریه پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)هستیم بعد نانها را گرفتند و نگذاشتند بچه ها بخورند.بچه ها هم می گفتند:عمه ام فتوا داده صدقه بر ما حرام است،ما نمی خوریم.
مردم کوفه از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)و امام حسین(علیه السلام) آشنایی داشتند اما مردم شام هیچ آشنایی از اسلام نداشتند واسلام را فقط در معاویه می دیدند دشمنان به قدری علیه ائمه تبلیغات سوء کرده بودند که مردم شام بهجای این که بر ابلیس لعن کنند، لعن بر علی(علیه السلام)می کردند،هر خطیبی می خواست سخنرانی کند به جای اینکه بر دشمنان پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)لعن کند، لعن بر علی(علیه السلام)می کرد.
در آن زمان بچه هارا با بغض علی(علیه السلام)بزرگ می کردند.به خانه های شامی برّه می داند وقتی مردم آنها را چاق می کردند،حکومت برّه ها را می گرفت و می گفت:برّه ها را معاویه داده اما علی(علیه السلام)از شما گرفته است.مردم غیراز یزید و معاویه خانواده ای برای پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)نمی شناختند.تبلیغات سوء باعث شد پیرمرد شامی مقابل امام سجاد(علیه السلام)آمد و گفت:خدا را شکر می کنیم خداوند بزرگان شما راکُشت و اسلام را از شرّ شما نجات داد و فتنه شما را در دین خداوند خاموش کرد(امروزه هم دشمناز طریق ماهواره ها علیه حضرت امام(رحمه الله علیه)،مقام معظم رهبری و نظام جمهوری اسلامی تبلیغات سوء دارند و رادیوو تلویزیونها در سراسر دنیا علیه نظام نوپای حق محبّ اهل بیت(علیهم السلام)و زنده کننده یاد امام حسین(علیه السلام)تبلیغات سوءپخش می کنند)
امام به پیرمرد فرمود:قرآن خواندی؟پیرمرد گفت:بله.امام فرمود:آیه«قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى»(سوره شوری، آیه۲۳)را خواندی؟گفت:بله.امام فرمود:می دانی قربی چه کسی است؟پیرمرد گفت:نمیدانم.امام فرمود:قربی ما هستیم خداوند دستور داده قُربای پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را دوست داشته باشید ببینید باما چه کردند.باز امام فرمودند:پیرمرد آیه خمس را خوانده ای؟گفت:بله.امام فرمود:آن نیز ما هستیم.امام سؤال کردند:آیه تطهیر و معصوم بودن ائمه را خوانده ای؟گفت:بله،اینها را خواندم اما نمی دانستمقربی و اهل بیت چه کسانی هستند و گفت خدایا مرا ببخش به درگاهت توبه می کنم که خاندان اهلبیت(علیهم السلام)را نشناختم.
آثار حضور اهل بیت امام حسین (علیه السلام)در شامیزید در مسجد اموی دستور داد: ای خطیب به منبر برو و تا جایی می توانی در باب معاویه وخاندان ما صحبت کن.خطیب بالای منبر رفت و تا می توانست بر اهل بیت امام حسین (علیهم السلام)توهین کرد.امام سجاد(علیهالسلام)فرمود:وای بر تو ای گوینده!غضب خداوند را به جای رضایت خدا می خری،مردم را راضی می کنی اما خداوند از تو ناراضی است.امام فرمود:یزید می گذاری بالای این چوب ها بروم و سخنانی بگویم که هم خداوند دوست دارد وهم مردم فیض ببرند؟
یزید نگذاشت زیرا امام را می شناخت و می گفت اینها از خانواده ای هستند که ازلحظه ای به دنیا آمده اند«ذقّ العلم ذقّا»علم را با تمام وجود چشیده اند.اگر او بالای منبر برود تا مرا
رسوا نکند پایین نمی آید.به یزید گفتند یک انسان آسیب دیده که خانواده خود را از دست داده چگونه میتواند کاری انجام دهد بگذارید بالای منبر برود تا ببینیم چه می گوید.امام بالای منبر رفتند در ابتدای سخنانشان بحث توحید را مطرح کردند بعد فرمودند:من فرزند مکه،زمزم،صفا،منا و عرفات هستم و در ادامه سخنانشان پیغمبر(صلی الله علیه و آلهو سلم)،امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)و پدرشان امام حسین(علیه السلام)را معرفی کردند و با سخنانشان تبلیغات سوء دشمنان را آشکار کردند.یزید کهدانست رسوا می شود دستور داد اذان بگویند و نماز بخوانند تا مجلس را تمام کنند.
وقتی اذان به شهادت و نبوت پیامبر«اَشهَدُ انَّ مُحَمّد رَسولُ الله»رسید،امام مؤذن را قسم داد صبر کن و به یزیدفرمود:این آقایی که مؤذن تو اسمشان را باشرافت گفت جد تو است یا من؟اگر بگوئی جد خودت است که دروغگفته ای و اگر جد من است چرا پسر و نوه هایش را با لب تشنه کُشتی؟امام بلند گریه کردندکه انقلابی به پا شد.
یاس