بایگانی‌ها داستان جالب - صفحه 3 از 7 - داستان

داستان جالب

داستان بامزه:خروس

داستان بامزه:خروس

می گویند مردی ، خروسی خرید و به خانه برد.وقتی وارد شد ، همسر جوانش ،...

داستان جالب:خدا پشت پنجره ایستاده

داستان جالب:خدا پشت پنجره ایستاده

خدا پشت پنجره ایستاده جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش سالی برای دیدن پدربزرگ...

داستان آموزنده:تله موش

داستان آموزنده:تله موش

تله موش موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سر و صدا برای چیست.مرد...

داستان جالب:خودکشی

داستان جالب:خودکشی

خودکشی کالین ویلسون که امروز نویسنده ی مشهوری است،وسوسه ی خودکشی راکه در شانزده سالگی به...

داستان جالب:پول دود کباب

داستان جالب:پول دود کباب

دود کباب فقیری از کنار دکان کباب فروشی میگذشت.مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخها...

داستان جالب:درسی بزرگ از یک کودک

داستان جالب:درسی بزرگ از یک کودک

درسی بزرگ از یک کودک سال ها پیش زمانی که به عنوان داوطلب در بیمارستان استانفورد...

حکایت آموزنده:معجون آرامش

حکایت آموزنده:معجون آرامش

معجون آرامش کسری انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند...

حکایت آموزنده:دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟

حکایت آموزنده:دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟

حکایت آموزنده دل عزراییل روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به...

داستان جالب:پشت هر مرد یه زن باهوش وجود داره!

داستان جالب:پشت هر مرد یه زن باهوش وجود داره!

زن باهوش خانم باربارا والترز که از مجریان بسیار سرشناس تلویزیون های معتبر آمریکاست سالها پیش...

داستان جالب:خودکار یا مداد

داستان جالب:خودکار یا مداد

خودکار یا مداد هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضا نوردان به فضا را آغاز کرد ،...

داستان جالب:نشانه عشق

داستان جالب:نشانه عشق

نشانه عشق پسری جوان که یکی از مریدان شیفته شیوانا بود، چندین سال نزد استاد درس...

داستان جالب:مرد خوشبخت

داستان جالب:مرد خوشبخت

مرد خوشبخت پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: “نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم...

داستان قشنگ:پسرک بیسکویت فروش

داستان قشنگ:پسرک بیسکویت فروش

پسرک بیسکویت فروش خانم تورو خدا بیاین بیسکوییت بخرین ارزونه فقط پنجاه تومانزن به او مینگرد...

داستان جالب:راز زندگی

داستان جالب:راز زندگی

راز زندگی در افسانه ها آمده روزی که خداوند جهان را آفریدفرشتگان مغرب را به بارگاه...

داستان کوتاه:لعنت بر شیطان

داستان کوتاه:لعنت بر شیطان

لعنت بر شیطان گفتم: « لعنت بر شیطان »!لبخند زد.پرسیدم: «چرا می خندی؟»پاسخ داد:«از حماقت تو...

داستان جالب:خدایا شکر

داستان جالب:خدایا شکر

خدایا شکر روزی مردی خواب عجیبی دید.دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه...

داستان جالب:دزد جوانمردی

داستان جالب:دزد جوانمردی

دزد جوانمردی! اسب سواری ، مرد چلاق و افلیجی را سر راه خود دید که از...

داستان آموزنده:دریا باش

داستان آموزنده:دریا باش

دریا باش روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که بهش یه درس به...

داستان جالب:آهنگری که روحش را وقف خدا کرده بود

داستان جالب:آهنگری که روحش را وقف خدا کرده بود

آهنگر آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند.سال‌ها...

داستان جالب:خرید شوهر

داستان جالب:خرید شوهر

خرید شوهر یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی...

داستان جالب:انتخاب وزیر

داستان جالب:انتخاب وزیر

انتخاب وزیر پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند…چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند.آنان را...

داستان جالب:مادر

داستان جالب:مادر

مادر مادر من فقط یک چشم داشت.من از اون متنفر بودم…اون همیشه مایه خجالت من بوداون...

داستان جالب:رنج شیطان

داستان جالب:رنج شیطان

رنج شیطان شیطان به حضرت یحیی گفت : می خواهم تو را نصیحت کنم !حضرت یحیی...

داستان جالب:ببر مردم شناس

داستان جالب:ببر مردم شناس

ببر مردم شناس یکی بود یکی نبود.در روزگاران قدیم ببری از باغ‌وحش امریکا گریخت و به...

داستان جالب:ایمان واقعی

داستان جالب:ایمان واقعی

ایمان واقعی روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در...

داستان جالب:حضرت سلیمان (ع )

داستان جالب:حضرت سلیمان (ع )

حضرت سلیمان (ع ) روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش...

داستان جالب:کلاس فلسفه

داستان جالب:کلاس فلسفه

کلاس فلسفه پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود...

داستان جالب:یک زندگی در خطر بود

داستان جالب:یک زندگی در خطر بود

یک زندگی در خطر آبراهام لینکلن در وسط جلسه سنا بود که بچه خوکی در جوی...

داستان جالب:سه آمریکایی و سه ایرانی

داستان جالب:سه آمریکایی و سه ایرانی

سه آمریکایی و سه ایرانی سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت...

داستان جالب:لنگه کفش

داستان جالب:لنگه کفش

لنگه کفش پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت می رفتبه علت بی توجهی یک لنگه کفش...