مارس 2012 - داستان

گفت‌وگو با زنی که به اتهام کلاهبرداری به زندان افتاد

یک سال زجر کشیدم مهشید ـ م ۱۶ سال قبل وقتی ۲۲ سال داشت به اتهام مشارکت در کلاهبرداری به زندان افتاد و یک سال را در حبس گذراند.او بعد از آزادی، زندگی متفاوتی را آغاز کرد و در این سال‌ها هرگز دوباره مرتکب جرم نشد.گفت‌وگو با مهشید را بخوانید: چه طور شد که دست […]

این داستان ، غم انگیز است

از همان جلوی در می‌شد فهمید جمعیت زیادی در ساختمان است.راهروها این را بیشتر نشان می‌داد.آسانسور فقط ۴ نفر ظرفیت داشت و بیشتر آدم‌ها مجبور بودند از پله‌ها بالا و پایین بروند.یک داستان تکراری مرد هم آرام‌آرام از پله‌ها بالا رفت.به طبقه اول که رسید تعجب کرد؛ هنوز جوان بود؛ جوان و کوهنورد، اما یک […]

دو داستانک عاشقانه

داستان اول: پیرمرد پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد.در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید.عابرانی که رد می‌شدند، به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.پرستاران ابتدا زخم‌های پیرمرد را پانسمان کردند.سپس به او گفتند: «باید ازت عکس‌برداری بشه تا جایی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه».پیرمرد غمگین شد؛ گفت […]