نوامبر 2011 - داستان

جناب آقای گاو!

در یک مدرسه راهنمایی دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت می کردم و چند سالی بود که مدیر مدرسه شده بودم.قرار بود زنگ تفریح اول، پنج دقیقه دیگر نواخته شود و دانش آموزان به حیاط مدرسه بروند.هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هیاهوی دانش آموزان در حیاط و گفت وگوی همکاران در دفتر مدرسه، به […]

ماجرایی واقعی / کلاه گیس زهرآلود برای عروس

غفلت بزرگ این هفته را یک آرایشگر مرتکب و باعث مرگ یک عروس در شب ازدواجش شد.ماجرا از این قرار است که دختری جوان از اهالی استان هرمزگان برای شب عروسی خود از یک آرایشگر وقت گرفت و از او خواست برایش یک کلاه گیس آماده کند.عروس جوان در ساعت مقرر به آرایشگاه رفت و […]

پیامکی که ۱۶ میلیون تومان آب خورد

غفلت بزرگ این هفته را زنی انجام داده است که بعد از برقراری دوستی پیامکی با مردی ناشناس بیش از ۱۶ میلیون تومان به وی پرداخت کرد.این زن که اهل استان مازندران است چند وقت قبل پیامک عاشقانه‌ای را دریافت کرد.او که ارسال‌کننده پیامک را نمی‌شناخت به جای آن‌که موضوع را فراموش یا از طریق […]