دختر جوان ۲۰ ساله در روز مادر شاهد اتفاقی هولناک بود و با شجاعت تمام توانست از دست مرد شیطان صفتی که می خواست او را مورد آزار و اذیت قرار دهد فرار کند و او به پلیس شکایت کند
در ماجرای هولناک اما هوشیارانه فرار دختر جوان تهرانی از دست مرد شیطان صفت که به عنوان مسافر دختر جوان را سوار خودرویش کرده بود اما نیت شوم داشت این دختر با کمک پلیس مرد پراید سوار را در چنگال قانون گرفتار کرد تا شاید این اتفاق تلخ برای کس دیگری به وجود نیاید. هر روز اتفاقات ناگوار از این قبل در حال وقوع است و زنان و دختران بی گناهی در دام شیطان صفتان بی وجدان گرفتار می شوند. در ادامه صحبت های دختر ۲۰ ساله تهرانی درباره روز حادثه را در نیک صالحی بخوانید
فرار دختر جوان از چنگال مرد شیطان صفت
شامگاه سه شنبه ۷ اسفند ماه سال جاری دختر جوانی با حضور در کلانتری ۱۲۳ نیاوران از ماجرای فرار از دست مرد شیطان صفتی که قصد ربودن و آزار و اذیتش را داشت خبر داد.
بدین ترتیب تیمی از ماموران تجسس کلانتری ۱۲۳ نیاوران تحقیقات پلیسی خود را برای دستگیری مرد شیطان صفت
آغاز کردند و در گام نخست تحقیقات مشخص شد که دختر جوان در زمان پریدن به بیرون از خودروی
مرد جوان گوشیاش را داخل خودرو رها کرده است.
در ادامه ماموران دوربینهای مداربسته که محل بیرون پریدن دختر جوان از خودروی پراید را ثبت کرده بود مورد بررسی قرار دادند و موفق به شناسایی شماره پلاک پراید شدند.
تیم پلیسی با توجه به حساس بودن پرونده از دختر جوان خواستند تا با گوشی موبایلش تماس بگیرد که در این مرحله راننده پراید گوشی موبایل را جواب داد و با خونسردی گفت که گوشی را به دستش میرساند.
دختر جوان از ترس گوشی را قطع کرد و دیگر قادر به صحبت با مرد جوان نبود که در این
مرحله ماموران پدر دختر جوان با راننده پراید تماس گرفت و به بهانه اینکه قصد سفر دارد و به گوشی
موبایل نیاز دارد خواست تا گوشی را پس بگیرد که مرد جوان ادعا کرد قصد دارد در محل قرار
دختر ۲۰ ساله نیز حضور داشته باشد.
فرار دختر تهرانی و صبحتهای دردناک وی در کلانتری
سارا ۲۰ ساله وقتی در کلانتری ۱۲۳ نیاوران مرد شیطان صفت را دید از ترس دیگر قدرت صحبت کردن نداشت و بریده بریده میگفت که مرد شیطان صفت را از اتاق بیرون کنند.
دختر جوان بعد از اینکه راننده پراید از اتاق رییس کلانتری بیرون رفت کمی آرام شد و گفت:
من حرفهایم را میزنم تا دختران دیگری گرفتار چنین افراد بیمار و دیوانهای نشوند.
سارا در حالیکه از استرس و ترس صدایش میلرزید و اشک روی گونههایش جاری بود درباره جزئیات این پرونده شیطانی گفت: روز ۷ اسفند ماه بود، بعد از تعطیلی محل کارم در یکی از خیابانهای شمال تهران منتظر تاکسی بودم اما چون روز مادر بود و عجله داشتم به خانه بروم تصمیم گرفتم سوار خودروی شخصی شوم.
دختر ۲۰ ساله ادامه داد: یک پراید سفید که باربند هم داشت ابتدا جلوی یک مرد توقف کرد که مسیرش
با مرد مسافرکش یکی نبود و سپس جلوی پای من توقف کرد. وقتی در عقب خودرو را باز کردم
دیدم روی صندلی عقب یکسری وسایل و گل است که راننده خواست، سوار بر صندلی جلو شوم.
همه چیز عادی به نظر میرسید و وقتی سوار خودرو شدم راننده خواست تا کمربند ایمنی را ببندم، در مسیر کرایه خودرو را به راننده دادم و با توجه اینکه پول خرد داده بودم راننده از من تشکر کرد تا اینکه به مقصد که جلوی یک شیرینی فروشی بود رسیدیم.
سارا در حالیکه با یاد آوردن صحنه هولناک، صدا و دستانش میلرزید گفت: راننده شروع به دست درازی کرد
و من فریاد میزدم کمک و از مردم درخواست کمک میکردم اما راننده سرعت خودرویش را بیشتر میکرد
و با فحاشی میگفت ساکت شو. مردم به دنبالش میآمدند و راننده با سرعت حتی قصد زیرگرفتن مردم
را داشت تا اینکه در آخر مسیر که به قسمت سرازیری میرسید و دیگر کسی نمیتوانست به کمکم
بیاید از خودرو به بیرون پریدم.
دختر جوان ادامه داد: حاضرم بودم بمیرم ولی اسیر راننده شیطان صفت نشوم، راننده دستم را گرفته بود که خودم را به بیرون پرت کردم و گوشی موبایلم داخل خودرویش افتاد.
دستگیری راننده پراید متجاوز بعد از فرار دختر جوان
سارا در حالیکه از ترس ضجه میزد گفت: خیلی اتفاقی وحشتناکی بود، هنوز قیافه راننده تو ذهنم میآید حالم
بد میشود، شبها کابوس میبینم، میترسم سرکار بروم و بدون پدر و مادرم قدرت بیرون رفتن از خانه را ندارم
و شبها از ترس با جیغ و فریاد از خواب بیدار میشوم.
وی افزود: با اینکه دستگیر شده اما هنوز میترسم، میترسم از اینکه آزاد شود و به سراغم بیاید و اذیتم کند. من توانستم فرار کنم ولی دلم برای دخترانی میسوزد که نمیتوانند فرار کنند و بعد از ربودنشون هزار بلا سرشون میآورند و سلاخیشان میکنند.
سارا درباره دستگیری متهم درحالیکه از ماموران کلانتری ۱۲۳ نیاوران تشکر میکرد گفت:
بعد از بیمارستان با خانوادهام به کلانتری آمدم و گفتم که راننده خودرو یک مرد لاغر اندام ،
با موهای بلند بود و ریش داشت که در زمان فرار از دستش گوشی موبایلم داخل خودرویش جا مانده است.
وی ادامه داد: ابتدا خودم با موبایلم تماس گرفتم اما از ترس نتوانستم حرف بزنم اما در ادامه با راهنمایی سروان حسنلو ، پدرم با مرد جوان تماس گرفت و پیامک داد ، راننده میگفت که میخواهد مرا ببیند ، مرد روانی از ضجه کشیدن من لذت میبرد تا اینکه فردا همان روز وقتی به محل قرار آمد تا گوشی موبایلم را پس دهد دستگیر شد.
رکنا