در این مطلب به تاثیر خیانت بر زندگی زناشویی و درمان آثار منفی خیانت بر زندگی پرداخته ایم.
یکی از بدترین اتفاقاتی که در زندگی مشترک می تواند پیش آید خیانت یکی از زوجین است. هرفرد با خیانت طرف مقابل خود به گونه ای متفاوت برخورد می کند اما آن چه که مسلم است زندگی پس از آشکار شدن خیانت هرگز مانند قبل نخواهد شد و برای ترمیم و بهبود روابط نیاز به مشاوره و روانشناس می باشد در ادامه همراه با Niksalehi شوید تا درباره تاثیر خیانت بر زندگی زناشویی بیشتر بخوانید.
تاثیر خیانت بر زندگی زناشویی
غریزه جنسی یکی از بنیادی ترین نیروهای برانگیزاننده انسان است که موجب بقای نسل، تداوم زندگی، گرمی و صمیمیت خانواده
ها و ارتباطات انسانی گسترده خواهد شد.
این غریزه بین انسان و حیوانات مشترک است؛ اما آنچه موجب تمایز آن بین انسان و حیوان می گردد، نحوه
مهار یا به کارگیری درست و ارضای مطلوب و جامعه پسند آن است.
اگر چه عدم ارضای به موقع نیازهای جنسی و سرکوبی آن، تعارضات و آسیب های روانی را به دنبال خواهد
داشت، ارضای منطقی و مطلوب آن، با در نظرگیری موازین اخلاقی و ارزش های فرهنگی جامعه، سلامت روانی فرد، خانواده
و جامعه را تضمین می کند.
از این رو روش مدیریت و ارضای نیاز جنسی که از اساسی ترین وظایف شخصی فرد به شمار می آید،
در مراحل اولیه زندگی در خانواده شکل می گیرد و میزان سازگاری فرد را با محیط و تعاملات اجتماعی تعیین
می کند.
آن دسته انحرافات جنسی که خارج از انتظارات جامعه، ارزش ها، تعهدات اخلاقی و اصول پزشکی باشد، آسیب های روانی،
جسمانی و اجتماعی را در پی خواهد داشت و موجب سردی روابط زناشویی و بی اعتمادی می گردد.
از این رو بی شک در همه جوامع به ویژه جوامع شرقی، ازدواج بر پایه قراردادی است که در آن،
همسران متعهد می شوند نسبت به هم وفادار بمانند.
خیانت در زندگی مشترک
در این میان خیانت های زناشویی زمانی رخ می دهد که در ازدواجی که طرفین متعهد به تک همسری هستند،
یکی از آنها مخفیانه این تعهد را نقض کند.
بسیاری افراد اعم از زن یا مرد، مجرد یا متاهل، تک همسری را یک ارزش مهم ارتباطی قلمداد می کنند.
در این هنگام، اگر یکی از زوجین، این ارزش را نقض کند و به خیانت روی آورد، به شالوده زندگی
زناشویی آسیب وارد می شود، زیرا پس از برملا شدن راز خیانت، همواره این پرسش توسط فرد خیانت دیده مطرح
می شود که «آیا می توانم دوباره به همسرم اعتماد کنم؟» در این وضعیت فردی که به او خیانت شده
است، نه تنها اعتمادش نسبت به همسرش خدشه دار می شود، بلکه توانایی اش در تشخیص دروغ های او بالا
می رود.
از این رو همواره می ترسد که پس از بازگشت به وضع عادی و بهبود روابط، دوباره به او خیانت
شود که این عامل، ریشه های بی اعتمادی را در او تقویت می کند.
تاثیر آشکار شدن خیانت بر پیوند زناشویی
در موضوع تاثیر خیانت بر زندگی زناشویی هنگامی که در یک زندگی زناشویی، راز رابطه با دیگری برملا می شود،
اغلب به چند طریق پیوند زناشویی تحت تاثیر قرار می گیرد: در بعضی موارد هنگامی که یکی از زوجین از
خیانت طرف مقابل آگاه می شود، به جدایی اصرار می ورزد، زیرا احساس می کند که نمی تواند به فرد
خیانت کننده دوباره اعتماد کند.
در برخی موارد، همسر بی وفا با شریک زندگی خود به زندگی زناشویی ادامه می دهد و اغلب همسر مورد
خیانت واقع شده، این رویداد را تجربه ای ویران کننده به شمار می آورد و احساس طردشدگی می کند.
در اغلب موارد، وقتی راز رابطه پنهانی برملا می شود، به طرف مقابل ضربه روانی شدیدی وارد می آید و
این رابطه آسیب زننده، به آسانی فراموش یا بخشیده نمی شود.
در این هنگام نیز بعضی زوج ها با همسر خیانت کار خود باقی می مانند، به شرطی که دیگر هرگز
خیانت نکند.
افراد اندکی نیز خیانت همسرشان را می پذیرند و به ظاهر می بخشند و به زندگی زناشویی خود ادامه می
دهند؛ اما دیگر هیچ عشق و علاقه ای نسبت به همسرشان ندارد.
مداخلات درمانی خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی جامعه، با ازدواج دو نفر آغاز می گردد که این پیوند مبتنی
بر تعهد، عشق و مسئولیت است.
از این رو براساس قوانین انسانی و اجتماعی، دو نفر با یکدیگر هم پیمان می شوند و زندگی مشترکی را
آغاز می کنند.
چنین پیوندی در تمامی جهان یک ارزش انسانی و معنوی محسوب می گردد و با بستن این پیمان بین زن
و شوهر، فضایی عاطفی و خصوصی ایجاد می شود که زوج ها را مقید می سازد از آن پاسداری کنند.
علاوه بر این دیگران نیز باید حریم خصوصی خانوادگی را حفظ کنند و به آن احترام بگذارند.
درمان روانی خیانت و تاثیر خیانت بر زندگی زناشویی
درمان این معضل زناشویی شامل اهداف بلند مدت و کوتاه مدت زیر می باشد.
اهداف بلند مدت
۱.
زوج ها بر سر مرزهای ارتباطی و تماس عاطفی، اجتماعی و جنسی مناسب با دیگران (برای مثال تعیین رفتار ممنوع
و قابل پذیرش) توافق کنند.
۲.
زوج آسیب دیده، آمادگی خود را برای بخشش و گذشت و بازسازی رابطه ای توام با اعتماد نشان دهد.
۳.
زوج بی وفا به خاطر اشتباهی که مرتکب شده است، از همسرش عذرخواهی کند و هرگز این خیانت را توجیه
نکند یا دیگری را در این جریان مقصر جلوه ندهد.
۴.
زوجین بدون موضع گیری تدافعی در ارتباط با مسائل مربوط به خیانت و بی وفایی، درباره میزان آسیب پذیری خود
و علائم هشداردهنده آن صحبت کنند.
۵.
بتوانند تهدیدهایی را که بر سر راه روابط شان وجود دارد، شناسایی کرده و تشخیص بدهند.
۶.
زوج ها برای برآوردن نیازهای عاطفی و جسمانی یکدیگر تلاش کنند.
۷.
همدلی خود را نسبت به یکدیگر بیان کنند و نشان بدهند که در بازسازی روابط، سهمی مشترک دارند.
۸.
با استفاده از قراردادی شفاهی یا کتبی، درباره ارزش هایی که باید در روابط بازسازی شده اعمال شود، به توافقی
آشکار برسند.
اهداف کوتاه مدت در درمان و تاثیر خیانت بر زندگی زناشویی
۱.
این دسته از زوج ها باید روابط ناسالم و دوگانگی های رفتاری را درمان کنند یا در صورت نیاز درباره
جدایی به توافق برسند.
۲.
زوج خیانتکار اطمینان یابد امنیت خود، همسر و فرزندانش تهدید نمی شود.
علاوه بر این جروبحث هایی مشکل ساز که به نظر یکی از زوجین کنترل ناپذیر است، متوقف شود.
۳.
آگاهی زوجین درباره واکنش های شایع در وقایع آسیب از و علائم اختلال افسردگی پس از ضربه عاطفی افزایش یابد
و علائم روانی که زوج آسیب دیده تجربه کرده است، شناسایی شود.
۴.
رفتار خیانتگرانه زوج بی وفا بی قیدوشرط پذیرفته شود.
۵.
زوج خیانت کننده، مسئولیت بی وفایی و خیانت خود را بپذیرد و به خاطر درد و رنجی که بر همسر،
خانواده و دوستان وارد کرده است، مستقیماً عذرخواهی کند.
۶.
بهتر است زوج آسیب دیده، در صورتی که عذرخواهی و پشیمانی جدی طرف مقابل را دید، آن را بپذیرد و
برای گذشت و بخشش روی تمایل نشان دهد.
۷.
زوج بی وفا متعهد شود که از فن «توقف و مشارکت» استفاده کند، برای مثال زوج بی وفا تضمین دهد
همه جروبحث های شخصی یا تماس های جنسی را که با دیگری دارد، خاتمه دهد.
۸.
هر یک از زوجین درباره توانایی ها و نیازهای عاطفی خود به عنوان یک انسان به گفتگو بپردازند.
۹.
درباره تجارب مشترک و مثبت در مراحل اولیه ارتباط (مثل اظهار عشق، ازدواج زود هنگام و…
) گفتگو کنند.
۱۰.
زوج بی وفا بکوشد توجه همسر را در خانه جلب کند و در جلسه درمان، گزارشی دقیق از رفتار خود
ارائه دهد.
۱۱.
زوجین تغییرات رفتاری مثبت در یکدیگر را که موجب بهبود روابط خواهد شد، شناسایی و فهرست کنند و به منظور
افزایش میزان اعتبار و تعهد و اعتماد متقابل، موارد مندرج در این فهرست را اولویت بندی نمایند.
فن محروم سازی در زندگی مشترک
۱۲.
برای استفاده از فن «محروم سازی» (فن بگذارش برای بعد!) و کنترل مشاجره های شدید و انفجاری به توافق برسند.
۱۳.
رفتارهای مثبت را تمرین و نقش همسری خود را بهتر از قبل ایفا کنند تا اطمینان یابند اگر معشوقه بکوشد
با آنها تماس بگیرد، چه رفتاری خواهند داشت.
۱۴.
مهارت های بازسازی ارتباطی را همچون اظهاراتی که با واژه «من» آغاز می شود، فرا بگیرند، نمونه هایی از آن
ارائه دهند و به این اظهارات گوش بسپارند.
۱۵.
در جلسات مشاوره باید واقعیت هایی که همسر آسیب دیده میل دارد درباره بی وفایی همسرش بداند، آشکار شود و
به جای جروبحث در خانه، به این پرسش ها پرداخته شود.
۱۶.
پس از بیان آسیب های وارده و پرداختن به افکار مزاحم در این باره، مهارت های ارتباطی موثر به کار
گرفته شود.
۱۷.
برای مقابله با افکار مزاحم درباره بی وفایی و خیانت همسر، از فنون کاهش اضطراب استفاده شود.
۱۸.
بهتر است زوج آسیب دیده درباره رفتار زوج بی وفا تحقیق کند و براساس آزمونی عینی، میزان اعتماد او را
بسنجد.
در این بین زوج بی وفا در می یابد که می تواند بخشی از اعتماد از دست رفته طرف مقابل
را بازسازی کند.
او نباید زوج آسیب دیده را در این زمینه دلسرد کند.
۱۹.
در جلسه مشاوره، درباره شرایطی که بی وفایی در آن اتفاق افتاده است، بحث و گفتگو شود.
۲۰.
زوجین در جلسه مشاوره باید آموزش ببینند و با برنامه ریزی برای استفاده از این درس ها، روابط خود را
بهبود بخشند.
۲۱.
خواسته های مهم شخصی که به بهبود روابط کمک می کند، اجرا شود.
امید است با رعایت این نکات، معضل خیانت از کانون گرم زناشویی ریشه کن شود.
بد نیست بدانید چگونه بعد از خیانت همسر به زندگی خود برگردیم؟
اگر قصد بخشش همسر خود را دارید، سعی کنید اشتباهات او را فراموش کنید و خوبیهایش را در ذهن خود مرور کنید. رابطه جنسی را با او حفظ کنید. این کار روابط عاطفی شما را بهبود میبخشد. همچنین برای بازگشت به زندگی بعد از خیانت و طلاق خشم خود را رها کنید، سعی کنید شغلی پیدا کنید و برای رسیدن به استقلال تلاش کنید. به دنبال رویاهای گذشته اهدافتان را اولویت بندی کنید و تمام تلاشتان را به کار بگیرید تا دوباره اعتماد خود را به دست آورید.
هنر زندگی – راز/ شماره ۲۴/ اردیبهشت ماه ۹۲/ قاسم شهرآشوب، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/ صفحه ۳۸