رحیم معینی کرمانشاهی در سال ۱۳۰۱ خورشیدی در کرمانشاه متولد شده است ؛ او از سال ۱۳۲۰ شمسی به کار نقاشی پرداخت و در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی نیز به یادگار گذارد.
در این مطلب شعری خواندنی از رحیم معینی کرمانشاهی به نام بازگشته را برای شما آورده ایم و همچنین در ادامه می توانید بیوگرافی کوتاه از این شاعر را بخوانید . در ادامه شعر بازگشته را بخوانید .
شعر بازگشته
رحیم معینی کرمانشاهی (زادهٔ ۱۵ بهمن ۱۳۰۱ در کرمانشاه – درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۹۴ در تهران) ، نقاش ، روزنامهنگار ، نویسنده ، شاعر و ترانه سرای اهل ایران بود.
فعالیت هنری رحیم معینی کرمانشاهی
او از سال ۱۳۲۰ خورشیدی به کار نقاشی پرداخت و در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی نیز به یادگار گذارد که از جمله تابلو مسیح با کار سیاه قلم است و در ضمن کارهای نقاشی به نظم شعر می پردازد و قسمتی از آثار ادبی و اجتماعی او در روزنامهٔ سلحشوران غرب به چاپ رسید و داستان اختر و منوچهر را در چهار تابلو به رشتهٔ نظم کشید و در آن حقایقی از اجتماع زمان را مجسم کرد. امید شاعری توانا و خوش ذوق و دوست داشتنی است و ضمن سرودن شعر چندی به ترانه سُرایی پرداخت و ترانههای او که توسط خوانندگان رادیو خوانده میشد از شهرت به سزایی برخوردار شد.
امید جانم ز سفر بازآمد
شکر دهانم ز سفر بازامد
عزیز آن که بی خبر
به ناگهان رود سحر
چو ندارد دیگر دلبندی
به لبش ننشیند لبخندی
چو غنچه ی سپیده دم
شکفته شد لبم ز هم
که شنیدم یارم بازآمد
ز سفر غمخوارم بازآمد
همچنان ، که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر ، ناگهان
نگارِ من ، چنان مهِ نو آمد از سفر
همچنان ، که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر ، ناگهان
نگارِ من ، چنان مِه نو آمد از سفر
من هم ، پس از آن دوری
بعد از ، غم مهجوری
یک شاخه ی گل ، بُردم به برش
یک شاخه ی گل ، بُردم به برش
دیدم ، که نگارِ من
سرخوش ، ز کنار من
بگذشت و به بر
یارِ دگرش
بگذشت و به بر
یارِ دگرش
وای از آن گلی که دست من بود
خموش و یک جهان سخن بود
خموش و یک جهان سخن بود
گل ، که شهره شد به بی وفایی
زِ دیدن چنین جدایی
ز غصّه ی پاره پیرُهَن بود