داستان این سریال در مورد یک خانواده معمولی است که خیلی زود اتفاقات عجیبی در زندگی آنها رخ میدهد.با تعدادی از عوامل این سریال گفتوگویی داشتیم که…..وقتی خانواده محور داستان میشود مجموعه تلویزیونی «امروز، فردا» به کارگردانی حسین قناعت و تهیهکنندگی داوود قچاق در ۶۰ قسمت ۲۵ دقیقهای از شبکه ۲ سیما در حال پخش […]
با تعدادی از عوامل این سریال گفتوگویی داشتیم که…..
وقتی خانواده محور داستان میشود مجموعه تلویزیونی «امروز، فردا» به کارگردانی حسین قناعت و تهیهکنندگی داوود قچاق در ۶۰ قسمت
۲۵ دقیقهای از شبکه ۲ سیما در حال پخش است.
داستان این سریال در مورد یک خانواده معمولی است که خیلی زود اتفاقات عجیبی در زندگی آنها رخ میدهد.
با تعدادی از عوامل این سریال گفتوگویی داشتیم که میخوانید.
کار کردن در ژانر کودک و نوجوان، کاری بنیادی است داوود قچاق، تهیهکننده مجموعه تلویزیونی امروز، فردا درباره این مجموعه
میگوید: از زمانی که به کار هنر و سینما وارد شدم همواره به دنبال این بودم که یک کار بنیادی
انجام دهم.
با اینکه بیشتر جمعیت کشور ما جوان هستند، اما متاسفانه کار در این زمینه بسیار کم است و از طرفی
فرهنگسازی نیازمند یک کار بنیادی است.
به واسطه اینکه کودکی پرفراز و نشیبی داشتم علاقهمند به ساخت فراز و نشیبهای دوران کودکان و نوجوانان هستم.
متاسفانه بسیاری از کارگردانها و تهیهکنندگان از رفتن به این سمت کوتاهی میکنند و بودجههای آنچنانی صرف کارهای بزرگسالان میشود.
به نظر من باید بودجههای هنگفت به منظور بسترسازی و کارهای زیرساختی ساختن فیلم برای کودکان و نوجوانان هزینه شود.
قچاق اشاعه فرهنگ درست به جامعه را یکی از اهداف اصلی در ساخت این سریال میداند و میگوید: در تمام
این ۶۰ قسمت تمام تلاش خود را کردهام تا از واژههایی که بهطور عامیانه میان جوانان مرسوم است استفاده نکنیم
و برعکس سعی کردیم این عبارات را زشت و ناپسند و بد نشان دهیم و به خانوادهها بگوییم اگر فرزندشان
از اینگونه عبارات استفاده کرد با او چگونه برخورد کنند، یعنی تلاش کردیم یک فرهنگ کامل را از طریق رسانه
به جامعه انعکاس دهیم.
تهیهکننده مجموعه امروز، فردا در پاسخ به شیوه انتخاب بازیگران این مجموعه میگوید: بازیگری که در کارهای کودک ایفای نقش
میکند باید بتواند خود را به عالم آنها نزدیک کند.
باید متعهد باشد تا با تک تک ذرههای وجودی خود مسائل و مشکلات آنها را لمس کند.
باید بتواند با این ژانر ارتباط برقرار کند.
بازیگر نقش پدر و مادر در این مجموعهها باید تصویر ذهنی خوبی در ذهن کودکان داشته باشد، یعنی اینگونه نباشد
که به طور مثال وقتی نوجوانی سریال را میبیند با دیدن مادر خانواده در آن کار به یاد نقش منفی
آن بازیگر بیفتد و بازیگری که در مجموعه کودکان و نوجوان بازی میکند باید از نظر بچهها محبوب باشد و
خلق و خویی همسان با آنها داشته باشد.
قچاق تفاوت بین بازیگر و نابازیگر در یک مجموعه تلویزیونی را اینگونه بیان میکند: به نظر من نابازیگر وجود ندارد
و آنچه تفاوت ایجاد میکند، تجربه افراد است.
بعضی بازیگران به واسطه تجربه بیشتر توانایی بالاتری دارند؛ ولی در حالت کلی باید به جوانها هم اجازه ورود به
میدان داده شود.
باید فضارا باز کرد تا آنها هم تواناییهای خود را نشان دهند.
این تهیهکننده اجر و قرب کسانی را که در عرصه هنر برای کودکان و نوجوان تلاش میکنند بسیار زیاد میداند
و میگوید: احترام کسانی که کار کودک و نوجوان میکنند بسی بالاتر از دیگران است، چرا که اینها کار بنیادی
و اساسی میکنند.
قچاق در ارتباط با گریم کارهای کودک میگوید: به نظر من در مجموعههایی با مضمون کودک و نوجوان گریم بیمعناست،
زیرا کودکان و نوجوان باید سادگی را یاد بگیرند و نحوه پوشش افراد و آراستگی آنها باید برای کودکان نمونهای
کامل از یک انسان باشد.
تهیهکننده مجموعه امروز، فردا در پاسخ به اینکه ویژگی کار در مجموعه کودک چیست میگوید: بهطور یقین سختتر از کار
بزرگسالان است چرا که دیالوگ، لباس و حساسیت بالاتری دارد.
کودکان و نوجوانان دارای افکاری پویا هستند و به محض دیدن اثری که برایشان جذاب باشد الهام میگیرند.
برای اینکه الگوپذیری به طرز درست انجام شود دقت در اینگونه کارها مضاعف میشود.
قچاق در پاسخ به این پرسش که آیا به هدفشان در این کار نزدیک شدهاند یا خیر میگوید: از زمان
پخش احساس رضایت دارم. ما تمام توان و تلاش خود را به کار گرفتیم تا کارمان مخاطب داشته باشد.
امیدوارم مخاطب هم با این مجموعه ارتباط برقرار کرده باشد.
بچهها با دنیای فانتزی بهتر ارتباط برقرار میکنند آقای جمالی یا همان پدر امیر جمالی را در مجموعه «زیزیگولو» حتما
به یاد دارید.
رضا فیاضی با بازی زیبای خود درآن نقش یکی از شخصیتهای خاطرهساز زندگی خود را خلق کرد.
رضا فیاضی، دوست خوب بچهها در مجموعه امروز، فردا ایفای نقش کرده است.
او سالهاست در این عرصه هنرنمایی میکند.
این بازیگر در پاسخ به این سوال که چرا کار کودک برایتان مهم است میگوید: کار کودک باید دارای بار
آموزشی باشد.
تمام عوامل کار کودک باید با مسائل کودک و ذهن او آشنا و نزدیک باشند تا بتوانند کاری تولید کنند
که با کودک ارتباط برقرار کند.
به طور مثال در سال ۶۱ مجموعهای به اسم «زاغچه کنجکاو» ساختم که حتی شعر آن مجموعه مضمون و بار
آموزشی داشت.
به هر حال من بچهها را دوست دارم و کار برای آنها ارزشمند است.
فیاضی در پاسخ به اینکه این عشق از کجا نشات میگیرد میگوید: من در کودکی، به نوعی بچه کار بودم
و بعد از مدرسه در مغازه پدرم مشغول میشدم و در واقع تفریحی در کودکی من وجود نداشت و آن
اندازه که برادرکوچکترم کودکی کرد من کودکی نکردم.
تمام این عوامل دست به دست هم داد تا وقتی بزرگتر شدم علاقهمند به فعالیت در ژانر کودکان و نوجوانان
شوم.
اما متاسفانه به دلیل مشغلههایی که داشتم تا حدی از فرزند خودم غافل شدم.
بازیگر نقش پدر درباره موفقیت این مجموعه میگوید: علاوه بر نقش پدر خانواده، شاعر تیتراژ و یکی از نویسندگان هم
هستم و خوشحالم وقتی میبینم این مجموعه موفق است، اما عامل موفقیت این مجموعه را بار آموزشی آن میدانم.
گروه این سریال با زحمتی که کشید موفق شد مفهوم زندگی کردن را به بچهها بدرستی انتقال دهد و استقلال
را بخوبی برای کودکان و نوجوانان بازگو کند.
خود من برای اینکه بتوانم بخوبی با مخاطبان این مجموعه که کودکان و نوجوان بودند ارتباط برقرار کنم از دریا
مرادی دشت و محمدجواد جعفرپور سوال میکردم که اگر خارج از قصه چنین ماجرایی باشد شما چه تقاضایی دارید و
بعد همانهایی را که میگفتند اجرا میکنم و میکوشم ارتباط به بهترین شکل برقرار شود.
فیاضی، رمز موفقیت خود را در کارهای کودکان و نوجوانان اینگونه بیان میکند: من از لذت بچهها و از خنده
آنها احساس خرسندی میکنم.
برای من آن لحظهای را که یک کودک شش هفت ساله مینابی بعد از پخش زیزیگولو دست مرا گرفت و
لبخند زد از یاد نمیبرم.
سعی میکنم به ذهن آنها نزدیک شوم.
بازیگر نقش پدر در این مجموعه کارهای فانتزی در ژانر کودکان و نوجوانان را موفقتر از کارهای رئال میداند و
میگوید: تجربه ثابت کرده است بچهها با دنیای فانتزی بهتر ارتباط برقرار میکنند.
بچهها کارهایی را که دور از کارهای روزانه است بهتر میپذیرند.
به طور مثال مجموعههایی مانند زیزیگولو و دزد عروسکها به دلیل فضای فانتزیای که داشتند برای کودکان و نوجوانان و
حتی بزرگسالان جذاب بود.
فیاضی در پاسخ به اینکه بازی مقابل کودکان و نوجوانان سخت است یا نه میگوید: نه تنها سختی ندارد بلکه
بارها در کار از آنها درس یاد گرفتم و خودم را فراموش کردم که من رضا فیاضی هستم.
گاهی اوقات پیش آمده از خلاقیت بچهها دچار تعجب شدهام و اینقدر برایم جذاب است که از زیبایی بچهها خندهام
میگیرد.
بچهها زیباتر و دقیقتر از بزرگسالان بازی میکنند، چرا که با فطرت خود بازی میکنند و در دنیای کودکی و
نوجوانی خود عاشقانه میکوشند.
من همیشه کارهای بچهها را ستایش میکنم.
بازیگر این مجموعه درباره رابطه خود با نوجوانان خارج از این حرفه میگوید: من تمام بچهها را مانند بچههای خودم
دوست دارم و با آنها رفیق هستم و مطمئن باشید تا زمانی که کار میکنم هر کاری مرتبط با کودکان
و نوجوانان را میپذیرم.
فیاضی در پاسخ به اینکه چقدر خلاقیت در کارهایتان وجود دارد، میگوید: فیلمنامه خط اصلی را میدهد، اما آنچه به
نقش شکل و شخصیت میدهد خلاقیت خود بازیگر است.
اگر با کاری ارتباط برقرار نکنم محال است آن را بپذیرم.
برقراری ارتباطم به کوتاهی و بلندی حضورم در نقش بستگی ندارد، بلکه باید آن نقش را لمس و با آن
زندگی کنم.
آن وقت در کنار استفاده از نکات کارگردان تمام انرژیام را صرف میکنم تا بهترین را بازی کنم.
شیوه پیامرسانی به کودکان اهمیت زیادی دارد دردسر والدین، آپارتمان، رعنا، ترانه مادری، پس از سالها و…
در کارنامه هنری فاطمه گودرزی به چشم میخورد.
گودرزی سال ۱۳۴۲ در تهران به دنیا آمد.
وی همسر عبدالرضا گنجی، کارگردان سینما و تلویزیون است.
او در این مجموعه کنار پسر خود پویا گنجی بازی میکند.
فاطمه گودرزی، بازیگر مجموعه امروز، فردا از اولین تجربه حضورش در یک مجموعه با مضمون کودکان و نوجوانان اینگونه میگوید:
همیشه دوست داشتم در یک مجموعه برای کودکان و نوجوانان بازی کنم.
تجربه بسیار سختی بود، اما خوشحالم و احساس رضایت دارم.
این بازیگر بازی در کارهایی با مضمون کودکان را دشوارتر از کارهای بزرگسالان میداند و در این باره میگوید: وسواس
در این کارها بیشتر است، چرا که کودکان تاثیر پذیری بالایی دارند به دلیل ذهن فراگیر آنها باید دقت بیشتری
در بازیها شود.
از او میپرسم آیا بازیگری که در مجموعههایی با مضمون کودکان بازی میکند باید محبوب بچهها باشد یا خیر، میگوید:
به طور طبیعی اگر اینگونه باشد ارتباط بهتری برقرار میشود.
به عنوان مثال در گفتار پدر خانواده (رضا فیاضی) شیرینیای وجود دارد که همین برای بچهها جذاب است.
اما اگر بازیگر حرفهای باشد میتواند با بچهها ارتباط برقرار کند و از آن جدولی که برای بازیگران تعریف کرده
اند که هر بازیگر برای یک ژانری است، جدا شود.
بازیگر نقش مادر در این مجموعه، وجود فضای فانتزی در قصههای کودکان را ضروری میداند و میگوید: نکات کارگردان و
قصه بیتاثیر نیست و میتواند مهم باشد و اگر کار فانتزی باشد بهتر به دل بچهها مینشیند.
فاطمه گودرزی در پاسخ به اینکه پیام یک سریال در چه صورتی اثرگذار است، میگوید: هر پیامی در هر شرایطی
میتواند به بچهها انتقال داده شود و بچهها هم براحتی میتوانند با آن ارتباط برقرار و شخصیتهای مختلف را در
قصه درک کنند.
وی از جایگاه مجموعه امروز، فردا در کارنامه هنری خود میگوید: به دنبال ایجاد یک جایگاه خاص در پرونده هنریام
نبودم، بلکه این کار برایم از جذابیت خاصی برخوردار بود.
کار کردن برای بچهها نگاهی خاص و یک آرامش خاص میخواهد.
اگر بازیگری که در این مجموعه است متاهل باشد قدرت لمس بهتری دارد نسبت به کسی که متاهل نیست، چرا
که آن بازیگر متاهل خود نیز مشکلات و مسائل کودک را میشناسد و قدرت درک بالاتری دارد.
کودکی من در پشت صحنه فیلمها و سریالها گذشت پویا گنجی سال ۱۳۶۶ در تهران به دنیا آمد.
وی پسر عبدالرضا گنجی و فاطمه گودرزی است.
گنجی از بچگی با هنر بزرگ شده و ۳ سال است که به طور رسمی کار بازیگری را شروع کرده
است.
او درباره حضورش در این مجموعه میگوید: بهواسطه آقای قچاق به کارگردان معرفی شدم و پس از گرفتن تست بازیگری
و تایید آقای قناعت و با توجه به کارهای قبلیام انتخاب شدم و کار را شروع کردیم.
بازیگر نقش نیما در پاسخ به اینکه کارهای کودک و نوجوان را در تلویزیون چطور ارزیابی میکند، میگوید: در ایران
کارهایی که برای کودکان و نوجوانان ساخته میشوند معمولا دستوری هستند و به نظر من تاثیر کمتری دارند.
از طرفی آن بودجهای که صرف کارهای بزرگسالان میشود برای کودکان و نوجوانان هزینه نمیشود.
گنجی درباره ویژگی بارز مجموعه امروز، فردا میگوید: یکی از ویژگیهای مجموعه امروز، فردا که آن را از دیگر کارهای
ژانر کودکان و نوجوانان متمایز کرده ریتم داستانی آن است.
در این مجموعه تمام موضوعات با داستان برای کودکان بیان میشود.
کار برای کودکان باید بهگونهای باشد که او بتواند با قصه ارتباط برقرار کند و پس از اتمام سریال به
تفکر وادار شود و خودش درباره قصه قضاوت کند.
این بازیگر جوان در پاسخ به اینکه کارهای کودک و نوجوان با چه محوریتهایی موفقتر است میگوید: به نظرم مسائلی
که حول محورخانواده است تاثیر بیشتری دارد.
در کارهایی که فقط کودک در آن است، درکی بالاتر از کودک وجود ندارد، اما در مسائلی که مرتبط با
خانواده اتفاق میافتد و بچه در آن دخیل است لاجرم یک درک بالاتری به اسم مادر و پدر یا خواهر
و برادر بزرگتر وجود دارد و میتواند کمککننده باشد.
گنجی در پاسخ به اینکه چطور خود را به مخاطب نزدیک میکند، میگوید: در بازیگری نکتهای وجود دارد و آن
پیدا کردن نقش در جامعه است.
اما برخلاف اهمیتی که دارد کمتر مورد توجه است.
برای حضور در مجموعه امروز، فردا و بازی در نقش نیما چون او یک پسر کاراته باز بود با اینکه
کاراته در نقش خیلی هم به چشم نمیخورد، اما برای بازی بهتر، چند جلسه به کلاس کاراته رفتم تا از
نزدیک با منش و رفتار کاراته کاها آشنا شوم.
برای نزدیک شدن به این نقش علاوه بر بهرهگیری از نکات کارگردان خودم هم تمرینات بسیاری انجام دادم تا به
نقش نیما نزدیک شوم.
بازیگر نقش نیما حضور مادرش را در کار هنری خود بسیار موثر میداند و در این باره میگوید: اگر حضور
مادرم نبود من از ۲ سالگی در این حرفه بزرگ نمیشدم.
مادرم به دلیل شرایط کاری خود همیشه من را با خود به سرکار میبرد.
او بازی میکرد و من پشت صحنه بازی میکردم، یعنی لحظه لحظههای این حرفه را از بچگی لمس کردم و
با آن بزرگ شدم.
تمام بچهها از کودکی خود شیطنت را به یاد دارند، اما من اگر بخواهم خاطراتی از کودکیام بگویم، از همبازی
شدن با خدابیامرز آقای حقیقی میگویم.
همبازی من یک مرد ۶۰ ساله بود که وقتی کات میدادند از پشت دوربین کنار میآمد و با من بازی
میکرد و شرایط را در آن حال و هوای بچگی لمس میکرد.
اما بدون شک باید بگویم آن دوران در موفقیت من بیتاثیر نبوده است.
در حال حاضر بسیاریاز همسنوسالان من که در این کار آمدهاند، دوست دارند شرایط و تجربیاتی مانند من داشته باشند.
اینها نشان از برتری من نیست بلکه از شرایطی بوده که من داشتهام و خوشحالم آن دوران را سپری کردم
و امروز مسیر را راحتتر طی میکنم.
نیما همبازی شدن با مادرش را جذاب میداند و در این باره میگوید: حضور مادرم در کار برایم بسیار مفید
است، چرا که دلسوزانه و با نگاه حرفهای کارم را نگاه میکند و ایرادهایم را میگوید و در بسیاری موارد
با استفاده از تذکراتش نتیجه بسیار خوبی دیدهام و برعکس با بیتوجهی بعضا ضرر کردهام.
وقتی کنار مادرم هستم احساس خوبی دارم و حس میکنم کسی هست که خطاهایم را دلسوزانه یادآور شود اما با
وجود این ترجیح میدهم در کاری بازی کنم که مادرم نباشد، چون وقتی مادرم نیست لاجرم دقت و انرژی بیشتری
برای یک بازی بهتر به کار میگیرم که این سختی ارزش بسیار بالایی در موفقیتم دارد.
به هرحال بازی در کنار مادرم برایم افتخار است.
منبع: jamejamonline.ir