دانیل رادکلیف دانیل رادکلیف با پشتکار زیاد و میزان ریسکپذیری بسیاربالا از حضور در هر نقش نامتعارف و چالشبرانگیزی ابایی ندارد و مشخصا خواستار مستقلشدن از زیر سایه بسیارسنگین هریپاتر است. دانیل رادکلیف در راه تحققبخشی به این خواسته بسیاردشوار راهی بسیارسخت انتخاب کرده است. سینمای آسیا از اوایل دهه ۹۰ پیشرفت شایانی در سطح […]
دانیل رادکلیف
دانیل رادکلیف با پشتکار زیاد و میزان ریسکپذیری بسیاربالا از حضور در هر نقش نامتعارف و چالشبرانگیزی ابایی ندارد
و مشخصا خواستار مستقلشدن از زیر سایه بسیارسنگین هریپاتر است.
دانیل رادکلیف در راه تحققبخشی به این خواسته بسیاردشوار راهی بسیارسخت انتخاب کرده است.
سینمای آسیا از اوایل دهه ۹۰ پیشرفت شایانی در سطح جهان از خود نشان داده است و امروزه نیز به
صورت گسترده با استقبال جهانی مواجه است.شمار تولیدات آسیایی موجود در جشنوارههای سراسر جهان، خود گواهی بر صحت این ادعاست.همچنین
تعداد فیلمهای هالیوودی که کاور فیلمهای آسیایی خود هستند رو به افزایش است.
به عنوان مثال فیلم «مرحوم» که در سال ۲۰۰۷ برنده جایزه اسکار شد از روی نسخهای، محصول کشور هنگکنگ با
نام «امور داخلی» ساخته شده بود.لیست زیر معرفی شماری از فیلمهای برجسته آسیایی پس از ورود به قرن جدید است
که در سطح جهانی در بسیاری از کشورها با اقبال عمومی مواجه شده است.
در سالهای پس از فارغالتحصیلی (یا بهتر بگوییم رهایی یافتن) دانیل رادکلیف در نقش و دنیای «هریپاتر» این بازیگر
جوان بهخوبی نشان داده است که به هر دری میزند تا پرسونای سینماییش را با تحولی قابلتوجه مواجه کند.
رادکلیف با پشتکار زیاد و میزان ریسکپذیری بسیاربالا از حضور در هرنقش نامتعارف و چالشبرانگیزی ابایی ندارد و مشخصا خواستار
مستقلشدن از زیر سایه بسیارسنگین هریپاتر است.
دانیل رادکلیف در راه تحققبخشی به این خواسته بسیاردشوار راهی بسیارسخت انتخاب کرده است.
راهی که در آن ما میتوانیم شاهد حضور وی در نقشهایی بسیار متفاوت باشیم، برای مثال؛ حضور در آثار ژانر
وحشت چون «بانوی سیاهپوش»، حضور در اثری فانتزی کمدی مانند «شاخ» یا نویسندهای سختکوش که در اواسط قرن بیستم بهدنبال
رسیدن به شهرت دوستی پردردسری را با همکار پرحاشیهاش آغاز میکند، در فیلم «عزیزت را بکش» و درنهایت متفاوتترین نقشآفرینی
وی در فیلم «امپراتوری».
اما فیلم «امپراتوری» تنها به تلاش بیشائبه دانیل رادکلیف در خارجشدن از قالب هریپاتریاش خلاصه نمیشود، فیلمی که میتوان
درحقیقت آن را اولین اثر کاملا متفاوت با آنچه از تواناییهای معمول دانیل رادکلیف سراغ داریم در نظر
گرفته و شاهد آغاز دورهای جدید در کارنامه وی باشیم.
او در این اثر نقش مامور افبیآی را بازی میکند که بهصورت مخفیانه در گروهی نئونازی نفوذکرده و در انتظار
موقعیتی مناسب مجبور به انجام خواستههای نامتعارف اعضای این گروه برای جلب اطمینان آنهاست.
دانیل رادکلیف با آن کلاه بیسبال و کاپشن بادگیرش از حیث شمایل نیز تفاوت بسیارزیادی با روزگار پساهریپاتریاش دارد.او در
تکمیل شخصیتی که ایفا میکند بهصورت قابل روئیتی از کاراکترهای دیگرش فاصله گرفته و دیگر نمیتوان او را فردی خجالتی
که سخت میتواند منظور خود را در جملات مقطعی که بر زبان جاری میسازد در نظر گرفت.او اسلحهای بر کمر
دارد و با عظمی راسخ به نبرد با اعمال تروریستی این گروهک خشونتطلب میپردازد.
بسیار قاطع و جدی سخن میگوید و بهدرستی از پیامدهای عملکرد ناموفق در این عملیات آگاه است؛ امری که بهنظر
میرسد در مورد شخصیت دانیل رادکلیف نیز صدق میکند و تلاش بیشتر وی در راه هرچه بهتر اجراکردن نقشش
در این اثر خود گواه معتبری برای اثبات این ادعاست.از منظری کلیتر باید اذعان داشت فیلم «امپراتوری» درحقیقت نشاندهنده پیشرفت
انکارناپذیر دانیل رادکلیف در عالم بازیگری است.
درحقیقت اولین نکتهای که نقشآفرینی دانیل رادکلیف در فیلم «امپراتوری» نظر مخاطبان این قبیل آثار را جلب میکند انتخاب
صحیح او در نقش مامور مخفی پلیس فدرال با نام نت فاستر است.
او یک ابرسرباز، مانند جیسون بورن نیست و از سویی فیزیکش یک مامور ساده و جوان را در ذهن تداعی
میکند؛ در کلامی دیگر حس آسیبپذیری که دانیل رادکلیف به نقش نت فاستر اضافه کرده است مقدار قابلتوجهی هیجان به
ماجراهای فیلم افزوده است.شخصیت نت فاستر از اینرو حس باورپذیری کاراکتر را برای مخاطبانش بسیار پررنگ کرده است.
شخصیت فاستر در «امپراتوری» یک سرباز نابغه است اما این خصوصیت را بهدلیل تحصیلات و هوش بالایش یدک میکشد و
مانند بسیاری از فیلمهایی که اینروزها درباره مامورین مخفی ساخته میشود نکات مثبت وی ربطی به قدرت بالای فیزیکی وی
ندارد.او پسری درسخوان، باهوش و مصمم است، برای مثال میتوان به توانایی وی در زمینه صحبت به زبانهای دیگر اشاره
کرد، زمانی فاستر شروع به صحبتکردن به زبان عربی میکند، کمتر تماشاگری از رقمخوردن این اتفاق تعجب نمیکند.از دیگر خصوصیتهای
شخصیت نت فاستر میتوان به عجولبودن، بیپروابودن و مودببودن اشاره کرد، در این مورد آخری باید اضافه شود که وی
برخلاف همتایان مشهورش در حیطه مامورین همهفنحریف، فردی بسیار مودب است، او تنها زمانهایی که در گروه تروریستی خود را
در قالب یک خلافکار معرفی میکند این ویژگیش را زیرپا میگذارد.
نت فاستر جزو افرادی است که رفتاری بسیارجدی را در تقابل با همکارانش در اداره پلیس پیش گرفته است، او
اعتقاد عجیبی در برقراری نظم و برخورد قاطع با خلافکاران دارد، زمانی ارشد او در اداره پلیس آنجلا زامپارو (با
نقشآفرینی تونی کولت) تصمیم میگیرد نیرویی را بهعنوان نفوذی در گروهی نئونازی که خود را ملیگرایان سفیدپوست نامیدهاند، رخنه دهد.فاستر
بدون درنگ این وظیفه را میپذیرد و از ایده چنین عملکردی استقبال میکند.
فاستر که در بخش مبارزه با تروریست فعالیت میکند بهخوبی میداند که وجود چنین تشکیلات بزرگی که خود را در
سایه نفرت اعضای پلیس و ساکنین کلانشهرها از تروریستهای عرب مخفی کردهاند میتوانند مشکلات بسیار عدیدهای را برای آنها بهوجود
آورند.در قسمتی از فیلم، زامپارو به او میگوید: تو تمام تمرکز خود را بهروی تروریستهای عرب گذاشتهای، این عمل مانند
رفتار دیگران قابل پیشبینی است، معمولا انسانها چیزی را مهم تلقی میکنند که قادر به دیدن آن باشند، اما مشکل
اینجاست که خطرهای بسیار جدیتری وجود دارد که قادر به دیدن آن نیستیم.حال ایده اصلی فیلم «امپراتوری» را میتوان از
دل این جمله نظارهگر باشیم، نفوذ یک پلیس مخفی در گروهی تروریستی که خود در دل سایهها فعالیت میکند.
هرشخص علاقهمند به سینمایی که آثاری چون «مرحوم» و «دانی براسکو» را پیشتر دیده باشد، بهخوبی میتواند چگونگی پیشرفت داستان
را از اینجای کار گمانهزنی کند؛ نت فاستر موهای خود را میتراشد و شخصیتی جدید برای او درست میشود، دامپزشکی
که در عراق خدمت کرده است و پس از بروز مشکلاتی، حال به فردی تندرو و قلدرمآب تبدیلشده که باید
در دنیای خلافکارها دیگران را تحتتاثیر اعمالش قرار دهد.
او رقابتی سنگین را برای ماندن در دنیای خلافکاران آغاز میکند و پلههای رسیدن به این گروه نئونازی را با
صبر و سختی پشت سر میگذارد.فاستر با گذشت زمان از زندگی خلافکارانهاش مبدل به شخصی عوضی میشود که از انجام
کارهای غیرانسانی هیچ ابایی ندارد.این فرایند پس از مدتی بهروی اخلاقیات او تاثیر میگذارد، او نیز مانند بسیاری از مامورین
مخفی پلیس با وحشتی فراوان دستوپنجه نرم میکند، از طرف دیگر بهصورت بیمارگونهای عمق احساسات خود نسبت به آرمانهایش را
دچار اختلال میبیند و به همهچیز مشکوک است.
مشکلات فیلم «امپراتوری» از جایی آغاز میشود که نویسنده و فیلمساز اثر دانیل راگوسیس بهعلت پرداخت مشکلات برآمده از نژادها
و ایدئولوژیهای سختگیرانه مجبور میشود برای پایانبندی فیلم، رویکردی کلیشهای را پیش بگیرد.فیلم بهراحتی از نتیجهگیری صحیح و غیرکلیشهای میگذرد
تا مسیر انبوه آثار مشابه با داستان را طی کند.
از سویی دیگر روایت فیلم هیچگاه دلیل اصلی گرایش جوانان این گروه نئونازی به چنین تشکیلاتی را بهصورت صحیح باز
نمیکند، از اینرو پرداخت صحیحتر به شخصیتهای منفی اثر که در نمونههایی اتفاقا بسیارخوب از کار درآمدهاند میتوانست تاثیرهای مثبتی
بر پایانبندی عجولانه فیلم نیز بگذارد.زیرا برخلاف بسیاری از مخالفان فیلم بازگویی ایدئولوژیهایی که درنهایت منجر به اعمالی تروریستی میشود،
توان به چالشکشیدن نظرات و عقاید مخاطبان خود را دارد و درصورت پرداخت صحیح میتواند جزو نکات مثبت اثر بهشمار
رود.در این میان از بازیهای خوب برن گورمن و کریس سالیوان در نقشهای مکمل نمیتوان بهراحتی گذشت.نقشآفرینیهایی که در مجالی
بیشتر و منــــاسـبتر میتوانست نتایجی بسیار بهتر را برای کلیت اثر به ارمغان آورد.
«امپراتوری» حائز دیالوگهایی خوب و کارآمد است.دانیل راگوسیس در مقام فیلمنامهنویس موفقشده باتوجه به داستانی از مایکل جرمن دیالوگهایی ماندگار
را به رشتهتحریر درآورد که مخاطب را به فکر فرو میبرد.
برای مثال زمانیکه یکی از افراد این گروه تروریستی به نت فاستر میگوید: این یکی از آن رویدادهایی نیست که
برای بیدارشدن مردم از خواب خوش رقم میخورد، این یک واکنش است به رویدادی ناخوشاید.دیالوگی که میتوان آن را به
وضعیت اینروزهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تعمیم داد.وضعیت جوانان و گرایشهای فکری کشورهایی چون آمریکا در اثر راگوسیس مورد مطالعه قرار
گرفته است و درحقیقت چنین عملکردی در وهله اول انتظار مخاطبان از «امپراتوری» را بالا میبرد، انتظاری که درنهایت برآورده
نمیشود و کمی دلسردکننده بهنظر میرسد.
بازی دانیل رادکلیف بیشک بهترین نکته مثبت فیلم است، وی توانسته باتوجه به پیشینه هریپاتریاش شخصیتی بسیار متفاوت را
به معرض نمایش گذاشته و حس همذاتپنداری مخاطبان را برانگیزد.درحقیقت ما در فیلم «امپراتوری» با بازیگر اسبق نقش هریپاتر مواجه
میشویم که خطر واقعی را در دل زندگی تبهکارانه تجربه میکند، اتفاقی که خبر از تلاش زیاد دانیل رادکلیف
جوان در راستای بیرونآمدن از برچسب هریپاتر دوران کودکی و نوجوانیش دارد.