کنترل ذهن و خطورات گناه آلود، یکى از مراتب مشکل خودسازى است.اما ذهن واردات خویش را از چشم و گوش مىگیرد.بنابراین این صادرات و واردات، باید کنترل شود.پس بهترین راه این است که آنچه را به ذهن منتقل مىکنیم، از فیلتر عبور دهیم.اگر مى بینید گفته اند چشم را از نامحرم و گوش را از […]
اما ذهن واردات خویش را از چشم و گوش مىگیرد.
بنابراین این صادرات و واردات، باید کنترل شود.
پس بهترین راه این است که آنچه را به ذهن منتقل مىکنیم، از فیلتر عبور دهیم.
اگر مى بینید گفته اند چشم را از نامحرم و گوش را از شنیدن مطالب نامناسب حفظ کنیم، براى این
است که بعدا ذهن از این مناظر عکسبردارى کرده و با آن مأنوس مىشود.
اگر ظرف ذهن را از مطالب سازنده، عبرت انگیز و صحنه هایى که آیات و نشانه هایى که در رابطه
با مبدأو معاد دارد، انباشته کنیم، دیگر ذهن پریشان و مشغول نمىشود.
تلاوت قرآن و تدبر در آیات آن و نیز اندیشه در روایات و احادیث معتبر در این زمینه راهگشا است؛
مثلاً در جلد پنجم کافى صفحه ۵۴۲ باب الزانى آمده است که حضرت مسیح(علیه السلام) فرمودند: اگر موسى(علیه السلام) از
زنا نهى نمود، من از اندیشه درباره زنا نهى مىکنم، زیرا اندیشه سوء همانند آن است که در اتاقى مزین
و پاک، آتشى دودآلود برافروزند که آتش نزند اما همه جا را سیاه مىکند…
گرچه فکر بد، مجازات و عقوبتى ثابت ندارد؛ اما محاسبه دارد؛ چنان که در قرآن آمده است: اوتخفوه یحاسبکم به
اللّه…
؛(بقره، آیه ۲۸۴).
شاید سرّ تدبّر و تفکر بزرگان در حقایق، عبرتها و…
جایگزین عمل بوده است؛ زیرا که روح و ذهن آدمى ظرفى است که اگر با مثبتها پر نشود، منفىها را
جذب مىکند.
انسان پیوسته محل خطور خواطر و ورود خیالات و افکار است گرچه گاهی به آنچه در خواطر او می گذارد
التفاوت نداشته باشد و چون هر فکر و خیالی را سببی و منشأیی است پس منشأ خیالات بد و افکار
باطله، شیطان و منشأ خواطر محموده و افکار خوب ملائکه است.
در روایتی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: در دل آدمی دو نوع افکار
و خواطر وارد می شود یکی از جانب ملک و آن افکاری است که مشتمل است بر عزم امورخیر و
دیگری از جانب شیطان و آن خواطری است که متضمن عزم بر امور شر است.
وساوس شیطان و خواطر نفسانی از جمله اموری است که باعث تیرگی و ظلمت و کدورت نفس و مانع وصول
به سعادت و ضایع کننده روزگار و اوقات است زیرا سرمایه انسان یعنی عمر را صرف امور باطل و بیهوده
می کند که درنتیجه سیاهی دل و نابودی دین و دنیای انسان را به دنبال دارد.
غفلت از خدا و اقبال به دنیا و تعلقات دنیوی سبب وسوسه شیطان است و راه علاج و نجات از
وسوسه ها و خواطر ذکر و یاد خداست.
از خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم نکن! چون عمل، برای خداوند دیگر بیرونی و
درونی ندارد.
آیهاش را خواندم.
یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را شهود میکنیم.
اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت میکنم
اینها را گفتم ذکر قلبی و همراهی آن باز ذکر زبانی به طوری که قلب دائما به یاد خدا و
صفات او باشد و فرصتی ندهد که شیطان وسوسه کند.« إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا
هُمْ مُبْصِرُونَ؛ کسانی که متقی و پرهیزکارند هر گاه برسد ایشان را وسوسه ای از شیطان هشیار و متذکر خدا
می شوند، پس به واسطه تذکر دیده بصیرت ایشان بینا و از چنگ وساوس رها می گردد.» نکته مهم آن
است که منشأ خواطر و وساوس شیطانی، یکی فشار غرایز و امیال به خصوص میل جنسی است و دیگری صفات
رذیله ای است که در نفس انسان وجود دارد بنابراین برای خلاصی و نجات از چنگال وساوس و خواطر و
افکار پلید باید اولا امیال نفسانی را از راه های مشروع آن ارضا و یا کنترل نمود و ثانیا نفس
را از رذایل پاک کرد تا در اثر طهارت قلب و یاد خدا، قوه عاقله تسلطی بر سایر قوا پیدا
کند و عنان آنها را در اختیار بگیرد به طوری که نتوانند خودسرانه به هر وادی که خواستند تاخت و
تاز کنند.
در این حالت است که قوه واهمه و متخیله تحت تدبیر قوه قرار می گیرند و سد محکمی در برابر
نفوذ افکار شیطانی ایجاد می گردد.
(معراج السعاده، انتشارات هجرت، ص۱۲۵ تا ۱۳۹) حضرت مسیح(علیه السلام) فرمودند: اگر موسى(علیه السلام) از زنا نهى نمود، من از
اندیشه درباره زنا نهى مىکنم، زیرا اندیشه سوء همانند آن است که در اتاقى مزین و پاک، آتشى دودآلود برافروزند
که آتش نزند اما همه جا را سیاه مىکند…
انسان با حیاء حتی «فکر گناه» هم نمیکند! از خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم
نکن! چون عمل، برای خداوند دیگر بیرونی و درونی ندارد.
آیهاش را خواندم.
یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را شهود میکنیم.
اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت میکنم
اینها را گفتم.
تو باید چنین خدایی را قبول داشته باشی! این حرف من نیست، کلام الله است.
من از خودم نگفتم، آیات قرآن این چنین میگوید و قابل انکار هم نیست.
تازه من گفتم که بحث معرفتی نکردم.
آن خودش بحث دیگری است که در جای خودش میگوییم درجاتی دارد و…
بحث ما خیلی عرفی بود.
یک بحث تربیتی و عرفی کردم که همه متوجّه شوند.
این که روایات متعدّده میفرماید: از خدا خجالت بکشید آنطور که سزاوار است! یعنی این مطلب که گفتم.
هر کس سزاوار یک نوع شرم کردن و یکطور خجالت کشیدن است.
آنطور که سزاوار است انسان از خدا خجالت بکشد این است که در روابط گوناگون هر نوع عمل قبیحی را
انجام ندهد.
(توصیه های اخلاقی مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره) منبع : سایت جامع اخلاق/تبیان پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله
العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی(ره)